2-4-1- ریسکهای زنجیره تأمین……………………….. 28

 

2-4-2- مدیریت و کاهش ریسک زنجیره تأمین……………………….. 37

 

2-5- عوامل انتخاب تأمین کننده برتر………………………. 45

 

2-6- مدیریت زنجیره تأمین در صنعت دارو سازی……………………….. 47

 

2-6-1- اجزا زنجیره تأمین صنعت دارو……………………… 49

 

فصل سوم: روش شناسی پژوهش…………………………. 51

 

3-1- مقدمه………………………. 52

 

3-2- فرضیه ها و چارچوب پژوهش…………………………. 52

 

3-2-1- ارائه چارچوب پژوهش…………………………. 52

 

3-2-2- فرضیه ها/سؤالات………………………… 55

 

3-2-3- روش پژوهش…………………………. 55

 

3-3- جامعه آماری و نمونه………………………. 56

 

3-3-1- هولدینگ داروپخش…………………………. 57

 

3-3-2- شرکت سرمایه گذاری البرز……………………… 58

 

3-3-3- هولدینگ پارس دارو……………………… 60

 

3-4- متغیرهای اصلی پژوهش…………………………. 63

 

3-5- روایی و پایایی ابزار اندازه گیری……………………….. 63

 

3-6- روشهای تجزیه و تحلیل داده ها……………………… 64

 

3-6-1- آزمون T تک نمونه ای……………………….. 64

 

3-6-2- ضریب همبستگی پیرسون……………………….. 64

 

3-6-3- آزمون فریدمن……………………….. 65

 

3-6-4- تکنیک تاپسیس فازی………………………. 65

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها ………………………71

 

4-1- مقدمه………………………. 72

 

4-2- آمار توصیفی خبرگان جهت اصلاح چارچوب اولیه………….. 73

 

4-3- اطلاعات جمعیت شناختی……………………….. 73

 

4-4- آمار توصیفی……………………….. 77

 

4-4-1- نتایج آمار توصیفی مربوط به ریسک تأمین کننده…………. 77

 

4-4-2- نتایج آمار توصیفی مربوط به ریسک های محیطی…………….83

 

4-5- ضریب همبستگی پیرسون……………………….. 85

 

4-6- الویت بندی مؤلفه های تحقیق……………………….. 88

 

4-6-1- روش اول طبقه بندی: تاپسیس فازی……………………….. 88

 

4-6-2- روش دوم طبقه بندی: آزمون فریدمن……………………….. 90

 

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات………………………… 94

 

5-1- مقدمه………………………. 95

 

5-2- خلاصه پژوهش…………………………. 95

 

5-3- نتایج پژوهش…………………………. 96

 

5-4- مدل نهایی پژوهش………………………… 100

 

5-5- الگوریتم مدیریت ریسک زنجیره تأمین……………………….. 102

 

5-6- پیشنهادات………………………… 108

 

5-5-1- پیشنهادات کاربردی……………………….. 108

 

5-5-2- پیشنهاداتی برای پژوهشهای آینده……………………… 109

 

منابع و مآخذ لاتین……………………….. 111

 

منابع و مآخذ فارسی……………………….. 115

 

چکیده:

 

در رقابت‌های جهانی خواست مشتری بر كیفیت بالا و خدمت رسانی سریع، موجب شده تا شركت‌ها نتوانند به تنهایی از عهده تمامی كارها برآیند. بر این اساس، فعالیت‌هایی نظیر تهیه مواد، تولید و برنامه ریزی محصول، خدمت نگهداری كالا، كنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری، اینك به سطح زنجیره تأمین انتقال پیدا كرده­است. مسأله كلیدی در یك زنجیره تأمین، مدیریت و كنترل هماهنگی بین تمامی این فعالیت‌ها است.

 

تغییر پذیری در زمینه برآیندها و نتایج ممکن زنجیره تأمین، احتمال رخداد و اثرات آن را مدیریت ریسک زنجیره تأمین می­نامند. ریسک­های زنجیره تأمین شامل ریسک­های برخواسته از تغییرات در جریان مواد، محصول و اطلاعات است که از تأمین­کننده اولیه آغاز و به مصرف کننده نهایی ختم می­شود.

 

صنعت دارو به عنوان مجموعه­ای از فرایندها، ‌عملیات­ و سازمان­های درگیر در كشف، ایجاد و تولید داروها تعریف می­شود. با توجه به گستردگی زنجیره تأمین دارویی، تمرکز این تحقیق به انتخاب تأمین­کنندگان معطوف گردیده است و اینکه چه عواملی برای انتخاب تأمین­کننده در یک زنجیره تأمین باید در نظر گرفته شود تا ریسک موجود در این زنجیره کاهش یابد.

 

در این پژوهش، با توجه به استراتژی­های کاهش ریسک در زنجیره تأمین و مشورت اساتید و خبرگان زنجیره تأمین و داروسازی، چک لیستی برای انتخاب تأمین­کننده با هشت شاخص اصلی و 30 شاخص فرعی در زمینه انتخاب تأمین کننده برتر و چهار شاخص اصلی و 9 شاخص فرعی در زمینه ریسکهای محیطی تأثیرگذار، بدست آمد. پس از بررسی نتایج آماری پرسشنامه­ها و استفاده از روش تاپسیس فازی، در نهایت به هفت شاخص اصلی “کیفیت، انعطاف پذیری، تحویل، تکنولوژی، سیستم­های ارتباطی و فناوری اطلاعات، هزینه و سابقه” با 24 شاخص فرعی در زمینه انتخاب تأمین کننده برتر و چهار شاخص اصلی ” اقتصادی، سیاسی، بلایای طبیعی و فرهنگی/ اجتماعی” با 8 شاخص فرعی در زمینه ریسک­های محیطی رسیدیم.

 

این پژوهش برای فعالان صنعت دارویی کشور و هم چنین اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، به منظور بهبود وضع موجود انتخاب تأمین کنندگان قابل بهره برداری است.

 

فصل اول: کلیات پژوهش

 

1-1- مقدمه

 

پایان نامه

 

در این فصل به کلیات و مفاهیم پژوهش پرداخته می­شود. بدین ترتیب این فصل شامل موارد زیر می­باشد: تعریف موضوع و اهمیت پژوهش، اهداف پژوهش، بیان مسأله و سؤال­های پژوهش، فرضیه­های پژوهش، کاربرد نتایج و مخاطبان پژوهش، روش انجام پژوهش و واژگان تخصصی می­باشد.

 

2-1- تعریف موضوع و اهمیت پژوهش

 

سازمان ها همواره در تلاش برای بهبود سهم بازار، افزایش سود و دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به رقبا می­باشند. برای دستیابی به این اهداف، توجه به کارایی و اثربخشی زنجیره تأمین از اهمیتی فراوان در هر سازمان برخوردار است.

 

به منظور افزایش توان رقابتی، در دهه 60 و 70 میلادی سازمانها تلاش می­کردند تا با استاندارد سازی و بهبود فرآیندها گامی مؤثر در جهت افزایش مشتریان خود بردارند. در دهه 90 این تلاش­ها با توسعه روشهای مدیریت منابع انسانی با در نظر گرفتن تأمین­کنندگان استراتژیک و عملیات لجستیک ادامه یافتند. (Ferazelle, 2001)

 

در عصر حاضر سازمان ها مدتهاست كه به این مسئله مهم پی برده اند كه برای تداوم در صحنه­های رقابت جهانی و حضور موفقیت آمیز در بازار می­بایست عوامل خاصی از قبیل كیفیت محصولات و كیفیت روند اجرایی و تولیدی را در ساختار و محصولات خود به حد مطلوب و مورد قبولی برسانند. حال آن كه رمز موفقیت در دستیابی به این اهداف تمركز بیشتر بر روی فعالیت­ها و اهداف اصلی سازمان می­باشد. لذا در راستای حل این مشكل اساسی بسیاری از مدیران سازمان­های بزرگ تصمیم گرفتند فعالیت­هایی را كه اهمیت استراتژیك چندانی برای سازمان ندارند به منابع بیرون از سازمان واگذار کنند تا با این اقدام بر مدیریت و به دنبال آن بر روی فعالیتهایی در سازمان كه بر رو ی عوامل مذكور تأثیر مستقیم دارند، تمركز بیشتری داشته باشند و آنها را به نحو مطلوب به انجام رسانند. اما در جریان فرآیند برون سپاری مسائل مختلفی با دامنه وسیعی از اطلاعات مدنظر قرار می­گیرد مانند انتخاب تأمین­کنندگان، نوع الگوریتم انتخاب و بسیاری از عوامل دیگر كه از جمله دغدغه­های فكری مدیران می­باشد.

 

افزایش تعداد شركت­های عرضه­كننده سرویس در خارج از سازمان اصلی در سال­های اخیر باعث شده است تا سازمان­ها و شركت­های برون سپار در هنگام انتخاب منبع بیرونی با موقعیت­های انتخابی متنوعی رو به رو باشند. در كنار این مسأله، افزایش رقابت­های تجاری و گسترش بازارهای جهانی موجب شده تا سازمان­ها به بهینه­سازی تمامی امور و فرآیندهای خود در تمامی جنبه­های رقابتی توجه بیشتری نمایند كه این توجه شامل انتخاب تأمین كنندگان نیز گردیده است. تصمیم گیران حوزه برون­سپاری در هنگام انتخاب تأمین­كننده سعی می­نمایند از میان منابع داوطلب (تأمین­کنندگان) گزینه­ای را انتخاب كنند كه بتواند به بهترین وجه ممكن تمامی نیازهای فرآیند برون­سپاری شونده را به بهینه­ترین حالت تأمین نمایند. (رزمی، جعفر و همکاران, 1387)

 

1-2-1- مدیریت زنجیره تأمین

 

تشدید رقابت از دهه 1990 شرکتها را تحت فشار قرارمی­داد تا کارایی خود را در تمامی جنبه­هایشان بهبود دهند. از طرف دیگر، افزایش متغیرها منجر به اختصاص منابع بیشتر به منظور پیش­بینی تقاضا و تأمین به منظور تقویت بیشتر زنجیره تأمین می­گشت.

 

محققین بر این باورند که مدیریت مؤثر زنجیره تأمین یک توانمندساز قوی در عملکرد سازمان است و همچنین یک راه ارزشمند برای حفاظت از مزیت رقابتی محسوب می­گردد. (Childerhouse, P., Hermiz, R., Mason-Jones, R., 2003)

 

مدیریت زنجیره تأمین به عنوان رویکردی یکپارچه برای مدیریت مناسب جریان مواد و کالا، اطلاعات و جریان پولی، توانایی پاسخگویی به این شرایط را دارد. زنجیره تأمین یک سیستم یکپارچه از فرآیندهای مرتبط و به منظور:

 

 

    • دستیابی به مواد و قطعات مورد نیاز

 

    • تبدیل مواد اولیه به محصول

 

    • ارزش گذاری محصولات

 

  • توزیع محصولات به مشتریان

 

ساده سازی انتقال اطلاعات بین اجزاء زنجیره( اعم از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، واسطه ها، خرده فروشان و مشتریان) می­باشد. (شفیع زاده, 1383)

 

2-2-1- ریسک

 

سیتکین و پابلو در سال 1992 ریسک را بعنوان “دامنه­ای که در آن عدم قطعیت وجود دارد درباره اینکه آیا به شکل بالقوه خروجی­های موفق یا مأیوس­کننده از تصمیمات محقق خواهد شد یا نه” تعریف کردند. (Sitkin B.,Pablo A., 1992)

 

اقداماتی كه احتمالا اثرات سودآوری تولید می­كنند اغلب شامل ریسك­ها نیز می­شوند. ریچی و برندلی ریسک کسب و کار را این گونه تعریف می­کند: سطح مواجهه با عدم قطعیت­هایی که شرکت می­بایست آن را درک کند و به هنگام پیاده­سازی استراتژی­ هایش برای دستیابی به اهداف کسب و کارش به شکل مؤثری مدیریت نماید. (Ritchie B., Brindley C., 2007).

 

3-2-1- مدیریت ریسک در زنجیره تامین

 

امکان تغییر در زمینه برآمدها و نتایج مورد انتظار زنجیره تأمین، احتمال رخداد تغییرات و اثرات آنها را مدیریت ریسک زنجیره تأمین می­نامند. ریسک­های زنجیره تأمین شامل ریسک­های برخواسته از تغییرات در جریان مواد، محصول و اطلاعات است که از تأمین­کننده اولیه آغاز و به مصرف­کننده نهایی ختم می­شود. بنابراین به طور کلی ریسک­های زنجیره تأمین به احتمال و اثر یک عدم تناسب و تعادل بین تأمین و تقاضا بر می­گردد.

 

مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یک موضوع مهم در مدیریت زنجیره تأمین است. مهم بودن این موضوع مربوط می­گردد به افزایش استراتژی برون سپاری در کارخانه ها ، جهانی سازی بازارها، افزایش اعتماد بر تأمین کننده ها برای توانایی های مخصوص و نوآوری­ها، تکیه بر شبکه تأمین برای مزیت رقابتی و ظهور و بروز تکنولوژی اطلاعات که کنترل کردن و گسترده کردن زنجیره تأمین را ممکن می­سازد. (Narasimhan, R., Tallur,S., 2009)

 

مدیریت ریسک در زنجیره تأمین (SCRM) به عنوان یک فعالیت استراتژی مدیریتی می­تواند در نظر گرفته شود که بر عملکرد اجرائی، بازاریابی و مالی کارخانه تأثیرگذار است. (Duncan, 1972)

 

تا هنگامی که روند برون سپاری به عنوان استراتژی مهمی در کارخانه­ها وجود داشته باشد، کار بر روی هر دو ناحیه ارزیابی و شناسایی ریسک و کم کردن ریسک( روش­ها و تئوری­ها) ادامه دارد. (Narasimhan, R., Tallur,S., 2009)

 

فیزال و همکارانش و همچنین تانگ (2006) معتقدند که مدیریت ریسک اثرگذار در یک زنجیره تأمین امروزه برای کارخانه ها یک نیاز است. کارخانه­هایی مانند اریکسون و نوکیا ، مدت زیادی است که به این مسئله پی برده­اند. تحقیقات اولیه در هر زمینه ای اصولاً با شناسایی و معرفی مفاهیم و مشخص کردن دسته بندی یا طبقه بندی­ها آغاز می­گردد. کارهای اولیه در زمینه مدیریت ریسک در زنجیره تأمین نیز این شیوه را پیمود. اولین حرکت توسط لی (2002) آغاز شد، او چارچوبی را بر اساس ریسک های زنجیره تأمین و ریسک­های تقاضا در محدوده ای از محصولات اساسی یا ابداعی فراهم کرد. همچنین عنوان کرد که استراتژی­های زنجیره تأمین نیازمند اتصال به سطح درست و مشخصی از ریسک­های تأمین و تقاضا می­باشد. (Oke, A.,Gopalakrishnan,M., 2009)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...