3-1 پیشینه سرزمین آلمان. 31

 

3-2  امپراتوری مقدس رومی ژرمنی.. 34

 

3-3 ظهور«دویچلند». 36

 

3-4 ظهور خاندان هابسبورگ.. 40

 

فصل چهارم

 

سیاست فرانسه از عصر لوئی چهارم تا کنگره وین

 

4-1 عصر لوئی چهاردهم. 47

 

4-2 زمینه‌های بروز انقلاب فرانسه. 50

 

4-3 طبقات اجتماعی فرانسه. 51

 

4-4 فتح باستیل (14 ژوئیه 1789) 57

 

4-5 مجمع مقنن (اکتبر 1791 تا سپتامبر 1792) 63

 

4-6 حکومت وحشت (ژوئن 1793 – ژوئیه 1794) 67

 

4-7 جنگ بر ضد اتفاق اول ( 1792 – 1795 ) 73

 

عصر ناپلئون بناپارت.. 74

 

4-8 ناپلئون بناپارت نخستین امپراتور فرانسه ( 1769 – 1822 ) 74

 

4-9 کودتای برومر. 79

 

4-10 حکومت ناپلئون بناپارت.. 83

 

4-11 جنگ فرانسه و اسپانیا 89

 

4-12 کنگره وین.. 93

 

فصل پنجم

 

سیاست آلمان از پیدایش حکومت پروس تا شکل گیری رایش دوم

 

5-1 پیدایش و رشد حکومت پروس… 99

 

5-2 جنگ توارث سلطنت اتریش (1740 ـ 1748) 103

 

5-3 اصول نظام جدید بین المللی.. 106

 

5-4 ظهور بیسمارک در صحنه‌ی سیاسی پروس… 110

 

5-5 بیسمارک در مقام صدارت.. 120

 

فصل ششم

 

تأسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم)

 

6-1 نقش پروس در انقلاب لهستان. 124

 

6-2 مسأله شلزویک- هولشتاین(1863-1865) 126

 

6-3 صلح وین تا جنگ اتریش (1866) 127

 

6-4 جنگ پروس و اتریش… 133

 

6-5 اختلافات پروس و فرانسه. 136

 

6-6 پیمان فرانکفورت و تحقق وحدت آلمان. 140

 

6-7 تاسیس امپراتوری آلمان (رایش دوم) 143

 

فصل هفتم

 

سیاست بیسمارک پس از شکل گیری رایش دوم

 

7-1 عصر صدارت بیسمارک.. 147

 

7-2 اتحادآلمان و اتریش… 154

 

7-3 تجدید اتحاد امپراتوران سه گانه. 156

 

7-4 سیاست جهانی آلمان تا پایان دوران بیسمارک.. 160

 

7-5 بحران بلغارستان. 165

 

7-6 سیاست‌‌های داخلی آلمان تا 1890. 168

 

7-7 پایان دوره‌ی بیسمارک.. 170

 

فصل هشتم

 

تحولات فلسفی غرب در قرن نوزدهم

 

فصل نهم

 

اندیشمندان تأثیر گذار بر رویدادهای آلمان و فرانسه در قرن نوزدهم

 

9-1 ایمانوئل کانت.. 191

 

9-2 یوهان گوتفریدفن هردر 194

 

9-3 فیخته. 196

 

9-4هگل.. 201

 

آثار سیاسی هگل.. 210

پایان نامه

 

 

9-5 اگوست کنت.. 214

 

9-6 نیچه. 216

 

نتیجه گیری.. 239

 

کتابنامه. 262

 

چکیده

 

رویدادهای تاریخی در هر مقطع زمانی در بستری از اندیشه ها ونگرش های حاکم بر ساختارهای عقیدتی و فکری جوامع رخ می دهند.بدون تردید آنچه یک ملت را به سمت اهداف سیاستمدارانش متمایل می سازد تنها در سایه ابزار های قدرت حاکمان و دولت ها امکان پذیر نمی باشد بلکه تفکرات و اندیشه های برگرفته شده از روشنفکران و نظریه پردازان وتزریق این اهداف وآمال به بدنه ی فرهیخته ی جامعه وسپس اقشار عادی مردم در این امر تأثیر بسزایی داشته و خواهد داشت. اگر چه این امر در بسیاری از مواردآنچنان با گذشت زمان در ملل نهادینه می گرد که در نگاه نخست قابل تشخیص نمی باشد.

 

از اینرو برای بررسی دقیق تر و تحلیل کاربردی تر تحولات سیاسی کشور ها  ناگزیر هستیم نگاهی به درون مایه های فکری و فلسفی حاکم بر آن سده و حتی به سده های پیشین نمود.

 

به همین دلیل در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بررسی جریان های فلسفی حاکم بر قرن نوزدهم، تأثیر این نظام های فکری را بر عملکرد سیاسی دو کشور فرانسه و آلمان به عنوان بازیگران اصلی صحنه ی سیاست در قرن نوزدهم ارزیابی نمود و تأثیر این تحولات فکری را بر شکل گیری رویداد های تاریخی این دوران به تصویر کشاند.روش مورد استفاده در این پژوهش مطالعه ی کتابخانه ای بوده است وتا حد امکان از تمامی منابع و کتاب های ارزشمند در این راستا بهره برده شده است.

 

مقدمه
در جهان امروز، تاثیر‌اندیشه­ها و قالبهای فکری بر شکل­گیری رویدادهای سیاسی امری بدیهی محسوب می­شود.

 

نظامهای فکری که حاصل تغییر در بینش و بصیرت‌اندیشمندان در یک دوره­ی زمانی می­باشند، بر سیاستهای ملی و اهداف و رویکردهای جهانی تاثیرگذار خواهند بود.

 

واضح­ترین مثال در این رابطه را می­توان«ایجاد تحولی بنیادین در الگوهای فکری حاکم بر جهان در اثر دو رویداد وحدت آلمان در سال 1871 توسط بیسمارک و سپس در 1991 توسط کهل مطرح کرد که این تغییر در الگوهای فکری جهانی سبب بروز جنگهای جهانی اول و دوم گشت.»[1]

 

از سوی دیگر بررسی قالب‌های فکری حاکم بر اعصار و دورانها تأملات پژوهشگر را برای الگوسازی حوادث و رویدادها بسیار ساده می­نماید. از اینرو نگارنده رساله­ی  خویش را با عنوان تاثیر‌اندیشه­های فلسفی و سیاسی بر رویدادهای دو کشور فرانسه و آلمان در قرن نوزدهم انتخاب نموده است.

 

توجه به این نکته ضروری است که‌اندیشه­های به بار نشسته در یک قرن در سده‌های پیشین تولد یافته و در قرنهای بعدی اثرات پایدار آنها مشخص شده است و امکان تفکیک کامل آنها در یک زمان واحد میسر نیست.

 

از این رو نگارنده در مواردی اندیشه‌های قرن هجدهم را که تاثیرگذار بر رویدادهای قرن نوزدهم هم بوده­اند، مطرح کرده است.

 

قرن هیجدهم‌اندیشه­های رشد و ترقی در زمینه­های ثروت، تمدن و سازمان اجتماعی و تکنولوژی روبه افزایش است.

 

فیلسوفان و‌اندیشمندان سیاسی عمدتاً نمایندگان جامعه­ی بورژوازی هستند و به حقانیت نظراتشان درباره­ی امکانات نامحدود ثروت و قدرت ایمان دارند.

 

از سوی دیگر هنرمندان و نویسندگان رمانتیک آماده­ی مقابله با مدافعان آثار کلاسیک می­باشند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...