کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو




آخرین مطالب
 



 

 

جدول زیر تعداد درصد كودكان استثنائی و احتیاج به آموزش ویژه را نشان می دهد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

كودكان استثنائی تعداد درصد در اجتماع تعداد درصد كودكان استثنائی كه برای آموزش ویژه نام نویسی كرده اند
اختلال گفتاری 5/3 86/2
عقب ماندگی ذهنی 3/2 68/1
اختلال عاطفی 2 95/0
اختلال یادگیری 2 73/4
اختلال شنوایی 6/0 17/0
اختلال بینایی 1/0 07/0
كوری و كری و معلول چند نوعی 6/0 23/0
اختلال شكسته بندی، فلج و بیماریهای ضعیف كننده 5/0 28/0
جمع 6/11 97/10

 

 

 

جدول از كتاب ‹‹آموزش كودكان استثنائی هالاهان و كوفمن[1]چاپ دانشگاه ویرجینیا 1988›› اقتباس شده است.

 

 

 

‹‹تاریخچة كودكان ع.ذ››

 

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلكه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند، به خصوص از روزی كه بشر زندگی اجتماعی را شروع كرده موضوع كسانی كه به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.

 

اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این افراد تحمل كرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محكوم می نمود، از مجموعه مدارك بدست آمده چنین استنباط می شود كه تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشكان از پذیرفتن و درمان آنان خودداری می كردند.

 

اصطلاح بیگانه یا خارجی كه به فرانسه آلینه و به انگلیسی ‹‹ایلین›› گفته می شود برای مجانین و الینیست برای روانپزشكان و پزشكان معالج این بیماران از قدیم الایام به كار رفته و این كلمات از آلینوس لغت یونانی مشتق شده است و علت آن این بوده است كه عقب ماندگان ذهنی را مانند مجانین بیگانه از اجتماع می دانستند، اگرچه بعداً متوجه شدند كه این بیماران با محیط و اجتماع بیگانه نیستند بلكه به علل ضایعات مغزی تماس آنها با عالم خارج تغییر كرده است.

 

بقراط حكیم یونانی نیز به ضایعات مغزی این افراد اشاره كرده و اختلالات رفتاری و كمبودهای هوشی آنها را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است.

 

در قوانین روم قدیم، اسپارت ها و حتی رژیم نازی كشتن و از بین بردن افراد ع.ذ را مجاز می دانستند. برعكس بعضی مذاهب آسیایی مانند (كنفوسیوس) در چین كه پیروان آن معتقدند ‹‹آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار›› و زرتشت در ایران مردم را تشویق می كردند كه با بیماران روانی و عقب مانده های ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و تا آنجا كه ممكن است به آنها كمك كنند.

 

تا اوایل قرن نوزدهم كتاب یا رسالة علمی قابل قبولی در زمینة عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری یا به اصطلاح ناسازگار نوشته نشده بود و به طوری كه قبلاً هم اشاره شده به این نوع بیماری ها جنون یا دیوانگی می گفتند.

 

در اواخر قرن هجدهم روانپزشك معروف فرانسوی كه به حق باید او را بنیانگذار روان پزشكی جدید دانست به نام (فیلیپ پنیل) به سرپرستی بیمارستان روانی (لجاستو) در پاریس كه مخصوص بیماریهای روانی مردان بود انتخاب شد.

پایان نامه و مقاله

 

 

اولین اقدام او باز كردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود و برخلاف تنبیه و شكنجه، كه درمان بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی آن زمان بود، به دلجویی آنان پرداخت و برای آنان برنامه های تفریحی و گردش در نظر گرفت. این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد. زیرا پنیل بود گه زندان را تبدیل به بیمارستان كرد.

 

بعداً ‹‹اسكیرول›› برنامه های فیلیپ پنیل را در بیمارستان روانی ‹‹زنان پاریس›› به مورد اجرا گذاشت. اولین بار در سال 1801 فیلیپ پنیل در كتابی به نام ‹‹رسالة پزشكی فلسفی دربارة جنون شوق و شور›› كه نتیجة ده سال مطالعات او بوده به چهار گروه بیماریهای روانی اشاره كرد و عقب ماندگیهای ذهنی را گروهی از بیماران روانی دانست.

 

1) ملانكولی یا مالیخولیا

 

2) مانی یا جنون شور و شوق (شیدایی)

 

3) جنون

 

4) عقب ماندگیهای ذهنی

 

در حقیقت اولین دورة توجه به مسائل بیماران روانی و عقب ماندگی های ذهنی انقلاب كبیر فرانسه و برابری حقوق بشر بود و در همین برنامه های انقلابی بود كه مراقبت، درمان و آموزش كلیه افرادی كه به سن تحصیل رسیده بودند مطرح شد و انقلاب صنعتی دولتها را به تعلیم و تربیت كلیه افراد كشور مؤظف كرد و از همین جا مسأله كودكان استثنایی مورد توجه قرار گرفت.

 

در اوایل قرن نوزدهم پزشك فرانسوی به نام ‹‹اتیارد›› به تربیت كودكی وحشی پرداخت این كودك توسط دو شكارچی در جنگلهای ‹‹آویرون›› فرانسه پیدا شده بود.

 

كودك عقب ماندگی بسیار شدید داشت. گفتار را به صورت صداهای حلقی انجام می داد و از نظر عاطفی و اجتماعی محدودیتهای كامل داشت. ایتارد تربیت این كودك را در مدرسه كرولالهای پاریس كه خود رئیس آن بود به عهده گرفت، اگرچه معالجات وی مؤثر واقع نشد ولی راه جدیدی برای پیشرفت در نحوة آموزش و پرورش كودكان و افراد عادی، عقب ماندگی ذهنی و حتی معلولین كه امروزه آن را روشهای آموزش سمعی و بصری می گویند، گردید.

 

شاگرد و همكار ایتارد دكتر ‹‹سگن›› در سال 1837 مؤسسه ای برای عقب مانده های ذهنی در پاریس ایجاد كرد و در سال 1846 یعنی ده سال بعد كتابی به نام:

 

درمان اخلاقی، بهداشت و آموزش كودكان عقب مانده نوشت و روش ‹‹حواسی-حركتی›› را در آموزش كرولالها به  كاربرد. در سال 1848 به امریكا رفت و در سال 1881 یك سال قبل از گردش كتابی به نام ابلهی و درمان آن با روش فیزیولوژیك نوشت.

 

یكی از اقدامات مهم سگن تهیة دستگاه ساده ای بود كه به نام آزمون مهره ای معروف است. این دستگاه برای آزمایش استعداد كودكان و پرورش ادراك حسی مانند بینایی و شنوایی به كار می رود. در این آزمون كودك باید مهره های چوبی را كه به شكلها و اندازه های مختلف بریده شده اند در محل خودشان كه به همان شكل و اندازه در تختة چوبی كنده شده است بگذارد و به همین جهت بعضی به این آزمون نام آزمون تخته چوبی داده اند و لازمة اجرای این آزمون تشبیه شكل و اندازة مهره ها با جاهای خالی در تخته است كه گواه خوبی برای رشد عقلی كودكان می باشد و نمرة آزمودنی بستگی دارد به سرعتی كه كار را نجام داد و تعداد اشتباههایی كه مرتكب شده است. سگن معتقد بود كه رشد عمومی بدن را اعم از قسمتهای جسمانی یا روانی می توان با روشهای خاص تربیتی بهبود بخشید. كارهای سنگین باعث شد كه خانم ماریا مونتسوری از ایتالیا به آموزش و پرورش عقب ماندگان ذهنی و كودكان كودكستانی پرداخت.

 

در اوایل قرن بیستم توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور كار قرار گرفت و تأكید شد كه 90% عقب ماندگیها به علت عوامل ارثی است لذا موضوع نازا كردن عقب مانده ها بر سر زبانها افتاد و تا سال 1955 در 28 ایالت امریكا به توصیه كمیته پژوهش بخش اصلاح نژاد انجمن زاد و ولد امریكا نازا كردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد كه به موجب آن هزاران ع.ذ نازا شدند و بالاخره در قرن بیستم بود كه عقب ماندگیهایی كه به علل اختلالات متابولیكی نقصهای كروموزومی، بیماریهای مادر در دوران بارداری و عوارض زایمانها و هزاران علل دیگر كه باعث بروز این عوارض در كودكان می شوند كشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.

 

در امریكا اگرچه تا سال 1950 برای كودكان عقب ماندة ذهنی از طرف عده ای از اولیای این كودكان انجمنهایی افتتاح شده بود ولی از سال 1960 به بعد به دستور ‹‹جان اف كندی›› رئیس جمهور وقت برنامة مفصل و دقیقی تهیه و عقب ماندگی ذهنی از نظر پزشكی، آموزشی، روان شناسی، اجتماعی قضایی توسط متخصصان و كارشناسان مورد مطالعه قرار گرفت و جز برنامه های رسمی دولت شد.

 

عواملی كه تقریباً باعث شد توجه همة كشورها و طبقات مختلف به طرف افراد مبتلا به نارسایی عقلی معطوف شود به شرح زیر است:

 

1) میزان شیوع كودكان عقب مانده

 

2) پیشرفت علوم پزشكی

 

3) اهمیت موضوع از نظر اقتصادی و بهداشت روانی

 

میزان شیوع كودكان عقب مانده:

 

تقریباً طبق آمارهای مختلف بین 1 تا 2 درصد جمعیت كشورها را كودكان با بهرة هوشی كمتر از هفتاد یعنی افراد عقب مانده تشكیل می دهند. یعنی اگر جمعیت كشور را 68 میلیون نفر حساب كنیم در حدود 700 هزار تا یك میلیون نفر عقب مانده ذهنی خواهیم داشت.

 

تا قبل از دومین جنگ جهانی كثرت عقب ماندگی ذهنی چندان محسوس نبود چون اكثر آنها در خانواده زندگی می كردند و والدین از آنها نگهداری می كردند اما بعد از بروز جنگ خانواده ها از هم گسسته شدند و آنها قادر نبودند كه احتیاجات خود را رفع كنند چه برسد به كودكان عقب افتاده و خانواده ها اجباراً آنها را در خیابانها رها می كردند یا آنها را به حال خود گذاشتند. و این امر سبب شد تا كثرت این افراد كه چندان قابل توجه به نظر نمی رسید به طور غیر منتظره ای توجه مردم را به خود معطوف دارد.

 

طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 1960 دو تا سه درصد كودكان به علت نارسایی رشد هوشی احتیاج به تعلیم و تربیت مخصوص در مدارس ویژه داشتند و نكتة مهم این است كه تنها این افراد نیستند كه عقب ماندگی دامنگیرشان شده است بلكه خانواده ها، بستگان، آموزشگاهها، مراكز درمانی و جامعه نیز به علت وجود این افراد همیشه دچار مشكلات گوناگون و فراوان است.

 

و بی علت نیست كه پروفسور رابرت لافون استاد بیماریهای اعصاب و روان دانشكده پزشكی مونت پیلیه در فرانسه مشكلات كودكان و نوجوانان عقب مانده را تنها بیماری به شمار نمی آورد بلكه آن را یك معضل اجتماعی یا به عبارتی بلای اجتماعی دانسته است.

 

پروفسور (لوئیس) در انگلستان در بین جمعیت یك منطقه 600 هزار نفری، 5 هزار نقیصه عقلی مشاهده كرده است یعنی 5/8 در هزار جمعیت آن منطقه. در كشورهای امریكا به طور متوسط در درصد كودكان بهرة هوشی كمتر از 70 و 14% دارای بهره هوشی بین 70 تا 85 هستند و در مطالعه ای كه توسط ‹‹مایرگووس›› در سال 1948 یعنی بیست سال پس از مطالعة لوئیس دربین یك جمعیت 56 هزار نفری در یكی از شهرستانهای اسكاتلند انجام شده است 7/2 درصد كودكان مدارس بهرة هوشی بین 70 تا 95 داشته اند. طبق گزارش سال 1986 وزارت آموزش و پرورش امریكا 11% كودكان و نوجوانان بین 6 تا 17 سال كه بالغ بر 4 میلیون می شوند بعلت معلولیتهای مختلف احتیاج به آموزش ویژه دارند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-10-11] [ 05:20:00 ق.ظ ]




 

 

  • شناسایی احتیاجات و محركهایی كه سبب‌ایجاد رفتار و اعمال گردد.

 

از آنجا كه بهداشت روانی اجتماع  را هم بطور انفرادی و هم بطور دسته جمعی در بر می‌گیرد لذا اصل كلی در بهداشت  رو انی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و اصول فوق برای نیل بدین  منظوربكار می‌رود.

 

احساس یاس و یا ناامیدی از خود یكی از بارزترین علائم غِِِیر عادی و عدم تعادل و روانی بوده و بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی‌این است كه شخص به خود احترام گذارده و اعتماد به نفس درانجام كارها و در ورابط بین فردی و برخورد با دیگر افراد جامعه را داشته و خود را دوست بدارد. شخص سالم احساس می‌كند افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد. عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود كه فردمبتلا اظهار كند كه به كسی اعتماد ندارد. اجتماع برای او ارزش قائل نیست و بنابراین از برخی از وظایف اجتماعی خود صرف نظر كرده و از قبول هر گونه مسئولیت شانه خالی می‌كند. بر عكس حالت فوق نیز ممكن است بوجود بیاید یعنی فرد با تصور غیر عادی از خود و برای جبران نقصیه خود نیروی خود را بیش از حد تصور مصرف كرده و دست به كارهای خطرناك بزند.

 

شخصی كه از سلامت روانی برخودار هست همچنین بایستی خود را همانطور كه هست بشناسد و قبول كند یعنی علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و بر جسته به محدودیت و نواقص فرد نیز آشنایی كامل داشته باشد. پی بردن به شخصیت قابلیتها و تواناییها یا به عبارت دیگر خود پنداری از مهمترین مسائل بهداشت روانی است و چون خود پنداری در اثر یادگیری وجود می‌آید لذا تجارب گذشته و نقش اولیاء در تربیت فرزند اهمیت یافته و باعث می‌شود كودك به قضاوت دیگران در مورد خود پی برده و از خود ارزیابی به عمل آورد. خود پنداری همیشه قابل تغییر است و رابطه مستقیم با محیط و اطرافیان و طرز برخورد و رفتار آنان دارد. صمیمیت و محبت،‌استوار بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای خانواده باعث ثبات و پایداری شده و بالعكس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خود پنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشكلات دچار نگرانی ـ اضطراب شده ـ و رفتارهای نامناسب از خود نشان می دهد.

 

بیان مساله

 

بخش عمده‌ای زندگی آدمی‌به عنوان موجودی اجتماعی در مناسبات و روابط متقابل او با دیگران خلاصه می‌شود اما‌این مناسبت متقابل نیز مانند سایر رفتارهای آدمی‌بدون حساب و كتاب و بدون نظم و قانون نیست. مثلاً نقشهای مختلفی كه مادر در زندگی خود به عنوان فرزند یك خانواده پدر یا مادر معلم یا دانشجو و بالاخره عضوی از اعضای جامعه برعهده می‌گیریم در نظر بگیرید طبیعی است كه رفتارهای ما تناسب هر یك از نقشهایی كه بر عهده داریم متناوب است (كریمی‌1368)

 

از آنجایی كه معلمان نا متعادل وبه ویژه در مقطع ابتدایی در زمینه رفتارهای چون بی ثباتی ـ اضطراب ـ تنفر و احساس حقارت می‌توانند تأثیرات مخّربی بر روی دانش آموزان داشته باشند یا بلعكس در ابعاد مثبت،‌معلمان با ثبات و متعادل و سازگار نه تننها موجبات سلامتی روانی و بهداشت روانی دانش آموزان را در كلاسهای خود فراهم می‌سازند بلكه در كمك به سلامت روانی دانش آموزان بسیاری كه دارای اختلالات روانی هستند نیز می‌توانند نقش كمكی و درمانی چشمگیری‌ایفا كنند از‌این جهت بررسی نقش متغیرهایی كه برروی سلامت روانی دانشجویان دانشكده علوم پایه و علوم تربیتی و روانشاسی كه اكثراً در‌آینده‌ای نزدیك به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان اشتغال خواهند ورزید ـ اثر می‌گذارند از اهمیت خاصی برخودار است (ترابی نژاد 1371)

 

در جامعه‌ای كه در آن افراد از احساس مسئولیت برخودار باشند در مقابل انواع فشارهای روانی و تهدیدهای خارجی مقاومتر و پایدارتر خواهند بود و‌این موضوع در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه شكوفایی استعداد ها ـ بروز خلاقیتها و پیشرفتاهای اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.

 

نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط سلامت روانی احساس مسئولیت نشان می‌دهد كه بین‌این دو متغیر رابطه وجود دارد لیكن در كشور ما تحقیقی كه قابلیت تعمیم داشته باشد انجام نشده است.

 

سلامت روانی در توزیع و تشریح عملكرد رفتار افراد متغیرهای مهمی‌تلقی می‌گرددزیرا‌این متغیر می‌تواند به عنوان عوامل تسهیل كننده پیشرفت یا یك عامل بازدارنده پیشرفت و كسب مهارتهای جدید عمل كند. وقتی كه فرد متقاعد شود كه پیروزی و شكست در فعالیتهایش به خودش وابسته است با انگیزه های بهتری دست به فعالیت می زند

 

واز طرف دیگر با افزایش موفقیتها نگرش مثبت فرد نسبت به خود و ارزشی كه برای خودش قائل است نیز افزایش می یابد كه درنتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد.

 

 

 

از سوی دیگر چون عزت نفس زمینه اساسی ادراک فرد از تجارب زندگی را فراهم می‌كند در صورت مثبت بودن می‌تواند به عنوان سپری در مشكلات عاطفی و اجتماعی خود را محافظت كند و راهبردهای موثری برای افزایش بهداشت روانی و عملكرد دانش جو در اختیار او قرار دهد. با توجه به ‌اینكه سلامت روانی یكی از مفاهیم مهم و مطرح می‌باشد و از طرفی  نتیجه تحقیقات متعدد رابطه آن را با برخی متغیرهای بسیار نشان داده اند لذا لازم است تا تحقیقی در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی انجام گیرد تا با كاربرد علمی‌مفهوم فوق دانشجو از نظر كنترل كیفیت درونی وبیرونی بهتر شناسایی شده و سپس به او كمك شود تا سلامت روانی اش را تقویت نماید.

 

سوالات تحقیق:

 

پایان نامه و مقاله

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ق.ظ ]




 

چكیده پژوهش:

 

موضوع این پژوهش بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد است. همانطور كه می دانیم نوجوانی یكی از مراحل حساس دوران زندگی هر فرد محسوب می شود كه مهمترین و اثرگذارترین جریانات در این دوره حساس اتفاق می افتد كه ممكن است زندگی یك فرد را تحت شعاع قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به بررسی دوره حساس نوجوانی پرداخته شده است و رابطه میان نوجوان و خانواده بررسی شده و مشكلات دوره نوجوانی نیز بررسی شده است.

 

بعد از بررسی دوره نوجوانی، بزهكاری، علل آن و دیدگاه هایی در مورد بزهكاری بررسی شده است و عواملی كه می تواند نوجوان را به سوی بزهكاری بكشاند.

 

اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یكی از اساسی ترین مشكلاتی است كه ممكن است یك نوجوان به آن مبتلا شود. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، علائمی نظیر، بی احساسی مزمن، دروغگویی، دزدی، كلاهبرداری، انحرافات جنسی و غیره مشخص می شود كه در این پژوهش به طور مفصل به آن پرداخته شده است.

 

 

 

در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است كه میزان اختلل شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان تعیین می كند. برای اثبات فرضیه ها از پرسشنامه 71 سوالی mmpi یا مینه سوتا استفاده شده است كه سوالات مربوطه به آیتم اختلاف شخصیت ضد اجتماعی (pd) كه شامل 19 سوال بوده است، انتخاب شده و در اختیار نوجوان دختر پایه اول دبیرستان گذاشته شده است كه نیمی از آنها دارای والد و سرپرست و نیمی دیگر بدون والد و سرپرست بوده اند. داده های به دست آمده از پرسشنامه با روش t استیودنت محاسبه شده اند و با t جدول در سطح 05/0 و با درجه آزادی بی نهایت مقایسه شده است و نتیجه اینكه t به دست آمده از t جدول كوچكتر شده یعنی فرضیه ما در این پژوهش رد شده است یعنی تفاوت معنی داری میان میانگین های دو گروه وجود ندارد.

 

 

 

تاریخچة نوجوانی:

 

برای قرن ها این تفكر وجود داشت كه به محض اینكه كودكان به سنین 6 یا 7 سالگی می رسند می توانند مسئولیت های بزرگسالان را تقبل كنند و وارد بازار كار شوند. به غیر از قشر محدود ثروتمند، كودكان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن كار می كردند و در میان جنگ حاضر می شدند. با صنعتی شدن جوامع از سپیده صبح تا شام در كارخانجات كار می كردند. تقریباً از 150 سال قبل دوران كودكی به رسمیت شناخته شد كه توجه به حقوق كودك، روانشناسی كودك و اجباری شدن تحصیلات از نتایج آن است. شرایط اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت تكنولوژی، پیدایش رشته های تعدد تحصیلی و تخصصهای جدید و طولانی شدن دوران تحصیلات در ابتدای قرن بیستم زمینه ای را ایجاد كرد كه باعث شد به دوره نوجوانی توجه خاصی شود.

 

پایان نامه و مقاله

 

در اوایل قرن بیستم استانلی هال، به سبب تخصص و خصوصیات شخصی خود نخستین تئوریسین دوره نوجوانی گردید. استانلی هال (1924-1848) اولین دكترای روانشناسی را در امریكا كسب كرد و اولین روانشناسی است كه روانشناسی بلوغ و نوجوانی را مطرح كرده است و دوره نوجوانی را به عنوان یك مرحله مشخص از رشد انسان تلقی كرده است و در مطالعات خود از روش های علمی استفاده كرده است وی اولین فردی بود كه از روش پرسشنامه برای كسب اطلاعات عینی استفاده كرده است. به عقیده هال نوجوانی مرحله ای است كه شخص تمام مراحل قبلی رشد را برای بار دوم در سطح پیچیده تری تجربه می كند. به عبارت دیگر موجود زنده در طول حیات مراحلی مشابه تاریخ تحول انسانی را طی می كند. با شروع نوجوانی در حدود چهارده سالگی سلسله اعمال جدیدی امكان پذیر می شود كه هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است كه رشد انسان براساس برنامه از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیكی صورت می گیرد و تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی را در این مورد كمتر می داند. وی معتقد است كه نوجوانی مرحله خاصی در رشد است كه قبلا از نظر روانشناسی و اجتماع نادیه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجوانی به كاربرد و معتقد بود كه در این دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذیر می باشد (اكبرزاده، 1376، ص 4).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ق.ظ ]




 

 

خلاصه ، بحث و نتیجه گیری                     83

 

محدودیتها و تنگنا های پژوهش                     84

 

پیشنهادات                            85

 

منابع

 

 

 

 

 

 

 

     فصل اول

 

كلیات تحقیق

 

 

 

مقدمه :

 

تاریخچه مفهوم نابهجاری . همچون سایر مفاهیم  مربوط به پدیده های انسانی یک مسیر منطقی و هموار را پشت سر نگذاشته است ، بلکه طی قرن های متمادی دستخوش فراز و نشیب های فروان بوده است .

 

تعاریف نسبتا ابتدائی تبیین های جسمانی که در آرا ء نخستین یونانیان در مورد هستیری مشهور بود و یا همسان دانستن بیماران روانی با حیوانات ، به تدریج جای خود را به رویکردهای پیچیده تر داد. با توسعه طب نوین ، بسیاری از پزشکان پذیرای این اندیشه شدند که با ید در مورد آسیب شناسی و درمان پریشانی های روانی به مثابه بیماری های جسمانی  برخود کرد (سارافیو 1990 )

 

نظریه پردازانی  چون گالن با ارائه اندیشه های تازه درمورد علل روانشناختی ” نابهنجاری ها ”  شکل گیری و گسترش مستمر یزم مداخلات در مانی شارکو همگی زمینه محکمی را برای استقرار تبیین های روان شناختی نوین فراهم ساخت . سرانجام فضا برای ظهور نظریه پردازی های نوین مهیا شد و نظام روان تحلیلی زیگموند فروید حاکمیت یافت .

 

موقعیت های فشارزای زندگی  همواره میتواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار ، به نوبه خود ، موجب بروز یا تشدید نابسامانی های ، جسمانی و روانی  می شود . در چنین فضایی انسان ناگریز است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجوی راه کارهای موثرتری باشد . از این رو وجود  سبک خاص شناختی یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشارزای زندگی را کاهش دهند ، اهمیت ویژه ای می یابد ( شفر ، مارتین ترجمه بلوچه  1375 ).

 

از سوی دیگر با توجه به وقایعی که در چند سال اخیر در کشور ما رخ داده است از قبیل جنگ ، زلزله های متعدد ( ایران جرء ده کشور حادثه خیز جهان است ) و عواملی نظیر فقر ، طلاق ، اعتیاد  و عوامل دیگر رقم کودکان و نوجوانان نیازمند به اقامت در سازمانهای حمایتی نظیر اماکن شبه خانواده بهزیستی ( مراکز شبه خانواده مراکزی هستند که از کودکان و نوجوانانی که به دلایلی بدونه سرپرست مانده اند یا اینکه از سرپرست مناسب محروم شده اند نگهداری میکنند ) را در جامعه ما بالا برده است .

 

 

 

 

 

عنوان تحقیق :     

 

بررسی و مقایسه میزان سخت رویی برنا امیدی در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های کشاورزی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 87 ـ 86

 

بیان مسئله :

 

طبق نظر  بر نا امیدی حالت تکان دهندایست که با احساس عدم امکان و احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار میشود و فرد در اثر ناامیدی بشریت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های زندگی را بسنجد در نتیجه این مشکلات قدرت تطبیق یا تغییرات زندگی را ندارد مشکلات زندگی و عدم سازگاری با عوامل فشار آورنده ( استرس ) فرد را در زندگی گرفتار می نماید و با گذشت زمان فرد از جریان یک زندگی طبیعی همواره بیشتر فاصله گرفته در پاره ای از موارد حتی به خود کشی کشیده

پایان نامه و مقاله

 

میشود .

 

از سوی دیگر یک عامل مهم در انسان که او را به کوشش و پیشرفت وا می دارد امید است .

 

امید یعنی احساس امکان داشتن و ممکن بودن هر چیز غیر ممکن . ( مارسل ، 1962 )

 

نا امیدی انسان را از درون می پوساند و راه را برای کوشش و پیشرفت مسدود میکند ( نا امیدی شاخص مهم افسردگی می باشد ). ( گلمن ، دانیل ، 1995 ) .

 

فرد در اثر نا امیدی بشدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های مختلف خود را بسنجد و تصمیم بگیرد . نا امیدی شخص را سریعا در هم شکسته و او را در برابر عوامل فشار آور بی دفاع و گرفتار می کند .

 

یکی از متغییر هایی که ارزیابی آن در تبیین تغییر پذیری گرایش به نا امیدی به نظر میرسد ، سخت رویی است . اولت کوبا سا (1979 ) سخت رویی را ویژگی شخصیتی پیچیده ای معرفی می کند که از سه مولفه چالش ، کنترل و تعهد تشکیل شده است . فردی که میزان خصیصه چالش در او بیشتر است رویدادهای زندگی را به منزله فرصتی برای پویایی و سازگاری مجدد و میدانی برای تحقیق و ارتقاء خویشتن تلقی می نماید و در برابر این رویدادها تسلیم منفعلانه را انتخاب نمی کند . فردی که مولفه کنترل در او زیاد است ، احساس تاثیر گذاری بر زندگی خویشتن را دارد و غالبا خود را در تغییر و دگرگونی شرایط توانا و مسئول می بیند . فردی که از تعهد بیشتری برخوردار است ، نه تنها خود را واجد ارزش می بیند ، بلکه در زندگی به چیز هایی بسیار با ارزش معتقد است که اهمیت و معنای زیستن را برای وی برجسته می سازد ( مدی ، اولت ( کوبا سا ) 1984 ص 31 )

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ق.ظ ]




 

 

  • عوامل فرهنگی- اجتماعی، از جمله این عوامل می‎توان از ارزشهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، پدیده های جمعی مانند مد، نامگذاری رنگها در فرهنگهای مختلف و نمادگرایی نام برد.

 

  • عوامل فردی كه می‎توان از حالات و واكنش های هیجانی، خصایص و ویژگیهای و شخصیتی فرد نام برد كه با ساختار شخصیتی فرد در ارتباط هستند.

 

با توجه به این كه، هر فرد دارای صفات، خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد است و با داشتن زندگی اجتماعی و گروهی با بسیاری دیگر از افراد، همنوائی دارد. انسان  جهت داشتن رفتاری  نسبتاً  ثابت در پیرامون  تعامل های خود، نیاز به تماس و برخوردهایی با محیط داخلی و خارجی خود دارد. فرد با اعمال محركهائی از خارج متاثر گشته و  نسبت به آن واكنش  نشان می‎دهد و به همین ترتیب  در اثر كنش و واكنش هائی كه در درون  فرد، متشكل از یادگیریهای گذشته، نگرش و منطق و استدلالی كه از آن بهره مند است، مجموعه ای پویا ونسبتاً ثابت از رفتار پدید می‌‌ آید كه بدان  شخصیت  فرد اطلاق می گردد.

 

در پژوهش حاضر، موضوع مورد بررسی در ارتباط با ترجیح رنگ وخصوصیات  شخصیتی افراد است كه با پرسشنامه  شخصیتی(جهت سنجش بعد درون گرا -برون گرا) و سوالهایی در مورد  ترجیح رنگ است كه تشكیل مرحله ای  از مراحل پژوهش را می دهند.

 

بر اساس پرسشنامه یاد شده و سوال بیان شده در مورد  ترجیح رنگ، اساساً رابطه بین  شخصیت و رنگ بررسی و به سوال زیر پاسخ داده می شود كه:

 

 

  • آیا بین ترجیح رنگ و شخصیت افراد رابطه وجود دارد؟

 

 

 

هدف پژوهش:

 

در اجتماع امروزی كمتر كسی یافت می‎شود كه به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد. هر كدام از رنگها به تفاوت سردی و گرمی یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصة خود را روی انسان ایجاد می‎كند با وجود خصوصیات فوق العاده ای كه رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن كم توجه و یا كاملاً بی تفاوت هستند. شناخت قدرت رنگ به انسان در حل پاره ای مشكلات كمك قابل توجهی نموده است به طبیعت نگاه كنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر می‎كند

پایان نامه و مقاله

 

و پیوسته تركیبات زیبایی بوجود می آورند. معیار انسان در تمیز یك تركیب رنگی زیبا، طبیعت است.

 

طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل با رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس كاملاً متفاوت در انسان برمی انگیزند. (لوچه، 1370، صفحه 30)

 

علیرغم خصوصیات گوناگون رنگ، این پدیده از قواعدی پیروی می‎كند كه شناخت آنها می‎تواند در بهره گیری مناسب از رنگ كمك و راهنمای مؤثر می‎باشد. با فراگیری چنین قواعدی استفاده از رنگهای مختلف آسان گشته، می‎توان محیط زندگی را به مكانی دلپذیر برای زیستن تبدیل نمود.

 

با توجه به توضیحات فوق هدف از این پژوهش سعی در بررسی علاقمندی افراد نسبت به رنگی خاص و تیپهای شخصیتی در این زمینه می‎باشد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]