دانلود پایان نامه ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی : بررسی موسیقی اشعار فروغ فرخ زاد |
2- 3- 2 تأثیر پذیری فروغ از «شاملو» 41
2- 3 – 3 رابطۀ سپهری با شعر «فروغ» 44
2 – 3 -4 فروغ و مولوی.. 48
فصل سوم : بررسی اوزان اشعار فروغ
3-1- اهمیت وزن از نظر اقوام ابتدایی…..52
3-1-1- عروض ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. 55
3-1-2- وزن چند شعر دیگر فروغ. 61
3-2-ابداعات و ابتکارات فروغ. 102
3-3-انواع جناس در اشعار فروغ. 120
3-4- وضع واژه های بسامدی در اشعار فروغ-موسیقی درونی……123
3-5- واج آرایی.. 131
فصل چهارم: بررسی قوافی در اشعار فروغ
4- 1-قافیه در اشعار فروغ. 138
4-1-1- تشخصی که قافیه به کلمات خاص هر شعر میبخشد : 142
4-1-2-زیبایی معنوی یا تنوع در عین وحدت : 144
4-1-3-استحکام شعر : 147
4-1-4-جدا کردن و تشخص مصراعها : 150
4-2-تداعی معانی : 152
4-3-توجه دادن به زیبایی ذاتی کلمات : 153
4-4-تناسب و قرینه سازی : 154
4-5- القاء مفهوم از راه آهنگ کلمات : 156
فصل پنجم: برر سی قوالب شعر فروغ فرخزاد
5-1-قالب در شعر فروغ فرخزاد. 181
5-1-1-قالب نیمه سنتی.. 181
5-1-2-قالب چهارپاره نو. 187
5-1-3- (عامی-آهنگی) 191
5-1-4-نیمایی.. 193
5-1-5- نیمایی نو(سبک شخصی فروغ) 193
فصل ششم
نتیجه گیری ….206
منابع: 215
چکیده
زبان فروغ زبانی است آهنگین و ملایم و صمیمانه و روان، شاید نزدیک ترین زبان ادبی به طبیعت، کلام عادی باشد که آن همه نیما به آن سفارش میکرد و همین زبان است که بیشتر موسیقی خود را از موسیقی مکالمه و روایت گرفته است تا از عروض.
و گاهی «فروغ» برای حفظ این آهنگ طبیعی، قوانین عروض رسمیرا به صورت طبیعی رعایت نکرده است. این زبان از طرف دیگر زبانی است سخت عاطفی و مؤثر، چون از دل برآمده و بوی صداقت و صمیمت میدهد، همان که خودش میگفت : «شعر صمیمانه نه فاضلانه».
زبان شیرین فروغ، زبانی است منبعث از مکالمات روزانه مردم و گفتگوهای عادی در محیط طبیعی زندگانی. و موسیقی شعر برگرفته از زبان است و باید موسیقی مأنوس مردم همان روزگار باشد. به همین دلیل است که اشعار زیبا و دلنشین فروغ، در ما احساسی به وجود میآورد که اشعار بسیار عالی تر دورههای قدیم از ایجاد آن قاصرند.
خودِ فروغ به زبان خاص خود و اصولاً اهمیت زبان در انتقال احساس و ایجاد موسیقی توجه داشت و گفتگوهای وی در توضیح مطلب فوق مهر تأکید را میکوبد :
«اگر دید، دید امروزی باشد، زبان هم کلمات خودش را پیدا میکند و وقتی زبان یکدست و صمیمیشد، وزن خودش را با خودش میآورد و به وزنهای متداول تحمیل میکند. (شمیسا، 1376 : 98 – 96) آنچه معلوم است این است که فروغ برای عروض و وزن ارزشی قائل نیست و میگوید : «لازم نیست وزن و قافیه را رعایت کنی. سعی کن با ریتم کلمات، یک حرکت کلی به وجود بیاوری که شنیدنی باشد، یعنی در گوش تبدیل به یک نوع شود. »
فروغ، با ذوق و قریحه خدادادی خود مؤفق به ابداع چندین وزن عروضی تازه شد و نیز چند وزن نادر دارد با اینکه میگفت : «من هیچ اوزان عروضی نخوانده ام».
واژگان کلیدی : فروغ- موسیقی – عروض – قافیه.
«فــصل اول»
کلیات تحقیــق
1-1-مقدمه:
در این رساله موسیقی شعر فروغ فرخزاد، با نگاهی سبک شناسانه مورد بررسی قرار گرفتهاست. با توجّه به اینکه طبیعی بودن، جزء مؤلفههای اساسی در همة عناصر شعری اوست، موسیقی نیز در بافتی کاملاً طبیعی و حسّی ارائه شده که در این نوشتار برجستگی و تمایز وزن شخصی ( موسیقی بیرونی) شعر او و نیز به نقش قافیه و ردیف به عنوان ارکان موسیقی کناری و برجستگی خاص موسیقی درونی، علی الخصوص تکرار در همه سطوح، پرداخته شدهاست.
فروغ شاعر زندگی است و گوشههای بکر آن را زیسته و سروده است، پس طبیعی است در شعر او همه چیز طبیعی باشد. از جمله موسیقی که کارکرد درست آن از جنبههای قدرتمند شعرهایش است. وزن عروضی و نیمایی، آشکارترین شکل موسیقی در شعر فارسی است که مبنای وزن عروضی، همسانی و تساوی ارکان عروضی و اساس وزن نیمایی، مبتنی بر عدم لزوم همگونی مصراعهاست. یکسانی زحاف در رکن آخر وزن، در همة مصراعهای یک شعر در عروض سنتّی لازم است و در شعر نیمایی به دلیل شکستن وزن و عدم تساوی ارکان، زحاف رکن آخر در مصراعهای شعر میتواند متغیّر باشد. البته هر ابزاری را که شاعر در شعر استفاده کند تا کلام را از سیاق طبیعی نثر خارج سازد و در آن طنین و تناسب ایجاد کند، از گونة موسیقی شعر محسوب میشود.
اگر بخواهیم شاعران طراز اول شعر فارسی را از بدو پیدایش تاکنون، به اعتبار سبکهای مختلف شعر فارسی برشماریم، بدون شک ناگزیر به اقرار این حقیقت خواهیم شد که چند تن از بزرگان شعر فارسی در قرن حاضر میزیستهاند و یکی از ایشان «فروغ فرخزاد» است.
خوشبختانه «فروغ» در مورد شعر، ذهنی باز و بدون تعصب داشت و درباره اشعار خود انتقادهای تندی دارد. یک جا میگوید : «میخواهم بگویم که حتی بعد از خواندن نیما هم، من شعرهای بد خیلی زیاد گفته ام»
موسیقی و آهنگ شعر محدود به قالب عروضی و بحر شعر نیست. بلکه در نوع پیوستگی کلمات با یکدیگر و ایقاعهای شعر، موسیقی شگفت انگیزی احساس میشود که کم از موسیقی وزن شعر نیست. زیرا موسیقی شعر دامنه پهناوری دارد و میتوان آن را در چهار صورت مورد بررسی قرار داد :
- موسیقی بیرونی که همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیهها.
- موسیقی کناری که قافیه و ردیف را شامل میشود و آنچه در حکم آن است و تکرارها.
- موسیقی داخلی یا درونی که عبارتست از هماهنگی و نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف دیگر. به بیان دیگر مجموعة هماهنگیهایی که از طریق وحدت و تضاد صامتها و مصوتهای کلمات یک شعر پدید میآید مانند انواع جناسها.
- موسیقی معنوی که ارتباطهایی پنهانی یک مصراع یا لخت از رهگذر انواع تضادها و تقابلها پدید میآید.
وزن، موسیقی بیرونیِ شعر را ایجاد میکند و ایقاعهای کلمات موسیقی درونیِ آن را البته موسیقی داخلی را با موازین عروضی نمیتوان سنجید و همان است که استاد لامبورن lamborn میگوید : موسیقی درونی که در شعر پیدا میشود از وزن و نظم وسیعتر است و چه بسا شعرهایی که از نظر نت موسیقی مساوی هستند و از نظر موسیقی اصوات کلمات و موسیقی درونی متفاوتاند و حتی هر بیت از یک شعر ممکن است موسیقی خاصی داشته باشد که با موسیقی درونیِ بیت دیگر متفاوت باشد
»
این پایان نامه به برررسی و نقد موسیقی فروغ و توضیحی در مورد جنبههای شاعری او و همچنین به بحثهای عروضی شعر فروغ میپردازد.
مقصود و منظور نگارنده از انتخاب این موضوع قرار دادن اطلاعاتی تازه و نو در اختیار خوانندگان گرامی است. هر چند که این رساله باز هم جای بحث و گفتگو و جستجو دارد.
در ابتدا کل دیوان فروغ را تقطیع نموده و سپس از منابع مختلف یاری جستم. این رساله شامل 6 فصل میباشد که فصل اول آن مربوط به کلیات تحقیق است. فصل دوم که شامل 3 بخش در مورد زندگینامه، شعر و اندیشة فروغ است.
فصل سوم که شامل5 بخش بوده و به بررسی اوزان کل دیوان فروغ می پردازد.
درفصل چهارم به بررسی قوافی اشعار فروغ پرداختم.
فصل پنجم اختصاص دارد به قوالب شعری فروغ که مورد بررسی قرار گرفته است.
و در نهایت فصل ششم نتیجه گیری از کل این فصول است.
با تمام تلاشی که در این زمینه انجام دادهام، به یقین این رساله هنوز هم ناقص بوده و باز هم جای بحث و گفتگو و ادامه را دارد. امید آن است که خوانندگان محترم هرگونه کمی و کاستی در این رساله را به دیده اغماض بنگرند.
1-2-بیان مساله:
موسیقی شعر، دامنة پهناوری دارد. گویا نخستین عاملی که مایة رستاخیز کلمهها در زبان شده و انسان ابتدایی را به شگفتی واداشته است، همین کاربرد موسیقی در نظام واژهها بوده است.
هر مجموعۀ گفتار از مقداری عناصر آوایی و صوتی به وجود آمده است و این مجموعه آوایی و صوتی ممکن است با یکدیگر یا بعضی از آنها، با بعضی دیگر، توازنها یا تناسبهایی داشته باشند و در رابطه ای که اجزایش – بلحاظ انواع تناسبها – با یکدیگر میتوانند داشته باشند دارای انواع موسیقیهای زبانی نیز میتواند باشد و ما بعضی از این انواع شناخته شدۀ تناسبها را به اختصار در ذیل مورد اشاره قرار میدهیم :
الف ) وزن : اهل هر زبانی وزن شعر خود را در تناسبهایی خاص احساس میکنند که اهل زبان دیگر ممکن است آن تناسب را احساس نکنند.
ب ) قافیه : همان مجموعه آوایی، گذشته از وزن، بلحاظ اشتراک صامتها و مصوتها، در مقاطع خاصی – وسط یا آخر و حتی اول هر قسمت – میتوانند تناسب دیگری هم داشته باشند که خود صورت دیگری از موسیقی شعر است و آن را قافیه (به معنی عام کلمه که شامل قافیههای میانین هم میشود) میخوانیم.
ج) ردیف : شکل دیگری از موسیقی شعر است که در حقیقت تکمیل موسیقی قافیه است یا شکل غنی تر شدة قافیههاست.
د) هماهنگیهای صوتی : همان مجموعة عناصر آوایی، بلحاظ اشتراک صامتها و مصوتهای موجود در داخل سراسر زنجیرةگفتار، و نه در مقاطع خاصی، امکان تناسبهای دیگری هم در آن میرود مثل اینکه مصوت «او» یا «آ» یا «ای» و مثلاً صامت سین یا شین یا میم اگر به تناسب خاصی تکرار شود خود جلوة دیگری از موسیقی شعر است و عاملی در رستاخیز کلمهها. سهم بسیار عمده ای از موسیقی شعر در همین بخش هماهنگیهای صوتی عبارات نهفته است که اندکی از آن را قدما در مباحث مربوط به انواع جناسها مطرح کردهاند.
هیچ ملّتی را نمیشناسیم که از موسیقی بی بهره باشد پس باید بپذیریم که موسیقی پدیدهای در فطرت آدمیاست. عواملی که آدمیرا به جستجوی موسیقی میکشانده است همان کششهایی است که او را وادار به گفتن شعر میکرده است و پیوند ایندو سخت استوار است. زیرا شعر در حقیقت موسیقی کلمهها و لفظهاست و غنا، موسیقی الحان و آهنگها.
از آنجایی که بحث درباره موسیقی بیرونی، کناری، داخلی و معنوی در اغلب کتابها آمده است در همین راستا سعی خواهد شد در این رساله دربارة ابداعات و ابتکارات فروغ فرخزاد در وزن شعر معاصر بحث بیشتری به میان آید.
«وزن شعر یا عروض، چیزی جدا از شعر نیست و چیزی نیست که ثابت و غیر قابل تغییر و دگرگونی باشد و باید به این نکته توجه داشت که علم عروض مقدم بر شعر نیست…» (ترابی، ضیاء الدین، 1375 : 36).
هر اثر هنری، منطقی خاص خود دارد و هیچ شعر بزرگ و حتی خوب نمیتواند اندیشهای را در خود نپرورده باشد. شعر فروغ، جدای از وزن و عروض و موسیقی، شعری است که فکر کردن و نگاه کردن و حس کردن و دیدن را به ما یاد میدهد.
شعر فروغ، شعری است دارای ساختی استوار و جوهری ناب که همواره خواننده را از پنجرههای تصاویر گوناگون و بر جادههای مصراعهای رنگارنگ به تماشا و حرکت وا داشته و وا میدارد.
آنچه مسلم است همه وزنهایی که با الهام مصراع اول به ذهن شاعر میگذرد و او را به رعایت وزن الهام شده مجبور میکند، از جریان ناخودآگاهی سرچشمه میگیرد که با تمامیاحساسهای شدید و هیجانات روحی و ذهنی که نتیجة برخورد حواس اوست با اشیاء و تصاویر آنی و فرار، رابطه مستقیم دارد و همین است که وزنها تندند و گاهی حتی تندتر از آن که بتوان آنها را به همان کیفیت که در مصراع نخست شکل گرفتهاند، دنبال کرد و ادامه داد. این است که جویبار کلمات مترنّم از مسیر عروضی خود میگریزند و منحرف میشوند.
تمام روز در آئینه گریه میکردم
که آغازی است صاف و بی سکون یا سکته. اما بعد :
که چون حبابهای کف صابون
که در صورت کشش «که» آغاز مصراع، درست است اما در غیر از وزن مصراع آغاز «یا»
و از شکافهای کهنه، دلم را به نام میخواند.
که سکته ای تند دارد و گریز آن از چهارچوب اوزان عروضی پیداست و نشان دهندة اینکه فروغ نمیتواند همة این تصاویر تند و فرار و همه آن حرفهایی را که در این آب و خاک، در عالم شعر تازگی دارد، در شکلهای عروضی اوزان بگیرد و بپرورد. (حقوقی، 1387 : 336 – 308)
اگر بتوانیم به گفتة محمد حقوقی – در هم ریختگی اوزان عروضی را «حسی» یا گفتاری بنامیم، مشروط بر اینکه بهانه ای به دست ناآگاهان ندهد، موسیقی کلام فروغ با همه آشفتگیهای وزنی، گوهری ناب و با ارزش به شمار میآید، وچه بسا اینکه اگر اجل به وی مهلت میداد، به یقین یکی از پرچمداران شعر نیمایی میشد.
1 – 3- پرسشهای تحقیق:
در این پژوهش به سئوالات زیر پاسخ داده میشود :
- آیا اشعار فروغ از ساختی استوار و منطقی برخوردار است؟
- آیا میتوان تلاش فروغ در آفرینش موسیقی جدید در کلام و نوآوری در پهنة موسیقی زبان را ناشی از عدم توان وی در برخورد با وزن عروض تلقی کرد؟
- آیا وزن شعر چیزی جز حرکت کلی و آهنگین کلمات است؟
- آْیا شاعر میتواند در صورت داشتن ذهن موسیقایی با استفاده از امکانات موجود در زبان به خلق اوزان جدید بپردازد؟
- آیا میتوان علاوه بر آخر مصراع، در اول و وسط مصراعها نیز توسع اعمال گردد؟
- اشعار فروغ فرخزاد در چه وزن و بحرهایی سروده شده است؟
1- 4- اهمیت و ضرورت تحقیق :
این تحقیق به دلیل نشان دادن توان شاعری فروغ در پرداختن به وزن عروضی و نیز ابداع و نوآوریهای وی در محدودة قواعد عروضی با استفاده از کلید اختیارات مجاز شاعری و کلیة زحافات رایج و حتی غیرمتداول ولی قابل تصور و وقوع افاعیل عروضی و ترکیب دو یا چند وزن و با بهره گیری از امکان تکرار افاعیل یا برخی از آن در قسمتهای مختلف هر مصراع، به خوانندگان محترم است.
1- 5 -پیشینه تحقیق :
تاکنون رسالة مستقلی در این رابطه نوشته نشده است.
1 – 6- اهداف تحقیق :
1- هدف از تنظیم و تدوین رساله این است که در تقطیع شعر فارسی چه کل و چه نو باید این واقعیت را در نظر داشت که اولاً موسیقی شعر تنها محدود به آن نیست که به وزن عروضی مشهور شده و اساس وزن شعر فارسی را تشکیل داده است. ثانیاً زبان فارسی، زبانی است هجایی که از نظر ساخت و ترکیب با قوالب یا همان افاعیل عروض شعر که از زبان و شعر عرب اقتباس شده، دقیقاً قابل تطبیق نیست.
2 – پس از انجام این رساله، خوانندگان محترم میتوانند اطلاعاتی را در مورد عنوان این رساله دریافت نمایند و دریابند که فروغ به سرودن شعری مؤفّق شده که از همة امکانات نهفته در بعد موسیقایی و وزن و آهنگ شعر استفاده کرده است.
3 – این تحقیق از آن جهت که مطالبی را در مورد اختیارات بدیع شاعری بازگو میکند، دارای اهمیت است.
1- 7 – فرضیههای تحقیق:
- اشعار فروغ در عین سادگی و روانی از ساختن استوار و منطقی برخوردار است. اشعار با بیانی ساده و به گونة خاطره نگاری آغاز میشود و دارای لحنی روایی است.
- امکان نوآوری در وزن شعر وجود دارد.
- وزن، چیزی نیست جز حرکت کلی و آهنگین کلمات که در نهایت در گوش شنونده به نوعی وزن و موسیقی منتهی میشود.
- وزن شعر صرفاً محدود به اوزان شناخته شدة پیشین و مذکور در کتابهای عروض شعر نیست.
- فروغ بیش از هر چیز در پی توسعه بخشیدن به وزن در اول و وسط و پایان مصراع است.
- اکثر اشعار فروغ در بحر مضارع و مجتث است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 05:21:00 ب.ظ ]
|