پایان نامه روانشناسی گرایش بالینی: بررسی اثربخشی درمان با رویکرد هستیشناسی اسلامی بر درد معنوی در دانشجویان … |
2-3 سابقه تحقیق.. 89
2-3-1 درمان با رویکرد اسلامی و افسردگی.. 89
2-3-2 درد معنوی و رویکرد هستیشناسی اسلامی.. 92
فصل سوّم: روش پژوهش
3-1 طرح تحقیق.. 96
3-2 جامعه، نمونه و روش نمونهگیری.. 96
3-2-1 جامعه آماری.. 96
3-2-2 روش نمونهگیری.. 97
3-2-3 ملاکهای ورود به پژوهش… 97
3-2-4 حجم نمونه. 97
3-3ابزارهای پژوهش… 98
3-3-1 ویرایش دوم مقیاس افسردگی بک (BDI-II) 98
3-3-2 مقیاس درد معنوی.. 100
3-3-2-1 ویژگیهای جمعیتشناختی مقیاس درد معنوی.. 100
3-3-2-2 روایی.. 101
3-3-2-2-1 همبستگی با نمره کل مقیاس… 105
3-3-2-2-2 روایی همزمان. 107
3-3-2-3 پایایی.. 108
3-4 روش اجرا 109
3-5- مداخله. 109
3-6 روش تجزیه و تحلیل دادهها 112
فصل چهارم: یافتهها
4-1 یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش… 114
4-2 تحلیل استنباطی.. 115
4-2-1 فرضیه اول: گروهدرمانی با رویکرد هستیشناسی اسلامی ، تأثیر
معناداری بر میزان افسردگی در دانشجویان افسرده دارد. 115
4-2-2 فرضیه دوم: گروهدرمانی با رویکرد هستیشناسی اسلامی، تأثیر
معناداری بر میزان درد معنوی در دانشجویان افسرده دارد. 117
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
5-1 بحث یافته اول. 120
5-2 بحث یافته دوم. 122
5-3 نتیجهگیری.. 125
5-4 محدودیتها 126
5-5 پیشنهادات.. 126
منابع
منابع فارسی.. 127
منابع انگلیسی.. 138
چکیده و صفحه عنوان به انگلیسی
فهرست جدولها
جدول 3-1 میانگین و انحراف استاندارد سن شرکتکنندگان به تفکیک گروهها 98
جدول 3-2 فراوانی شرکتکنندگان بر اساس متغیرهای جمعیتشناختی.. 101
جدول 3-3: ماتریس عاملهای چرخش یافته به شیوه واریماکس… 103
جدول3-4: ماتریس همبستگی مؤلفههای مقیاس و نمره کل آزمون. 106
جدول3-5: ماتریس همبستگی مقیاس درد معنوی و سلامت معنوی و ابعاد آنها 107
جدول3-6: مقادیر پایایی مقیاس درد معنوی و ابعاد آن. 108
جدول 3-7: پلن گروهدرمانی هستی شناسی اسلامی.. 111
جدول 4-1 میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در گروه آزمایشی و
کنترل. 115
جدول 4-2 نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری روی نمرات پسآزمون
افسردگی با کووریت پیشآزمون. 116
جدول 4-3 میانگن تعدیل شده متغیر وابسته افسردگی.. 116
جدول 4-4 نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری روی نمرات پسآزمون درد
معنوی با کووریت پیشآزمون. 117
جدول 4-5 میانگن تعدیل شده متغیر وابسته درد معنوی.. 118
فهرست نمودارها
نمودار 4-1، میانگین نمرات افسردگی قبل و بعد از درمان. 117
نمودار 4-2، میانگین نمرات درد معنوی قبل و بعد از درمان. 118
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروهدرمانی با رویکرد هستیشناسی اسلامی بر میزان درد معنوی در دانشجویان با مشکلات افسردگی بودهاست. روش مورد استفاده در این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی سال تحصیلی 93-94 در دانشگاه فنی-حرفهای بودند. به منظور انجام پژوهش، تعداد 30 نفر از دانشجویان دختر برای شرکت در این برنامه در نظرگرفته شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15=n) و کنترل (15=n) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس افسردگی بک ویراست دوم (1968) و مقیاس محقق ساخته درد معنوی بود. دادهها توسط نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که درمان با رویکرد هستیشناسی اسلامی به طور معناداری (001/0p<) بر کاهش افسردگی و درد معنوی در دانشجویان مؤثربود.
مقدمه
افسردگی حالتی هیجانی است که مشخصه آن غمگینی زیاد، احساس بیارزشی، احساس گناه، کنارهگیری از دیگران و از دست دادن علاقه و اشتیاق به فعالیتهای عادی است (داویسون و نیل[1]، 2001). افسردگی قسمت عمدهای از مشکلات سلامت روانی را تشکیل میدهد (بری[2]، 2003).
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، افسردگی دومین بیماری شایع پس از بیماری قلبی-عروقی است. این اختلال به عنوان نخستین معضل سلامت در دنیا و به عنوان مادر بسیاری از بیماریها تلقی میشود. شیوع این بیماری در طول عمر پانزده درصد و در زنان به بیست و پنج درصد میرسد (چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[3]، 2000).
در واقع همه افراد در دورههایی از عمر خود افسردگی را تجربه میکنند، این احساس معمولا! بهدنبال فقدان یا ناکامی ایجاد میشود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین میرود. به هر حال، هر گاه احساسهای افسردهوار تداوم یافته و در سلامتی و بهزیستی اجتماعی شخص اخلال نماید، در آن صورت کمک حرفهای الزامی خواهد بود (کهرازی، آزاد فلاح و اللهیاری، 1382).
در سببشناسی این اختلال از عوامل چندی یاد نمودهاند که متناسب با این عوامل، شیوههای درمانی گوناگونی پیشنهاد شدهاست. درمانهایی نظیر دارودرمانی، الکتروشوک، روانتحلیلگری، شناختدرمانی، گروهدرمانی، درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی را میتوان نام برد (کاپلان و سادوک[4]، 1995؛ به نقل از غباری بناب، 1385). در سالهای اخیر علاوه بر روشهای برگرفته از نظریههای روانشناختی، درمانهای معنوی و مذهبی نیز جایگاه علمی خود را باز نمودهاند (مک لایف، لارسون، هایت، کوئنیگ، تورسون[5]، 2000).
با توجه به شیوع اختلال افسردگی که 75% از موارد بستری را در بیمارستانهای روانی به خود اختصاص دادهاست (هاوتون[6]، 1990)، رواندرمانی فردی نمیتواند پاسخگوی این مشکل باشد. یک راهبرد اصلی برای مؤثرتر کردن درمان، ارائه آن در گروه است (فری[7]؛ ترجمه صاحبی، حمیدپور و اندوز: 1384).
گروهدرمانی شکلی از رواندرمانی است که در آن دو مراجع یا چند بیمار با یک یا چند درمانگر کار میکنند. این روش، روش متداول و جاافتادهای است که در آن اعضای گروه میتوانند از تجربیات دیگران آگاه شده و از آنها درس بگیرند. این روش درمانی نسبت به رواندرمانی فردی، هم از نظر هزینهای باصرفهتر است و هم در بیشتر موارد اثربخشتر، به علاوه، معمولاً کسانی که از بیماری ذهنی یا مشکل رفتاری رنج میبرند، دچار احساس تنهایی، انزوا و متفاوت بودن هستند. گروهدرمانی فضایی را برای گردآمدن افرادی که در حال حاضر درگیر مشکل مشابهی هستند یا در گذشته به مشکل مشابهی گرفتار بوده و اکنون نجات یافتهاند، فراهم میسازد. اعضای گروه همچنین میتوانند با پشتیبانی عاطفی از یکدیگر، رفتارهای تازهای را تجربه کنند (ون واگنر[8]، 2006؛ به نقل از بوالهری، نظیری و زمانیان، 1391). پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پیچیده انسان از سوی دیگر، باعث شده که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستههای مادی قد علم کند و اهمیت بیشتری یابد (فردیکسون، ترجمه موسوی: 1387).
امروزه تأکید بر اینکه در کنار بعد زیستی سلامت جسم، باید به ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی سلامت فرد نیز توجه کرد، رو به فزونی گذاشته است. در فرهنگ و فضای ایرانی-اسلامی، مهمترین عامل تأثیرگذار بر سلامت فرد، رسیدن به سلامت معنوی است که اندیشه و ادبیات آن بر اساس قرآن شکل گرفته و تدوین یافته است و منبعی مهم برای توصیف سلامت معنوی و شاخصهای آن و راههای رسیدن به آن به شمار میرود (مرندی، عزیزی، 1389). از حدود 40 سال پیش، نتایج تحقیقاتی ارائه شد که ارتباط عوامل دینی و اعتقادی را با شاخصها و پیامدهای جسمی آن مانند مرگ نشان داد و از آن زمان، شاخص معنویت نیز در تعریف سلامت وارد و به تدریج در نوشتههای علمی آورده شد (راجرز و اسکیدمور[9]، 2010).
اکستین و کرن[10] (2004) دربارهی آموزههای معنوی چنین میگویند: آموزههای معنوی به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبههای مادی زندگی هستند که احساس عمیقی از وحدت و پیوند با کائنات را بوجود میآورند. فیشر[11] (2000) عنوان کردهاست که توجه به بعد معنوی تأثیر زیادی در داشتن یک زندگی کامل دارد.
سوراجاکول، آجا، چیلسون، رامیرز و ایرل[12] (2008)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که معنویت نقش عمدهای در افسردگی دارد، این پژوهشگران دریافتند که سطح افسردگی افراد معنوی پایینتر است.
اغلب بیماران در مواجهه با بیماری به سمت حالات معنوی روی میآورند. اما در بعضی مواقع همین باورهای معنوی مشکلآفرین هستند و بیماران، پریشانیهای معنوی را به عنوان عوامل استرسزا تجربه میکنند (خدابخشی، 1392). این امر بخصوص در بیماران دچار افسردگی که با علائمی منفی همچون ناامیدی، دلسردی، بدبینی، احساس گناه و از دست دادن انرژی و علاقه دست و پنجه نرم میکنند، بیشتر خود را نمایان میکند.
یونگ (1933) در کارهای خود به این نتیجه رسید که افراد رشد یافته در جستجوی معنایی برای زندگی خود هستند و بدون حل موفقیتآمیز چنین جستجویی، زندگی بطور غیر قابل تحملی دردناک شده و فرد دچار افسردگی عمیق میشود (برآبادی، 1383). ناامیدی از رسیدن به درک و مفهوم علت و غایت، در جهان هستی و سردرگمی درباره جایگاه خود در جهان هستی و اتصال و ارتباطی که موجودات هستی و انسانها با یکدیگر دارند و به خصوص ناامیدی از درگاه خداوند، به دلیل عدم شناخت وجود لایتناهی او و نیز عدم شناخت خویشتن به عنوان افضل موجودات، میتواند فرد را به انتهای درماندگی و یأس و پوچی بکشاند. یأسی که در وجود خود، افسردگی را همراه دارد.
در طول تاریخ، مذهب، معنویت و پزشکی به هم آمیختهاند. پزشکان بنام ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن به مفهوم «طب روحانی» به تفصیل پرداختهاند. «طب روحانی» علمی است که به کمالات قلوب و امراض، دوا، کیفیت حفظ صحت و اعتدال آن، تدبیر کردن منفعت آنچه از اعراض نفسانی که نافع است و دفع مضر آنچه مضرت است، میپردازد (دهخدا، 1377). جرجانی، «طبیب روحانی» را عارفی میداند که از طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد (محقق، 1378).
در دهههای اخیر، مباحث عرفانی و معنوی و تعالیم اشراقی بیش از پیش جایگاه خود را بازیافته است و اهل نظر در حوزهی عرفان، حکمت، هنر، ادبیات و روانشناسی به نقش معجزهآسای عرفان و ارزشهای معنوی در پاسخ به نیازهای تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماریهای روحی و روانی فرد و رسیدن او به سلامت روان تأکید فراوانی دارند (کریمی، 1383). یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است. معنویت مبتنی بر جهانبینی توحیدی، سبک زندگی انسان را اعتلا میبخشد (اژدریفرد، قاضی و نورانیپور، 1389).
بر این اساس، میتوان گفت که اگر نگاه به انسان و مطالعه در ابعاد مختلف وجودی او و به طور مثال، مطالعه درباره روان آدمی و امور مربوط به آن، از جمله مسأله سلامت روانی، صرفاً بر اساس مبانی تجربهگرایی و آزمایش انجام گیرد و به گونهای باشد که منجر به پالایش علم از اعتقادات ماورای طبیعی و معارف وحیانی گردد، عملاً انسان خود را از معارف بسیاری درباره خود و جهان هستی محروم ساخته و همچنان در یک شناختشناسی محدود باقی میماند (تبرایی، 1389).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 07:54:00 ب.ظ ]
|