پرسش از مثال: چنان چه درباره نمونه یا مثال از یادگیرنده سؤال پرسیده شود یا از یادگیرنده خواسته شود کاری انجام دهد، شکل ارائه اولیه «سؤال از مثال» خواهد بود(نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰). برای مثال، معلمی از یادگیرنده می‌خواهد برای مفهوم «داده» که پیش از این یاد گرفته است، نمونه‌ای ارائه دهد، از این نوع ارائه خواهد بود.

 

 

انواع ارائه ثانویه

 

انواع ارائه اولیه ابزار مهمی در آموزش هستند. انواع ارائه ثانویه اطلاعاتی هستند که به انواع ارائه اولیه اضافه می‌شوند تا میزان یادگیری را که قرار است اتفاق بیفتد، افزایش دهند. انواع ارائه ثانویه به انواع شرح و بسط نیز معروف‌اند. انواع ارائه ثانویه ‌به این دلیل مورد استفاده قرار می‌گیرند تا فرایند پردازش اطلاعات دانش‌آموزان را تسهیل کند یا در آن‌ ها ایجاد علاقه کند؛ مانند شرح و بسط زمینه‌ای که به شرح سوابق تاریخی موضوع مورد آموزش یا افرادی که در نوشتن یا در اولین تحقیقات دست ‌داشته‌اند، محل اولین تحقیقات، علت اهمیت موضوع و … می‌پردازد. شرح و بسط، میزان دستیابی به موفقیت و یادگیری کارآمد را افزایش می‌دهد و باعث مشارکت دانش‌آموزان در فرایند آموزش می‌شود (فردانش، ۱۳۹۲). مریل این نوع از شرح و بسط را در جهت تکمیل دستورات آموزشی و طراحی آموزشی خود پیشنهاد کرد که به نوعی ‌تکمیل کننده انواع ارائه اولیه است که بر حسب نوع محتوا و نوع یادگیری به دنبال ارائه اولیه ارائه در آموزش می‌آید. در واقع انواع ارائه ثانویه آموزش، برای تسهیل یادگیری فراگیران یا برای جلب توجه آنان به کار می رود. انواع شرح و بسط بر حسب محل و منظور به‌کارگیری نام خاصی به خود می‌گیرد (فردانش، ۱۳۸۸). در زیر به طور مفصل انواع شرح و بسط توضیح داده شده است:

 

شرح و بسط زمینه‌ای؛ شرح و بسط زمینه‌ای[۴۷]، زمینه‌های تاریخی موضوع مورد آموزش را در بر می‌گیرد. مثلاً، «چه کسی قانون را کشف کرد؟» یا «اولین بار در کجا اتفاق افتاد؟» یا این که «چرا آن مهم است؟». در واقع یادگیری مؤثر در سایه ایجاد زمینه و بافت مناسب صورت می‌گیرد. در این شرایط، یادگیرنده محتوای آموزشی را جذاب­تر می‌یابد و می‌تواند مطالب جدید را آسان تر و بهتر با آموخته‌های قبلی خود مرتبط سازد. ‌بنابرین‏ تا جایی که ممکن است باید مطالب آموزشی را با زمینه یا بافتی که در آن روی می‌دهد، مرتبط ساخت. یکی از اقدامات مناسب در این زمینه، بحث درباره اهمیت موضوع آموزشی است. ارائه مواد آموزشی در قالب داستان یا مطالعه موردی می‌تواند قابلیت درک و ارتباط آن را با آموخته‌های قبلی شاگرد بهبود بخشد. ایجاد زمینه یا بافت برای همه انواع ارائه اولیه مناسب است (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰). مثلاً برای آموزش برنامه‌نویسی می‌توان در ابتدای آموزش به ارائه مطالبی در باب اولین پیشگامان برنامه‌نویسی پرداخت و تاریخچه‌ای مختصر درباره چگونگی ایجاد زبان‌های برنامه‌نویسی را بیان کرد. ارائه شرح و بسط‌های زمینه‌ای می‌تواند باعث افزایش انگیزه و علاقه در دانش‌آموزان شود.

 

شرح و بسط واژگانی؛ تعریف واژه های جدید و نا آشنا در بافت آموزشی را شرح و بسط واژگانی[۴۸] می‌گویند. هنگامی که واژه های جدید در آموزش به کار می رود، لازم است تعریفی از آن‌ ها ارائه شود تا یادگیرنده بتواند در صورت لزوم، تعریف واژگان کلیدی را به خاطر داشته باشد. یکی از روش‌های مناسب در این زمینه، تهیّه واژه‌نامه برای ماده آموزش است. تعریف واژگان برای همه واژگان برای همه ارائه اولیه مناسب است (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

شرح و بسط پیش‌نیاز؛ در شرح و بسط پیش‌نیاز[۴۹] اطلاعاتی را که برای یادگیری موضوع مورد آموزش نیاز است، ارائه می‌کنیم (فردانش، ۱۳۸۸). مثلاً در موضوع مورد آموزش تقدم عملگرها(به عنوان اصول) باید فرد ابتدا مفهوم عملگر را بداند ‌بنابرین‏ در اینجا آوردن توضیحاتی در ارتباط با عملگرها به عنوان یک پیش‌نیاز برای تقدم عملگرها محسوب می‌شود.

 

آموخته‌ها و تجربه های گذشته شاگرد «ساخت شناختی[۵۰]» وی را تشکیل می‌دهد. آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تأثیر تجارب گذشته اوست. فرد زمانی می‌تواند مفاهیم و مسائل جدید را درک کند که مفهوم و مسئله جدید با ساخت شناختی وی مرتبط باشد. در واقع یادگیری جریانی است که تجارب گذشته پایه و اساس وضع فعلی آن را تشکیل می‌دهد و آنچه فرد در آینده خواهد آموخت باید متناسب با تجارب او در زمان حاضر باشد. فرد وقتی مفهومی را واقعاً می‌آموزد که پایه و ریشه در تجارب گذشته‌اش داشته باشد. اگر این ارتباط برقرار نشود، یادگیری به معنی خاص خود صورت نخواهد گرفت. در واقع یادگیری معنادار در گرو ارتباط مطالب جدید با مطالب قدیمی و آشنا است.

 

شرح و بسط حافظه‌ای؛ ما در سراسر زندگی ناگزیریم مطالبی را به خاطر بسپاریم؛ از لحظه تولد با دنیایی از مصنوعات و رویدادهای جدید روبرو می‌شویم که لازم است آن‌ ها را دسته‌بندی کنیم. به علاوه بسیاری از عناصر دنیای ما به وسیله کسانی پیش از ما نام‌گذاری شده‌اند. ما باید واژه های زیادی را یاد بگیریم، و آن‌ ها را به اشیا، وقایع، اعمال و کیفیت‌هایی که معرف آن‌ ها هستند ربط دهیم. مهم‌ترین نکته آن است که افراد بتوانند استعداد حفظ مطالب را در خود نگه‌دارند، به نحوی که بتوانند بعداً آن‌ ها را به خاطر آورند. در واقع، شرح و بسط حافظه‌ای کمک‌های حافظه‌ای[۵۱] برای حمایت از به یادسپاری و یاد­داری اطلاعات یاد گرفته شده به کار می رود (فردانش، ۱۳۸۸). بر اساس نظریه نمایش اجزاء استفاده از یادیارها هنگامی مفید است که بخواهیم تعریف، مثال و یا یک مطلب مشخص را به یادگیرنده آموزش دهیم (نوروزی و رضوی، ۱۳۹۰).

 

شرح و بسط شکل ارائه؛ شرح و بسط شکل ارائه[۵۲] به روش‌های دیگری که از طریق آن می‌توان یک کلیّت را ارائه داد، اشاره دارد. مثلاً استفاده از دیاگرام، چارت، فرمول یا حتی در قالب کلماتی دیگر مطلبی را بیان کردن. یکی از شیوه هایی که می‌توان از آن برای بیان مطالب استفاده کرد نقشه مفهومی است. نقشه مفهومی، یک ابزار حمایت یادگیری است که به یادگیرندگان کمک می‌کند تا از مطالبی که قصد یادگیری آن را دارند بازنمایی روشنی بسازند. نقشه مفهومی به یک روش خلاصه گونه برای مرتب کردن و به هم ربط دادن اطلاعات گفته می‌شود که در آن از خطوط، کلمات، علائم، نمادها و مانند این‌ها استفاده می‌شود. (سیف، ۱۳۸۸). لفرانسوا الگوی مفهومی را به عنوان بازنمایی کلامی یا تصویری تعریف ‌کرده‌است که هدف آن «کمک به یادگیرنده در ایجاد یک بازنمایی ذهنی روشن و مفید از آنچه قرار است بیاموزد» می‌باشد(به نقل از سیف، ۱۳۸۸). همچنین می‌توان از طریق الگوی مفهومی مطالب مورد آموزش را به بیانی دیگر و از طریق روشی دیگر به دانش‌آموزان ارائه داد. این نوع شرح و بسط بار شناختی، به ویژه بار شناختی بیرونی را کاهش می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...