2-1-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………… 13
2-1-2- افسردگی……………………………………………………………………………………………………………. 13
2-1-2-1- افسردگی چیست……………………………………………………………………………………. 13
عنوان صفحه
2-1-2-2- اصطلاح افسردگی…………………………………………………………………………………… 14
2-1-2-3- ملاكهای تشخیصی حملةافسردگی اساسی DSMIV…………………………. 15
2-1-2-4- نشانه های افسردگی ……………………………………………………………………………… 16
2-1-2-5- طبقه بندی …………………………………………………………………………………………….. 19
2-1-2-6- شیوع ………………………………………………………………………………………….. 20
2-1-2-7- نظریه های افسردگی……………………………………………………………………………… 21
2-1-2-7-1- عوامل بیولوژیك ………………………………………………………………………….. 22
2-1-2-7-2- نظریه های روانكاوی …………………………………………………………………… 24
2-1-2-7-3- رویكرد شناختی بك …………………………………………………………………… 25
2-1-2-7-4- نظریة درمان عقلانی ـ عاطفی (الیس)……………………………………….. 28
2-1-2-7-5ـ نظریه های یادگیری ……………………………………………………………………. 28
2-1-2-7-6ـ رویكرد پردازش اطلاعات …………………………………………………………….. 29
2-1-2-7-7ـ نظریة اسناد…………………………………………………………………………………… 30
2-1-2-7-8-تفاوت افسردگی کودکان و بزرگسالان………………………………………….. 30
2-1-3- فراشناخت………………………………………………………………………………………….. 33
2-1-3-1- تعریف فراشناخت…………………………………………………………………………………… 34
2-1-3-2- مدل فراشناختی اختلالات روانشناختی:………………………………………………. 34
2-1-3-3- متغیرهای فراشناخت از دیدگاه ولز………………………………………………………. 36
2-1-3-4- نظریه بروئر…………………………………………………………………………………….. 42
2-1-4- افکار ناکارآمد…………………………………………………………………………………………. 43
2-2- پیشینه تحقیقات انجام شده در ایران و جهان………………………………………………………….. 49
2-2-1- پیشینه پژوهش ها در داخل کشور………………………………………………………………………. 49
2-2-2- پیشینه پژوهش ها در خارج کشور……………………………………………………………………….. 54
2-3- جمع بندی ……………………………………………………………………………………………………… 58
عنوان صفحه
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………….. 64
3-2- نوع تحقیق……………………………………………………………………………………………………………. 64
3-3- قلمرو تحقیق………………………………………………………………………………………………………. 65
3-4- جامعه آماری………………………………………………………………………………………………………… 65
3-5- نمونه و روش نمونه گیری………………………………………………………………………………………….. 65
3-6- ابزار جمعآوری دادهها و روایی و پایایی آنها……………………………………………………………… 66
3-6-1- مقیاس نگرش های ناکارآمد……………………………………………………………………………… 66
3-6-2- مقیاس فراشناخت کودکان……………………………………………………………………………….. 66
3-6-3- مقیاس خودسنجی افسردگی……………………………………………………………………………. 67
3-7- روش جمعآوری دادهها………………………………………………………………………………………………. 68
3-8- روشهای تجزیه و تحلیل دادهها ………………………………………………………………………………. 68
فصل چهارم: نتایج
4-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 70
4-2- دادههای جمعیت شناختی……………………………………………………………………….. 71
4-3- تحلیل روانسنجی پرسشنامه فراشناخت نوجوانان…………………………………………………….. 76
4-3-1- بررسی روایی پرسشنامه فرا شناخت ……………………………………………………………… 76
4-3-2- بررسی اعتبار پرسشنامه فرا شناخت …………………………………………………………….. 80
4-4- بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه افکارناکارآمد در نوجوانان…………………………………….. 82
4-5- پیش بینی افسردگی براساس عوامل فراشناخت………………………………………………………. 86
4-6- پیش بینی افسردگی براساس افکار ناکارآمد و فراشناخت………………………………………. 88
عنوان صفحه
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………… 90
5-2- یافته ها …………………………………………………………………………………………………………………… 90
5-3- محدودیتهای تحقیق…………………………………………………………………………………………………. 93
5-4-پیشنهاد ها …………………………………………………………………………………………………………. 94
فهرست منابع
منابع فارسی …………………………………………………………………………………………………………….. 95
منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………… 100
پیوست …………………………………………………………………………………………………………………… 104
کلیات
افسردگی[1] شایع ترین بیماری قرن حاضر است (لاور[2]، 2002؛ به نقل از ملاباقری،1383). در حال حاضر افسردگی جدی ترین بیماری قرن تلقی شده و به گزارش دانشگاه هاروارد تا سال 2020 در رتبه اول یا دوم بیماری های شایع قرار می گیرد (آندریا[3]، 2002). افسردگی افت فراگیر خلق است که همراه با احساس غمگینی و عدم توانایی تجربه لذت می باشد (اتکینسون، 1380).
اگرچه از زمان های گذشته غمگینی و یأس در کودکان و نوجوانان پدیده های شناخته شده ای به شمار می رفت، امروزه روشن شده است که اختلال پایدار خلق در کودکان با هر سنی و در هر شرایطی ممکن است بروز کند (کاپلان و سادوک[4]، 1376). امروزه در مقایسه با گذشته، افسردگی در بین نوجوانان شایع تر شده است و قربانیان خود را زمانی که بسیار جوان هستند مبتلا می کند. متأسفانه گرایش به وقوع اولین افسردگی در سنین پایین تر افزایش یافته و درصد بالای نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید نگران کننده است (روزنهان و سلیگمن، 1384). میزان شیوع در طی سالیان زندگی در نوجوانان از 15 تا 20 درصد ارزیابی شده که با میزان آن در جمعیت های بزرگسال قابل مقایسه است و این فرض را مطرح می کند که افسردگی در بزرگسالان غالباً در نوجوانی شروع می شود (بیرماهر[5] و همکاران، 1995؛ به نقل از منیرپور،1384).
در سبب شناسی افسردگی دیدگاه های مختلفی مطرح شده است. آرون بک[6] (1987، به نقل از دیویسون[7] و همکاران، 2004) یک الگوی شناختی از افسردگی ارائه داده است. بر طبق نظر بک، افراد افسرده به این دلیل افسرده اند که نسبت به خود، جهان و آینده نظر بدبینانه ای دارند، دارای روان بنه ها و باورهای منفی اند که به وسیله رویدادهای منفی زندگی فعال می شوند و همچنین سوگیری های شناختی دارند. روان بنه های منفی همراه با سوگیری یا تحریف های شناختی آنچه را که وی سه گانه منفی نامیده است حفظ می کنند که در نهایت به افسردگی منجر می شود. به عبارت دیگر بک مؤلفه آسیب پذیری را به عنوان نگرش ناکارآمد[8] (اعتقاد و باور غیر منطقی) مفهوم سازی نمود (وایسمن[9]، 1989؛ به نقل از ابراهیمی،1386). این افکار منفی شامل نیاز به کمال در دستیابی به هدف و تأیید دایمی به وسیله دیگران، فرد را در بزرگ ترین عامل خطر برای افسردگی تحت شرایط خاص قرار می دهد. به نظر می رسد که از طریق تعامل با حوادث استرس زای زندگی، افکار ناکارآمد می توانند ماشه چکان وقوع نشانه های جسمانی، عاطفی و انگیزشی افسردگی شوند (بک و همکاران، 1976؛ به نقل از لیو[10]).
مدل های شناختی در مورد مکانیسم هایی که باورها از طریق آنها بر کنترل پردازش شناختی تأثیر می گذارند، توضیحی نمی دهد. شماری از نظریه های اخیر محدودیت های رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر محتوا را برجسته ساخته اند و برای مفهوم سازی شناخت در نابهنجاری روان شناختی چارچوبی پیشنهاد کرده اند که بر سطح معنا و فراشناخت[11] تأکید می کند (حاجی زاده، 1388).
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (فلاول[12]، 1979؛ موسس بیرد[13]، 2006؛ به نقل از بیابانگرد،1381).
نظریه کنش اجرایی خود نظم بخش[14] ولز و متیوز[15] اولین نظریه ای است که نقش فراشناخت را در سبب شناسی و تداوم اختلالات روانی مفهوم سازی کرده است (ولزو متیوز، 1996؛ به نقل از عاشوری و همکاران).
ولز و متیوز در مدل فراشناختی به فرمول بندی پردازش شناخت درونی، قوانین و مکانیسم هایی که موجب می شود تا بیماران به تعبیر و تفسیر باورهای ناسازگار بپردازند، توجه می کنند. در این الگوعلاوه بر توجه به محتوای فکر به چگونگی فکر کردن افراد نیز توجه می شود. آنان اختلال هیجانی را به فراشناخت و شکل تفکر در آسیب پذیری هیجانی مرتبط می سازند (تیلور[16]، 2001؛ به نقل از بهرامی،1387).
براساس نظریه کنش اجرایی خودنظم بخش اختلالات روان شناختی وقتی تداوم می یابند که راهبردهای مقابله ای ناسازگار مثل تفکر درجاماندگی (نگرانی/نشخوار ذهنی)، پایش تهدید، اجتناب و سرکوبی فکر، اصلاح خود باورهای ناکارآمد را با شکست مواجه می سازد و دسترسی به اطلاعات منفی در مورد خود را افزایش می دهد (ولز، 2000؛ به نقل از عاشوری و همکاران).در مجموع و براساس متون موجود چنین استنباط می شود که فراشناخت یک عامل کلی در آسیب پذیری نسبت به اختلالات روانی به شمار می رود (عاشوری، 1388).
1-2- بیان مساله
افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات حیطه سلامت روان در جهان و علائم افسرده ساز رایج ترین شکایت نوجوانان می باشد (ایوارسون[17] و همکاران، 2006).
آرون بک، یک الگوی شناختی از افسردگی ارائه داده است. وی مؤلفه آسیب پذیری را به عنوان نگرش ناکارآمد (اعتقاد و باور غیر منطقی) مفهوم سازی نمود. نگرش های ناکارآمد به عنوان عامل زمینه ساز در شروع دوره های افسردگی به صورت مستقیم و یا به عنوان یک عامل آسیب پذیری تحت شرایط فشارزای محیطی تلقی شده است (وایسمن، بک و لم[18]، 1998؛ به نقل از ابراهیمی،1387).
این افکار منفی شامل نیاز به کمال در دستیابی به هدف و تأیید دائمی به وسیله دیگران، فرد را در بزرگترین عامل خطر برای افسردگی تحت شرایط خاص قرار می دهد. به نظر می رسد که از طریق تعامل با حوادث استرس زای زندگی، افکار ناکارآمد می توانند ماشه چکان وقوع نشانه های جسمانی، عاطفی و انگیزشی افسردگی شوند (بک و همکاران، 1976؛ به نقل از لیو).
محدودیت های موجود در روش های محتوا – محور در الگوهای شناختی، مفهوم سازی یک چارچوب جدید از فرایندهای شناختی را با عنوان الگوی عملکرد اجرایی خود تنظیمی پیشنهاد می کنند که بر نقش فراشناخت تأکید دارند (ولز و متیوز، 1994؛ به نقل از حسینی،1388). ولز، فراشناخت را جنبه ای از سازمان پردازش اطلاعات می داند که به تنظیم، تفسیر، ارزیابی و مدیریت محتوا و فرایندهای سازمان خود می پردازد.
رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی های هیجانی گرفتار می شوند که فراشناخت آنها به الگوی خاصی از پاسخ دهی به تجربه های درونی منجر می شود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی می شود. در این نظریه، فراشناخت عامل سببی عمومی در پیش بینی ایجاد دامنه وسیعی از بیماری های روانشناختی است (ولز، 2000؛ به نقل از ییلماز[19]).
فراشناخت یك مفهوم چند وجهی است. این مفهوم در برگیرنده ی دانش، فرآیندها و راهبردهایی است كه شناخت را ارزیابی، نظارت یا كنترل میكنند . اغلب نظریه پردازان بین دو جنبه از فراشناخت، یعنی باورهای فراشناختی و نظارت فراشناختی تمایز قایل شده اند. دانش فراشناختی، اطلاعاتی است كه افراد در مورد شناخت خود و راهبردهای یادگیری دارند كه این راهبردها بر آن ها اثر میگذارد. نظارت فراشناختی به دامنه هایی از كاركردهای اجرایی نظیر توجه ، كنتر ل، برنامه ریزی و تشخیص خطاها در عملكرد اشاره دارد (ولز[20]،2000).
تجربه ی خلق افسرده در دوره نوجوانی می تواند علل و شرایط مختلفی داشته باشد. از این میان، اثر عامل شناختی و فراشناختی، که فکر و فرایند فکر را تحت تأثیر قرار می دهند، بر افسردگی قابل ملاحظه است، لذا این تحقیق در پی این است که سهم هریک از عوامل شناختی (افکار ناکارآمد) و عوامل فراشناختی را تبیین افسردگی دوره نوجوانی در جامعه ایرانی وارسی کند.
1-3-اهداف تحقیق
1-3-1- هدف کلی
پیش بینی افسردگی براساس افکار ناکارآمد و فراشناخت در نوجوانان.
1-3-2- اهداف جزئی
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 05:30:00 ق.ظ ]
|