دانلود پایان نامه ارشد : بررسی و تحلیل عناصر داستانی و نگاه اسماعیل فصیح به جنگ |
1-4- پیشینهی پژوهش:
جمال میر صادقی در کتاب داستاننویسهای معتبر ایران در صفحات 214-217 و همچنین در کتاب ادبیات داستانی قصه و رمانس، داستان کوتاه رمان صفحهی 426 به نقد کتاب ثریا در اغما پرداخته است، میر صادقی این کتاب را از نوع از رمانهای کلیددار میداند. به باور میر صادقی در رمانهای کلیددار شخصیتپردازی از اهمیتی ویژه برخوردار است. زیرا در این نوع رمانها از شخصیتهای واقعی گرتهبرداری میشود و شخصیتهای داستان باید اعمال و خلقیات اشخاص مورد نظر نویسنده را بازتاب دهند، به طوری که خوانندگان آنها را در متن داستان طبیعی و واقعی ببینند. در این نوع رمانها شخصیتها از روی انگاره اشخاص معروف و واقعی برگزیده میشوند و این اشخاص با نامهای داستانی در رمان معرفی میگردند تا ویژگیهای شخصیتهای داستان همچون کلیدی خواننده را موفق به شناخت اشخاص نماید.
محمد حنیف در کتاب «جنگ از سه دیدگاه» از رمان ثریا در اغما به عنوان اثری ضد جنگ با تفرعنات روشنفکرانه یاد میکند.
«بهرنگ رجبی» در ضمیمه روزنامه اعتماد به نقد و بررسی رمان ثریا در اغما پرداخته و طرح آن را ضعیف، اما مهارت اسماعیل فصیح را در پرداخت صحنهها جذاب و جالب میداند.
همچنین «محمد حسین صنعتی» در کتاب آشنایی با ادبیات دفاع مقدس اسماعیل فصیح را در گروه کسانی قرار داده که داستانهای منفی نگر نوشتهاند و رمان زمستان 62 را در گروه آثاری که جنگ را یکسره زشتی میبینند؛ قرار داده است.
غلامرضا مردانی در کتاب «ادبیات در انقلاب، انقلاب در ادبیات» کتاب ثریا در اغما را در گروه آثار منفی نگر به شمار میآورد، رمانی که شخصیتهای اصلی آن از مرگ میهراسند و کمتر با شهادت آشنایند.
آناهید اوجاکیانس در نقد مجموعه آثار داستانی اسماعیل فصیح بر آن است که:
مشخصات سبک و زبان فصیح در این رمان [زمستان 62] دربرگیرنده همان خطوط برجسته ای است که قبلاً بارها ذکر شده است. که استفاده از رجعت به گذشته این بار برای ایجاد مقایسه میان رونق و آبادانی مناطق جنوب با ویرانیهای جنگ یا معرفی بیشتر شخصیتها صورت گرفته است. . بارِ طنز و کنایاتِ زبان نیز سنگینتر و نه تنها از زبان آریان بلکه از سوی شخصیتهایی چون دکتر یار ناصر و مریم و فرجام نیز شنیده میشود و حتی به حریم صحنه های جدی و غم انگیز رسوخ میکند و فضای غم زده رمان را قابل تحمل تر میسازد. از نمادها نیز بهره شایسته ای گرفته شده است. نماد گل لاله ٬ که فرجام همیشه شاخه ای از آن را در اتاق تنگ خویش نگاه میدارد ٬ پیش آگهی از تعلق فکری و سرنوشتی است که در انتظار اوست و هم اسمیِ آن با معبودش٬ لاله جهان شاهی٬ نیز هدف و مقصود این شهادت را میرساند. شهادت فرجام شکوفایی گل زندگی لاله را در پی خواهد داشت. نام منصور فرجام نیز کنایه از سعادتی است که فرجام در اواخر زندگی احساس میکند. او از بخت خویش سپاسگزار است که او را یاری داده است تا فرجام زندگیاش را شکل دهد و٬ در زمستانِ زندگی خود و برخی از هم وطنانش٬ به رستگاری و حیات جاودان دست یابد. جبهه جزایر مجنون نیز ٬ که راه رستاخیز را برای فرجام فراهم میآورد ٬ کنایات ظریفی در بردارد. از یک سو ٬ در رمان ٬ اشاراتی به اهل جنوب بودن مجنونِ لیلی میشود٬ از سوی دیگر٬ فرجام که مجنونِ عشق لاله است٬ راهیِ جبهه جزایر مجنون میشود که شاید در چشم برخی متقارن با جنون زدگی باشد (اوجاکیانس، 1386: صص 131-132).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 08:03:00 ق.ظ ]
|