حل مسئله از دیدگاه رفتارگرایان ……………………………………………………………………….
حل مسئله از دیدگاه گشتالت……………………………………………………………………………
رویكرد خبرپردازی به حل مسئله……………………………………………………………………….
مراحل آموزش حل مسئله (الگوی دی چكووكرافورد)…………………………………………….
طرح جورج پولیا پیرامون حل مسئله…………………………………………………………………..
مبانی نظری در زمینه نگرش……………………………………………………………………………..
تعریف نگرش………………………………………………………………………………………………
ویژگیها و ابعاد نگرش…………………………………………………………………………………….
تغییر نگرش………………………………………………………………………………………………….
الگوهای یادگیری تغییر نگرش…………………………………………………………………………..
الف) نظریه محرك – پاسخ………………………………………………………………………………
نظریه هاولند…………………………………………………………………………………………………
ب) نظریه مشوقها و تعارضها……………………………………………………………………………
الگوهای شناختی تغییر نگرش…………………………………………………………………………..
الف) نظریه تعادل………………………………………………………………………………………….
ب) نظریه توافق…………………………………………………………………………………………….
ج) نظریه همسازی شناختی………………………………………………………………………………
د) نظریه قضاوت اجتماعی………………………………………………………………………………
الگوهای كاركردی………………………………………………………………………………………….
نگرشها و آموزش و پرورش…………………………………………………………………………….
ب) یافتههای پژوهش در زمینه موضوع تحقیق………………………………………………………
فصل سوم: روش تحقیق
روش تحقیق…………………………………………………………………………………………………
جامعه آماری ……………………………………………………………………………………………….
نمونه و روش نمونهگیری…………………………………………………………………………………
ابزار پژوهش………………………………………………………………………………………………..
شیوه اجرا…………………………………………………………………………………………………….
روش تجزیه و تحلیل دادهها…………………………………………………………………………….
فصل چهارم: تحلیل نتایج و بیان توصیفی یافتهها
4-1) مقدمه …………………………………………………………………………………………………
4-2) آزمون همتاسازی……………………………………………………………………………………
4-3) تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی……………………………………………………….
4-4) تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار استنباطی…………………………………………..
الف) فرضیه اول……………………………………………………………………………………………
ب) فرضیه دوم……………………………………………………………………………………………..
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
نتایج پژوهش……………………………………………………………………………………………….
محدودیتهای پژوهش……………………………………………………………………………………..
پیشنهادات به پژوهشگران………………………………………………………………………………..
فهرست منابع فارسی………………………………………………………………………………………
فهرست منابع لاتین ……………………………………………………………………………………….
چکیده:
در این پژوهش تأثیر روش آموزش راهبردهای حل مسأله بر پیشرفت تحصیلی ریاضیات و نگرش نسبت به ریاضی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از: دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی مدارس شهرستان طارم در سال تحصیلی 82-81 كه نمره ریاضی آنها در نیم سال اول كمتر از 12 بود. آزمودنیهای این پژوهش به صورت تصادفی انتخاب شدند. به این ترتیب كه از روی فهرست مدارس راهنمایی این شهرستان یك مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شد. از آنجا كه این مدرسه فقط دارای دو كلاس راهنمایی بود، دانشآموزان این دو كلاس كه نمره ریاضی نیم سال اولشان كمتر از 12 بود انتخاب و پیشآزمون مقیاس نگرش سنج نسبت به ریاضی بر روی آنها اجرا گردید. در این میان 30 نفر به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شدند. سپس آموزش روش راهبردهای حل مسأله بر روی گروه آزمایشی به اجرا درآمد (به مدت 7 جلسه) و در پایان یك آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی و نیز پس آزمون مقیاس نگرش نسبت به ریاضی بر روی دو گروه اجرا گردید.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد كه این روش پیشرفت تحصیلی گروه آزمایشی را در قیاس با گروه گواه افزایش داد همچنین نگرش گروه آزمایش را هم نسبت به ریاضیات بهبود بخشید.
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه
یك كشف بزرگ سبب حل شدن یك مسأله بزرگ میشود، ولی در حل هر مسئله حبهای از اكتشاف وجود دارد. مسئله شخص ممكن است چندان پیچیده نباشد، ولی اگر كنجكاوی وی را برانگیزد و ملكههای اختراع و اكتشاف را در فرد به كار وادارد، و اگر آن را با وسایل و تدابیر خود حل كند ممكن است از تنش و شادمانی حاصل از پیروزی در اكتشاف شاد شود، چنین حال و تجربهای در سالهای تجربهپذیری میتواند شوق و ذوقی برای كار عقلی و فكری پدید آورد و آثار خود را بر ذهن و روان و خصلت شخص در تمام عمر باقی گذارد (پولیا، 1944، ترجمه آرام، 1377).
بنابراین، معلم ریاضیات فرصت بزرگی در برابر خویش دارد. اگر وقت اختصاصی خود را به تمرین دادن شاگردان در عملیات پیش پا افتاده بگذراند، علاقه و دلبستگی آنان را میكشد و مانع رشد و تعامل عقلی آنان میشود و باید گفت فرصتی را كه در اختیار داشته به صورت بدی صرف كرده است، ولی اگر كنجكاوی دانشآموزان را با مطرح كردن مسائلی متناسب با دانش و شناخت ایشان برانگیزد و در حل مسائل با طرح كردن پرسشهایی راهنما به یاری آنان برخیزد میتواند ذوق و شوق و وسیلهای برای اندیشیدن مستقل در وجود ایشان پدید آورد.
در مقدمه كتاب ریاضی سال دوم راهنمایی تألیف هیأت مؤلفان كتب درسی آمده است: درس ریاضی یكی از درسهای مهم و بنیادی است، در این درس دانشآموزان روش درست اندیشیدن را در حل مسائل فرا میگیرند و با محاسبههای عددی مورد نیاز در سایر درسها آشنا شده و كاربردهای ریاضی را در حل مسألههای روزمرة زندگی یاد میگیرند. دانشآموزان عموما به اهمیت ریاضی واقفند و میدانند داشتن پایهای خوب در درس ریاضی تا چه حد به پیشرفت آنها در سایر درسها كمك میكند، اما اغلب نمیدانند كه درس ریاضی را چگونه باید آموخت. (ص 4)
همچنانكه عنوان شد درس ریاضی به عنوان یك درس پایه و مبنایی برای تعیین رشتههای تحصیلی دوره متوسط جایگاهی ویژه را در دروس دوره راهنمایی و پس از آن به خود اختصاص داده است و حل مسأله در شمار وظایف اصلی دانشآموزان و پرحجمترین تكلیف درسی میباشد و به اعتقاد پژوهشگران (مایر و همكاران، لوئیس و مایر، 1978) حل مسأله هسته اصلی برنامه درس ریاضی محسوب میشود (مایر و همكارن 1986 ترجمه فراهانی، 1376)
لذا پژوهش حاضر با بهرهگیری از آموزههای روانشناسی تفكر حل مسئله و پیروی از رویكرد تجربی آموزش راهبردهای حل مسأله ریاضی (الگوی پولیا)، تأثیر آن را بر نگرش و پیشرفت تحصیلی ریاضیات در دانشآموزان سال دوم راهنمایی مورد نظر قرار داده است.
بیان مسأله:
علیرغم اختلاف نظرهایی كه در تعریف نگرش بین روانشناسان مختلف وجود دارد، روی هم رفته تعریف سه عنصری نگرش تعریفی است كه بیشتر روانشناسان روی آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختی شامل اعتقادات و باورهای شخصی درباره یك شیء یا یك اندیشه است، عنصر احساسی یا عاطفی آن است كه معمولا نوعی احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل، به آمادگی برای پاسخگویی به شیوهای خاص اطلاق میشود. (كریمی، 1380)
علاقه به درس، دقت، كوشش و پشتكار یاد گیرنده را افزایش میدهد و در نتیجه بر یادگیری تأثیر مثبت دارد بنابراین كوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یكی از تدابیر مهم آموزشی معلم به حساب میآید و بهترین راه جلوگیری از بیمیلی و بیعلاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیتهای آموزشگاه و فراهم آوردن امكانات كسب توفیق است. (سیف، 1380). در تمام طول تاریخ آموزش و پرورش حل مسأله یكی از هدفهای مهم آموزشی معلمان به شمار میآمده است. از بركت پیشرفتهای روانشناسی علمی معاصر روز به روز بر اهمیت این موضوع افزوده شده است، روانشناسان و نظریهپردازان مختلف بر نقش یادگیرنده در ضمن فعالیتهای مختلف یادگیری بویژه فعالیت حل مسأله در كشف و ساخت دانش تأكید فراوان داشتهاند. جان دیویی، جروم برونر، ژان پیاژه، لئو ویگوتسكی از جمله كسانی هستند كه بر نقش فعالیت یادگیرنده در جریان حل مسأله بر دانش اندوزی تأكید داشتهاند و نظریه سازندگی یا ساختنگرایی یادگیری از ثمرات افكار این اندیشمندان است. بنا به گفته كیلپاتریك (1918 به نقل از آندرز، 1998) یادگیری در آموزشگاه باید هدفمند باشد نه انتزاعی و یادگیری هدفمند از راه واداشتن دانشآموزان به انجام پروژههای مورد علاقه و انتخاب خودشان بهتر امكانپذیر است. (سیف، 1380)
[پنجشنبه 1399-10-11] [ 02:11:00 ق.ظ ]
|