این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ضد قارچی چهار اسانس گیاهی شامل (رزماری، نعناع فلفلی، رازیانه اکالیپتوس) و همچنین اثر بازدارندگی نانو سیلور برقارچ ماکروفومینا انجام گرفت.

 

 بسیاری از مواد موثره گیاهان دارای جنبه دفاعی مستقیم یا غیرمستقیم هستند. با این حال تأثیر آسیب‌های مکانیکی و شیمیایی مثل زخم‌ها، آلودگی‌های ناشی از حیوانات شکارگر و علف­کش‌ها برعملکرد و اجزای متابولیت‌های ثانوی کمتر بررسی شده است. در شرایط طبیعی گیاهان متابولیت‌های خاصی تولید می‌کنند و زمانی که تحت تأثیر یک آسیب شیمیایی یا مکانیکی قرار گیرند تولید متابولیکی گیاه تغییر می‌کند و ممکن است ترکیبات جدیدی تولید کنند که نقش محافظتی در برابر آسیب وارده داشته باشند و به عنوان یک تولید القاء شده بررسی می­شود. در Pinus pinaster مطالعات نشان داده است که بعد از زخم­زنی عملکرد اسانس گیاه 5/2 برابر افزایش می‌یابد. ضمن اینکه مایه­کوبی با میسیلیوم به افزایش 60 برابری عملکرد اسانس منتهی می‌شود. علاوه بر این افزودن میسیلیوم تغییرات معنی‌داری در درصد اجزای اصلی اسانس ایجاد می‌کند. بررسی تأثیر علف­کش‌ها بر نمو کرک‌ها و تولید کآزولن در بومادران نشان داده است که چندین نوع علف­کش نمو غده­های ترشحی کرک را به تأخیر انداخته و کرک‌هایی با تعداد سلول‌های 2 تا 3 برابر حالت طبیعی ایجاد می‌کنند. تولید آمازولن نیز مخصوصاً زمانی که 2-4-D، دی کامبا و تریازین استفاده شد کاهش یافت (فیگوئریدو و همكاران، 2008).

 

حمله پاتوژن­ها و آفات باعث ضعیف شدن گیاه می‌شود و بیومس را در واحد سطح کاهش می‌دهد. برای مثال قارچ خاکزی Verticilium dahlias عامل محدود کننده کشت نعناع فلفلی در آمریکا است. برای مقابله با آفات و بیماری­های مختلف، گیاهان تولید ترپنوئیدها و ترکیبات فرار که نقش دفاعی در برابر این عوامل دارند را بالا می­برند تا در برابر استرس ناشی از آن‌ها مقاومت کنند، اما تولید اسانس در واحد سطح به علت کاهش رشد گیاه كم می‌شود. بررسی‌ها در گیاه Agastache anethiodora نشان داد که ویروس موزائیک خیار باعث کاهش عملکرد اسانس شد و مقدار نسبی اجزای اسانس را تغییر داد (فیگوئریدو و همكاران، 2008).

 

2-1 قارچ ماکروفومینا

 

قارچ M. phaseolina معمولا بر روی سیستم آوندی ریشه­ها و میانگره­های تحتانی تاثیر می­گذارد و نقل و انتقال مواد غذایی و آب را به سمت قسمت­های فوقانی گیاه مختل می­سازد. این قارچ گیاهان را در تمام مراحل رشدی آلوده می­کند. تحت شرایط مزرعه­ای قارچ عامل بیماری در طی مراحل ابتدایی رشد در گیاه گسترش می­یابد اما علائم بیماری تا زمان بلوغ ظاهر نمی­شود. شرایط آب و هوایی نظیر دما و رطوبت یک نقش مهمی را در فعالیت و تکثیر M. phaseolina ایفا می­کند و این نیازهای اپیدمیولوژی می­تواند در جهت حمله به میزبان و توسعه علائم بارز نقش داشته باشد، اگر چه دامنه نیازهای دمایی و رطوبت نسبی به نوع ایزوله­ها، شرایط آب و هوایی منطقه و ارقام میزبان بستگی دارد (راجکومار[17] و ماهالینگ، 2007 ؛ ادموند[18]، 1964).

 

چنانچه رطوبت کم و دمای بالا غالب باشد قارچ ماکروفومینا در سراسر مراحل آلودگی گیاهچه سریعا میزبان را مورد حمله قرار داده و در بین 24 تا 48 ساعت در میزبان گسترش می­یابد (راجکومار و ماهالینگ، 2007 ؛ ادموند، 1964).

 

آلودگی اولیه بیماری در مرحله گیاهچه اتفاق می­افتد ولی معمولا تا زمان گلدهی به صورت پنهان باقی می­ماند (اسمیت[19] و کراویل، 1997).

 

علائم بارز در اواسط تابستان و در دماهای بالای 24 تا 30 درجه سانتیگراد و رطوبت پایین خاک ظاهر می­شوند. بخش­های هیپوکوتیل گیاهچه­های آلوده ممکن است در هنگام طویل شدن تغییر رنگ دهد و به رنگ قهوه­ای مایل به قرمز در می­آید (اسمیت و کراویل، 1993).

 

خسارت قارچ ماکروفومینا به صورت تشکیل گیاهچه­های نامرغوب، مرگ گیاهچه از نوع Pre-emergence و Post-emergence و کاهش باروری گیاهان مسن­تر می­باشد. اگر آلودگی از طریق ریشه صورت می­گیرد در سطح و بالای خاک تغییر رنگ مشاهده می­شود. قسمتی که دچار تغییر رنگ شده به رنگ قهوه­ای تیره تا سیاه در می­آید و گیاهچه­های آلوده به ویژه در شرایط گرم و خشک ممکن است از بین بروند. در هوای خنک و مرطوب گیاهچه­های آلوده زنده می­مانند، ولی در

مقالات و پایان نامه ارشد

 

طی مراحل زایشی حامل آلودگی پنهان هستند. علائم بیماری ممکن است مجددا در هوای گرم و خشک و یا تحت تاثیر علف­کش­ها ظاهر گردد. در گیاهان مسن­تر، حالت پوسیدگی زغالی بعد از اواسط فصل ظاهر می­شود. چنانچه آلودگی در اوایل رشد گیاه اتفاق بیافتد، ابتدا گیاهان آلوده برگ­های کوچکتر از برگ­های طبیعی تولید کرده که استحکام خود را سریع از دست می­دهند. در مرحله پیشرفته­تر، برگ­ها به رنگ زرد در آمده و پژمرده می­شوند، اما متصل باقی می­مانند گاهی لکه­های سطحی ساقه از سطح خاک به سمت بالا امتداد می­یابد (اسمیت و کراویل، 1993).

 

پس از گل­دهی یک تغییر رنگ خاکستری روشن یا نقره­ای در بافت اپیدرمی یا زیر اپیدرمی، در ریشه­ اصلی و قسمت­های پایینی ساقه ظاهر می­شود. میکرواسکلروت­های سیاه رنگ قسمت­های بیرونی بافت ساقه و بافت آوندی ساقه را احاطه می­کنند و ممکن است مسیرجریان آب را مسدود کنند این میکرواسکلروت­ها ممکن است به اندازه­ای زیاد باشند که در بافت زیر اپیدرم رنگ خاکستری شبیه حالتی که پودر زغال روی آنها پاشیده شده باشد، ایجاد می­کنند. ساقه ترک می­خورد، پوک و توخالی می­شود و مغز ساقه از بین می­رود. طبق­های آلوده کج و بدشکل می­شوند و در طبق­های آلوده گل­های مرکزی عقیم می­شوند (ورمس[20] و همکاران، 2011).

 

در آلودگی­های بذری، بذرهای آلوده ممکن است فاقد علائم باشد یا دارای لکه­های سیاه نامشخص به همراه تغییر شکل روی پوسته بذر باشد. گیاهچه­های حاصل از بذرهای آلوده می­توانند همراه با علائم یا بدون علائم، آلوده شوند. گیاهچه­های آلوده از رشد باز می­مانند و تحت تاثیر مرگ گیاهچه قرار می­گیرد (سینکلر[21] و بکمن، 1993).

 

علائم عمده روی گیاهان آلوده به صورت کوتولگی (Stunting)، زردی و کلروز، پیری زودرس، از بین رفتن گیاهان قبل از موعود، پژمردگی و انسداد و از بین رفتن سیستم آوندی می­باشد (ابوی[22] و پاستور، 1990).

 

علائم تیپیک بیماری به صورت زخم­های طویل سیاه یا خاکستری، خسارت برگ قبل از موعود و در نهایت کاهش کمیت و کیفیت بذر می­باشد (کلود[23] و روپ، 1999).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...