2-10- درویش احمد.. 83

 

2-11- ولی کور100

 

2-12- دست و پا چوبی یا قصه دو برادر103

 

2-13- پند پدر109

 

2-15- سه شاهزاده120

 

 

 

فصل سوم:  معرفی و تحلیل شخصیتها

 

 

 

3-1- قهرمان.. 132

 

3-2- زنان.. 134

 

3-3- پیرزنان.. 138

 

3-4- دختران.. 139

 

3-5- موجودات فرا زمینی.. 144

 

3-6- دیو146

 

 

 

فصل چهارم: تحلیل مضامین قصه‌ها

 

 

 

4-1 محتوا و مضمون قصه‌ها 149

 

4-2-1- باورهای قومی در قصه‌ها 152

 

4-1-2- روابط خانوادگی در قصه‌ها 154

 

4-2- مضمون قصه‌ی دختر دال.. 155

 

4-3- مفهوم عشق در قصه ها 157

 

4-4- تحلیل قصه‌ی سر اره و پا تیشه161

 

4-5- تحلیل قصه‌ی متتی.. 163

 

 

 

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها و فهرست منابع و مآخذ

 

 

 

5-1- نتیجه گیری.. 168

 

منابع و مآخذ.. 170

 

ABSTRACT.. 173

 

چكیده

 

 

 

قصه‌های محلی یكی از شاخه‌های ادبیات عامیانه است كه در فرهنگ عامیانه‌ی همه ملت‌ها دیده می‌شود. این قصه‌ها به شكل روایی اندیشه‌ها و جهان ‌بینی ملت‌ها را بیان می‌كنند. كهگیلویه و بویراحمد، با قدمت تاریخی چند هزارساله گنجینه‌ی بی همتایی از فرهنگ عامیانه است و قصه‌های محلی آن، از كهن‌ترین نمونه‌های تفكر و تخیل مردم این استان است كه كیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه آن‌ها را نشان می‌دهد و به منزله‌ی سند معتبر و سودمندی از تاریخ اجتماعی این مردم است.

 

تحلیل این قصه‌ها نشان می‌دهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصه‌ها نقش داشته است.

 

پژوهشگر ابتدا چند قصه از قصه‌های رایج استان را گردآوری و بازنویسی كرده است و سپس به معرفی و تحلیل قصه پرداخته و در پایان كار رایج‌ترین قصه‌ی محلی استان را به طور جداگانه تحلیل و بررسی كرده است.

 

واژه‌ی‌های كلیدی: فرهنگ عامیانه، ادبیات عامیانه، کهگیلویه و بویراحمد، قصه‌های محلی.

 

 مقدمه

 

“قصه در اصطلاح بی معنی حکایت و سرگذشت است. اثری که تأکید اصلی آن بر پایه‌ی حوادث شگفت انگیز و خارق العاده است.

 

در گذشته قصه برای اقوامی که خط نداشتند، نوعی تاریخ نگاری بود و امروز نیز در نگارش تاریخ اجتماعی جامعه‌ها به منزله‌ی سندی معتبر و سودمند به کار می‌رود.

 

قصه بیان واقعه در امتداد زمان است. سالیان درازی است که زندگی و آداب و رسوم جامعه‌ی ما با هزاران قصه مملو و ممزوج شده‌است. قصه‌ها با هر محیط اجتماعی و محلی انطباق می‌یابند. “(آموزگار، 1389، ص 67).

 

پایان نامه و مقاله

 

قصه‌های محلی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از شاخه‌های ادبیات عامیانه یا همان فولکلوراست که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. این قصه‌ها روایت آرزوها، باورها و تجربه‌ها و غم و اندوه نیاکان این قوم است که با چاشنی خیال، طنز، تمثیل و رمز در قالب قصه بیان شده است.

 

بخش عمده‌ای از ادبیات عامیانه‌ی استان، قصه هایی است که قدمت بعضی از آن‌ها به گذشته‌های دور و حتی پیش از تاریخ برمی گردد که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. نیاکان و اجداد ما دور چاله‌ها یا زیر لحاف‌های کرسی، در چله‌ی زمستان، شروع به متیل گفتن می‌کردند و کودکان با اشتیاق فراوان با صدای شرشر باران آن‌ها را در سینه‌ی خود حفظ می‌کردند تا روزی آن‌ها هم راویان این قصه‌ها باشند.

 

قصه‌های محلی استان کهگیلویه و بویراحمد از کهن‌ترین نمونه‌های تفکر و تخیل مردم این استان است که کیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه این قوم را نشان می‌دهد. تحلیل این قصه‌ها نشان می‌دهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصه‌ها، نقش موثری داشته است به طوری که به جرأت می‌توان گفت هدف از خلق بسیاری از قصه‌ها نه فقط سرگرمی، بلکه وحدت قوم و قبیله و بازگو کردن اهداف سیاسی خود به زبان رمز با بیانی زیرکانه، بوده است.

 

فضای قصه‌ها ساده و ابتدایی است و شخصیت پردازی در این قصه‌ها بسیار کم رنگ است.

 

اساس این قصه‌ها بر پایه‌ی پیام اخلاقی، حفظ خوبی، دوری از بدی و به طورکلی حفظ زندگی و ساختن یک زندگی ایده آل، بنا شده است.

 

قصه‌هایی که در استان روایت می‌شوند، بی شمارند تا آنجا که برای بیان یک نکته‌ی اخلاقی، قصه‌ای هر چند کوتاه، برای آن خلق شده‌است و این بیانگر ذهن خلاق سازندگان این آثار است.

 

محتوای اکثر قصه ها، روابط اجتماعی رایج بین مردم بوده است. آنچه که به عنوان محتوای قصه‌ها بیان می‌شود همان مفهوم زندگی مردم اجتماع است که با بیانی اغراق آمیز به صورت قصه به روایت در آمده است.

 

قصه‌های رایج در استان گاه با چندین روایت، بیان شده‌اند. این اختلاف روایت، شاید به علت کوچ اقوام کهن لر از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر و تغییر قصه در طول زمان باشد و یا علت آن به روایت کنندگان آن برگردد، چرا که گاهی بعضی از آنان سلیقه‌ای عمل کرده و هر آنچه از نظرشان زیباتر و یا هیجان آورتر می‌بود به قصه‌ اضافه یا قسمتی از آن را حذف کرده‌اند.

 

گاهی نیز دیده می‌شود به علت کهولت سن راویان و فراموشی شدن قسمتی از قصه، قسمتی از یک قصه در قصه‌ای دیگر گنجانده شده و یا یک قصه‌ی بلند به چند قصه تبدیل شده‌است. اما آنچه که مهم و موردنظر است، اصل قصه‌هاست که با چندین روایت و با وجود اختلاف، باز هم پا برجا و دست نخورده باقی مانده است.

 

از میان قصه‌های رایج در استان، می‌توان به وفور، قصه هایی از ملانصرالدین، بهلول، قصه هایی از شاهنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، و قصه‌های قرآن را شنید.

 

علاوه برآن‌ها، قصه‌های بسیار کوتاهی نیز، در استان رایج است که هر کدام در برگیرنده-ی یک نکته‌ی اخلاقی است که تعمق در این قصه‌ها لازم و ضروری است.

 

کار پژوهشگر در این پژوهش، جمع‌آوری و بازنویسی تعدادی از قصه‌های بلند و تخیل-آمیز منطقه‌ی باشت و گچساران از استان کهگیلویه و بویراحمد است که علاوه بر جذاب بودن محتوا و مضمون آن‌ها، از محبوبیت خاصی نیز بین مردم برخوردار بوده است.

 

پژوهشگر ابتدا قصه‌هایی از قصه‌گوهای روستاهای مختلف این مناطق جمع‌آوری و بعداز بازنگری، کامل شده‌ی آن‌ها را نزد چند نفر که تمامی قصه‌ها را به طور کامل و بدون تحریف و حذف به یاد داشتند، بازنویسی کرده است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...