2-3.5. معماری فنی هوش تجاری………………….. 40
2-4. مزایا و چالشهای هوش تجاری………………….. 42
2-4.1. مزایای هوش تجاری………………….. 42
2-4.2. معایب و چالشهای هوش تجاری………………….. 43
2-5. داشبوردهای مدیریتی و ارتباط آن با هوش تجاری……….. 44
2-6. ویژگی سازمانهای کوچک و متوسط………………….. 45
2-6.1. نقش بنگاههای اقتصادی کوچک در توسعه اقتصادی………….. 46
2-6.1. مشکلات بنگاههای اقتصادی کوچک از جنبه مالی………………….. 49
2-7. مزایا و معایب هوش تجاری در سازمانهای کوچک و متوسط……. 50
2-8. عوامل حیاتی موفقیت در هوش تجاری………………….. 55
2-9. برخی از عوامل حیاتی موفقیت شناسایی شده در پیادهسازی سیستمهای هوش تجاری….. 57
2-10. دستهبندی عوامل حیاتی موفقیت…………………… 61
2-11. نتیجه گیری………………….. 63
فصل سوم روش تحقیق…………………. 64
3-1. مقدمه………………… 65
3-2. روش جمعآوری داده………………… 65
3-3. جامعه و نمونه آماری………………….. 66
3-4. روشها و ابزار جمعآوری دادهها……………….. 66
3-5. متغییرهای مستقل و وابسته تحقیق………………….. 70
3-5.1. متغییرهای مستقل تحقیق:………………… 71
3-5.2. متغییرهای وابسته تحقیق:………………… 76
3-6. فرضیهها و مدل پیشنهادی تحقیق………………….. 77
3-6.1. مدل پیشنهادی تحقیق………………….. 78
3-6.2. انطباق الگوریتم و مدل پیشنهادی………………….. 79
3-6.3. معیارها و شاخصهای تحقیق………………….. 80
3-7. مراحل انجام پژوهش……………………. 82
3-8. روش تجزیه و تحلیل دادهها……………….. 84
3-9. نتیجهگیری………………….. 85
فصل چهارم محاسبات و یافتههای تحقیق………………….. 86
4-1. مقدمه………………… 88
4-2. تحلیلهای توصیفی………………….. 89
4-2.1. مشخصههای جمعیتشناختی………………….. 89
4-3. آمار استنباطی………………….. 91
4-3.1. فرضیه اول…………………. 91
4-3.2. نتایج…………………. 91
4-3.3. جدول توزیع فراوانی………………….. 91
4-3.4. روش حل فرضیه اول…………………. 92
4-3.5. الویت بندی عوامل سازمانی بر مبنای روش تاپسیس………. 94
4-3.6. فرضیه دوم………………… 95
4-3.7. نتایج…………………. 95
4-3.8. جدول توزیع فراوانی………………….. 95
4-3.9. روش حل فرضیه دوم………………… 97
4-3.10. الویت بندی عوامل فرآیندی بر مبنای روش تاپسیس……… 98
4-3.11. فرضیه سوم………………… 99
4-3.12. نتایج…………………. 99
4-3.13. جدول توزیع فراوانی………………….. 100
4-3.14. روش حل فرضیه سوم………………… 101
4-3.15. الویت بندی عوامل فنی بر مبنای روش تاپسیس…….. 102
فصل پنجم نتایج و پیشنهادات………………….. 104
5-1. مقدمه………………… 105
5-2. مختصر بر مساله و هدف تحقی……… 105
5-3. نتایج و یافتهها……………….. 107
5-4. پیشنهادات…………………… 108
5-3.1. پیشنهادات اجرایی………………….. 108
5-4.1. پیشنهادات تحقیقات آینده………………… 109
5-5. نتیجه گیری………………….. 110
پیوست 1- پرسشنامه………………… 111
پیوست 2- نمودار فراوانی………………….. 116
پیوست 3 – محاسبات فرضیه اول…………………. 123
پیوست 4 – محاسبات فرضیه دوم………………… 128
پیوست 5 – محاسبات فرضیه سوم………………… 132
فهرست منابع و مآخذ…………………. 137
چکیده:
هدف اصلی در این پایاننامه شناسایی و الویتبندی عوامل حیاتی موفقیت در پیادهسازی سیستمهای هوش تجاری در سازمانهای کوچک و متوسط است. تاکنون مطالعات مختلفی توسط محققین و در شرایط متفاوت بر روی عوامل حیاتی موفقیت سیستمهای هوش تجاری انجام گرفته است اما در این پایان نامه سعی بر آن است تا از بین عوامل متعدد، عواملی که در سازمانهای ایرانی و کوچک تاثیرگذار است، انتخاب گردند. در این تحقیق عوامل حیاتی موفقیت از سه جنبه مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته: منظر سازمانی، فرایندی و فناوری. شاخصهای مرتبط با هریک از عوامل تعیین و سپس پرسشنامهای که قابلیت اعتماد آن مورد آزمون قرار گرفته بود توزیع گردید و سرانجام دادههای پژوهش جمعآوری و مشخص شد که در این میان بهکارگیری ابزارها و منابع رایگان مهمترین عوامل حیاتی و بعد از آن حمایت مالی مدیران ارشد سازمان در رده دوم قرار گرفت. بیان دقیق منافع حاصل از پیادهسازی سیستم و ایجاد دیدگاهی واقعبینانه نسبت به کارایی و عملکرد سیستم، نزدکیترین گزینه به راهحل ایدهآل در میان عوامل فرایندی محسوب شده و دسترسی آسان کاربر به دادههای مورد نیاز کسبوکار دارای بیشترین امتیاز در میان عوامل فناوری میباشد.
فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق
1-1- معرفی
در این فصل به معرفی اجمالی مسئله مورد نظر میپردازیم. در ابتدا مسئله مورد نظر تعریف میشود سپس ی بر سابقه تحقیق و ساختار پایان نامه خواهیم داشت.
2-1- مقدمه
آنتونی پادالینو در پایان نامه خود [1] هوش تجاری را این گونه تعرف مینماید: هوش تجاری واژه ای است که دارای تعاریف متعدد میباشد اما به طور عام میتوان گفت هوش تجاری فرایند تبدیل دادهها به اطلاعات مفید و مورد استفاده سازمان است، به گونهای که این اطلاعات بتواند در پشتیبانی از تصمیمسازی در سازمان مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هوش تجاری عمدتا میتواند به عنوان معماری سازمانی برای برنامههای کاربردی پشتیبان تصمیم و عملیاتی تعریف شود. سیستمهای هوش تجاری به عنوان بستههای نرمافزاری استاندارد از طریق شرکتهای مختلف ارائه میشوند مانند Cognos, SAS, Microsoft, Oracle که به مشتریان خود این امکان را میدهند تا این بستهها را مطابق با نیازمندیهای خود سازگار سازند [2].
هوش تجاری شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ تصمیم بهینه برای فعالیتهای مدیریتی میپردازد. به عبارت دیگر هوش تجاری به فرایند تبدیل دادههای خام به اطلاعات تجاری و مدیریتی اطلاق میگردد که به تصمیم سازان سازمان کمک میکند تا تصمیمات خود را بهتر و سریعتر گرفته و بر اساس اطلاعات صحیح، عمل نمایند. دادهها با ورود به سیستم هوش تجاری مورد پردازش قرار گرفته و تبدیل به دانش میشوند، سپس دانش بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفته و از نتایج تحلیلی آن، مدیران در تصمیم گیری خود بهرهمند شده و اقداماتی را جهت بهبود عملکرد سازمان انجام میدهند.
هوشمندی سازمانی را میتوان استفاده موثر، به جا و سریع از دادهها، اطلاعات، دانش و خرد افراد داخل و خارج از سازمان در تصمیم گیریهای سطوح مختلف سازمان دانست. امروزه از هوشمندی سازمانی به عنوان یکی از اصلیترین مزیتهای رقابتی سازمان نام برده میشود.
دو عامل مهم که انگیزه بهکارگیری یک فناوری جدید در سازمان را ایجاد میکنند عبارتاند از:
- برطرف سازی برخی از مشکلات که با راهحلهای پیشین قابل ردیابی و حل نیستند.
- ایجاد فرصتهای جدید تجاری برای سازمان
هوش تجاری متشکل از 3 فرایند کلی میباشد[3]:
- جمعآوری اطلاعات
- پردازش اطلاعات
- توزیع اطلاعات تحلیل شده به کاربران هوش تجاری
ابزار هوش تجاری به طور عمده به عنوان ابزار جدید واسطهای بین کارهای اجرایی و کارهای پشتیبان تصمیمگیری پذیرفته شده است. قابلیت هوش تجاری شامل تایید تصمیمگیری، فرایند تحلیل بلادرنگ، تحلیل آماری، پیش بینی و داده کاوی است. اجزای اصلی تشکیل دهنده هوش تجاری شامل موارد زیر است[4] :
- انباره داده: مخزن یا انبار داده جزء مهمی از هوش تجاری است که بر پایه موضوع خاصی شکل میگیرد. انبار داده، انتشار فیزیکی داده را با کنترل ثبت، ایجاد، پاک کردن و وظایف جستجو امکان پذیر مینماید.
- منابع داده: منابع داده میتواند پایگاهداده (سبد اطلاعاتی)، داده گذشته (به طور مثال اطلاعات خارجی،از اینترنت و…) یا اطلاعات از محیط انبار داده کنونی باشد.
- مرکز عرضه داده
- ابزار سوال و گزارش
چالش اصلی که سیستمهای مدیریت دانش در مواجه با آن باعث ایجاد رویکرد جدیدی به نام هوش تجاری گشت، توسعه سریع فناوری اطلاعات و حجم گسترده دانش در سازمانها بود که مدیران سازمان را در بازیابی و بهکارگیری دانش و اطلاعات با مشکل مواجه ساخته بود [5]. ویژگی اصلی که سیستمهای هوش تجاری را از سایر سیستمهای پشتیبان تصمیم متمایز میسازد ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی تحلیلی هوشمند میباشد که دانش و اطلاعات در آن به صورت موضوعی و با استفاده از متدولوژیهای خاص طبقهبندی شده است تا کاربران بتوانند در کوتاهترین زمان به درستترین اطلاعات دسترسی داشته باشند. سیستمهای هوش تجاری اطلاعات را به صورت خام در اختیار نمیگذارند بلکه آن را تحلیل نموده و در قالب بستههای تصمیم یا گزارشهای تحلیلی هوشمند در اختیار مدیران میگذارند [1].
حجیم بودن دادهها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج و پیامدهای تصمیمات اتخاذ شده سازمانهایی که از هوش تجاری استفاده نمیکنند را با مشکل مواجه میسازد و در اغلب موارد پیروزی و یا شکست این گونه از پروژهها را نمیتوان به شخص یا دلیل مشخصی نسبت داد [6]. بنابراین در مواردی که پیادهسازی موفقیتآمیز نباشد سوالی که مطرح میشود این است که عوامل حیاتی موفقیت و یا شکست در پیادهسازی این سیستمها کداماند.
هوش تجاری امکانی را به سازمان به عنوان یک سیستم میدهد تا بتواند تشخیص دهد که چه اتفاقی افتاده و چه چیزی در حال رخ دادن است. هوش تجاری از تکنیکها و برنامههای کاربردی از قبیل پردازشتراکنش برخط، پردازشتحلیلی برخط، پایگاه داده تحلیلی و داده کاوی بهره میگیرد و هدف آن تحلیل و ارتقای کیفیت عملیات است [3]. در خصوص هوش تجاری دو رویکرد عمده را میتوان مطرح کرد:
- رویکرد مدیریتی: این رویکرد هوش تجاری را به عنوان فرایندی در نظر میگیرد که در آن دادههای جمع آوری شده از منابع داخلی و خارجی به منظور تولید اطلاعات مرتبط با فرایند تصمیمگیری یکپارچه و ادغام میگردد. نقش هوش تجاری در این رویکرد ایجاد سیستمی است که در آن دادهها از منابع مختلف گردآوری، یکپارچه و ادغام میشود و پس از تجزیه و تحلیل به شکل گزارشها و یا یک داشبورد اطلاعاتی در اختیار مدیر قرار میگیرد.
- رویکرد فنی: رویکرد فنی هوش تجاری را به عنوان مجموعهای از ابزارها و نرم افزارهایی توصیف میکنند که از فرایند مربوط به رویکرد مدیریتی مطرح شده، پشتیبانی کند. در این رویکرد، تاکید بر فرایند نیست بلکه تاکید بر فناوریهایی است که ذخیره و تجزیه و تحلیل اطلاعات را امکان پذیر میسازد [3].
بسیاری از سازمانها که امروزه سیستمهای سازمانی مانند سیستمهای برنامه ریزیمنابعسازمان را پیادهسازی نمودهاند، هنوز از کمبود هوش تجاری در فرآیندهای تصمیم گیری خود رنج میبرند. مدلها و روشهای ارزیابی و سنجش هوش تجاری در سیستمهای سازمانی میتواند در تشخیص سطح هوش سیستمها و ایجاد فضای مناسب پشتیبانی تصمیمگیری مفید باشند. در واقع، ارتباط اصلی هوش تجاری با سیستمهای سازمانی در این نکته نهفته است که هدف ثانویه این سیستمها ایجاد فضای پشتیبانی تصمیمگیری برای مدیریت بوده و هوش تجاری میتواند در بطن این سیستمها قرا گرفته و این هدف را برآورد [4].
هفت مسأله عمده که توسط راهکار هوش تجاری هدف قرار گرفتهاند:
- سازمان نیازهای اطلاعاتی ضروری و حساس خود را تشخیص نمیدهد یا نمیشناسد.
- سیگنالهای ضعیف از فضا و محیط کسب و کار دریافت نمیشود یا قابل تشخیص نیستند.
- اطلاعات و دادههایی که از برخی منبابع بیرونی میرسند بهینه جمعآوری نشدهاند.
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 06:31:00 ب.ظ ]
|