2-1-9-2-ویلیام مک دوگال (1938-1871) 22
2-1-9-3-کارل گوستاو یونگ (1961-1875) 22
2-1-9-4-هری سالیوان (1949-1892) 23
2-1-9-5-گوردن آلپورت (1967-1897) 24
2-1-9-6-کارل راجرز (1987-1902) 24
2-1-9-7-هینز کوهات (1981-1913) 25
2-1-9-8-دیوید پ. آزوبل (2008-1918) 26
2-1-9-9-بوبان چاندرا ماهاپاترا (معاصر) 26
2-1-10-مقایسه زیرساختهای خود به عنوان موضوع و خود به عنوان کارگزار یا عامل_ 26
2-1-11-ارتباطهای همسو و غیرهمسو مفهوم “خود” با “من” 28
2-1-12-تفاوتهای “روانشناسی خود” با “روانشناسی من” 28
2-1-13-بررسی پایه روانشناسی-عصبی خود 30
2-2-بخش دوم – مشاور و مشاوره 31
2-2-1-مقدمه 31
2-2-2-تعریف مشاوره 32
2-2-3-خصوصیات و ویژگیهای مشاور_ 32
2-2-4-مشاور در فرایند مشاوره 35
2-2-5-خصوصیات مشاور موفق_ 35
2-2-6-رشد فردی مشاور_ 36
2-3-بخش سوم – خانه سلامت وابسته به شهرداری_ 40
2-4-بخش چهارم – آزمونهای مرتبط با موضوع_ 40
2-5-بخش پنجم – آزمون سازی_ 41
2-5-1-مقدمه 41
2-5-2-تعریف اندازهگیری_ 41
2-5-3-آزمون_ 41
2-5-4-پایایی_ 41
2-5-5-روشهای تعیین پایایی_ 42
2-5-5-1-روش بازآزمایی_ 42
2-5-5-2-همسانی درونی_ 42
2-5-6-روایی_ 42
2-5-6-1-روایی محتوایی_ 43
2-5-6-2-روایی محتوایی منطقی_ 43
2-5-6-3-روایی سازه 43
2-5-7-تجزیه و تحلیل سوالها آزمون_ 43
2-5-8-تحلیل عاملی_ 44
2-5-9-هنجاریابی_ 44
2-5-10-نکات اساسی در اجرا و نمرهگذاری آزمونها 44
2-6-پیشینههای پژوهش_ 45
2-6-1-پیشینههای پژوهش در داخل کشور_ 45
2-6-2پیشینههای پژوهش در خارج از کشور_ 45
3-فصل سوم – روش پژوهش_ 49
3-1-مقدمه 50
3-2-جامعه آماری_ 50
3-3-روش نمونهگیری_ 50
3-4-ابزار پژوهش_ 50
3-5-روش نمرهگذاری_ 51
3-6-شیوه ساخت پرسشنامه 51
3-6-1-تدوین پرسشنامه مقدماتی_ 51
3-6-2-گام اول (روایی محتوایی منطقی) 51
3-6-3-گام دوم (روایی محتوایی صوری) 51
3-6-4-گام سوم (پایایی اولیه) 52
3-6-5-گام چهارم (روش تحلیل عاملی لوپ) 52
3-6-6-گام پنجم (پایایی به روش بازآزمایی) 52
3-6-7-گام ششم (روایی ملاک) 52
3-7-روشهای تجزیه و تحلیل دادهها 53
3-7-1آمار توصیفی_ 53
3-7-2-آمار استنباطی_ 53
4-فصل چهارم – یافتههای پژوهش_ 54
4-2-آزمودن پرسشنامه (101 سوالی) 55
4-2-1-بررسی توصیفی دادهها 55
4-2-2-بررسی استنباطی و تحلیل روانسنجی دادهها 57
4-2-2-1-روایی ملاکی_ 57
4-2-2-2-همسانی درونی_ 58
4-2-2-3-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 59
4-2-2-4-ساختار عاملی_ 59
4-3-سنجش فرم نهایی پرسشنامه (72 سوالی) 65
4-3-2-ضریب پایایی پرسشنامه نهایی_ 65
4-3-3-ضریب پایایی پرسشنامه به تفکیک عاملها 66
4-3-4-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 66
4-3-6-جدول هنجاری برای هر دو جنس_ 71
5-فصل پنجم – بحث و نتیجهگیری_ 72
5-1-خلاصه یافتههای پژوهش_ 73
5-1-1-سوال اول_ 73
5-1-2-سوال دوم 74
5-1-3-سوال سوم 74
5-1-4-سوال چهارم 75
5-1-5-سوال پنجم 76
5-1-6-سوال ششم 76
5-2-محدودیتهای پژوهش_ 77
5-3-پیشنهادهای پژوهش_ 77
5-3-1-پیشنهادهای کاربردی_ 77
5-3-2-پیشنهادهای پژوهشی_ 78
6-منابع_ 80
6-1-منابع فارسی_ 81
6-2منابع لاتین_ 84
7-پیوستها 87
7-1-ویژگیهای جامعه شناختی_ 88
7-2-نمونه پرسشنامه نهایی_ 89
7-3-روش تحلیل لوپ در مرحله مقدماتی شیوه ساخت پرسشنامه 90
7-4- شاخصهای آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفههای اصلی و پس از چرخش واریماکس واریماکس_ 95
8-Abstract_ 99
فهرست جدولها
جدول2- 1-ساخت های خود به عنوان موضوع و عامل. 27
جدول2- 2-دیدگاههای نظریههای شغلی درباره “رشد و عملکرد مشاور”. 38
جدول3- 1-ضریبهای پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم اولیه 165 سوالی) 52
جدول4- 1-خلاصهای از تدوین پرسشنامه مقدماتی (165 سوالی) 55
جدول4- 2-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب جنسیت.. 55
جدول4- 3-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب رشته تحصیلی. 56
جدول4- 4-ماتریس همبستگی بین مولفهها 57
جدول4- 5-میزان اشتراک مولفههای اصلی. 58
جدول4- 6-خلاصه توصیفی سوالها 59
جدول4- 7-پایایی از روش دو نیمه کردن. 59
جدول4- 8-اندازه شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت ماتریس همبستگی سوالها 60
جدول4- 9-شاخصهای آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفههای اصلی و پس از چرخش واریماکس.. 61
جدول4- 10-میزان درصد تبیین شده توسط هر عامل. 62
جدول4- 11-تشخیص عاملها به وسیله چرخش واریماکس.. 62
جدول4- 12-نام و شماره سوال مولفهها 65
جدول4- 13-ضریبهای پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم نهایی 72 سوالی) 65
جدول4- 14-ضریبهای پایایی پرسشنامه به تفکیک مولفهها 66
جدول4- 15-خلاصه توصیفی سوالها 66
جدول4- 16-پایایی از روش دو نیمه کردن. 67
جدول4- 17-مقایسه میانگین و انحراف استاندارد نمره های عاملهای هفت گانه پرسشنامه “رشد خود”. 68
جدول4- 18-آزمون آماری t مستقل برای دو گروه بر حسب جنسیت.. 69
چکیده
پژوهش حاضر یک پژوهش توسعهای است که به منظور تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” و تعیین ویژگیهای روانسنجی آن انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روانشناسان استان تهران میباشند که با روش تصادفی ساده بدون جایگذاری از میان شرکتها، سازمانها، و نهادهای دولتی و یا غیر دولتی که درون مجموعه خود مشاور و روانشناس دارند، به صورت قرعه کشی انتخاب شد و نمونه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روانشناسان خانههای سلامت وابسته به شهرداری استان تهران (مناطق 22 گانه) و حجم نمونه برابر با 273 نفر در زمان پژوهش بوده است. این پرسشنامه دارای 101 سوال به صورت مقیاس لیکرت 7 تایی شامل مولفههای “نگرش، حس جسمانی، سبک هویت، فضیلت و نیروهای منش، ارزشها، احساسات و افکار” میباشد. پس از اجرای پرسشنامه و حذف پاسخنامههای ناقص، اطلاعات 258 نفر (214 نفر مونث و 31 نفر مذکر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و هنجارهای لازم به دست آمد. از روایی سازه، روایی محتوایی منطقی، روایی محتوایی صوری، روش تحلیل لوپ، دو نیمه سازی پرسشنامه و تحلیل عاملی با روش تحلیل مولفههای اصلی و چرخش واریماکس به منظور دسترسی به روایی، پایایی پرسشنامه استفاده شد که در نتیجه هفت عامل از پرسشنامه استخراج گردید. از مجموع روشهایی که برای روایی و پایایی پرسشنامه استفاده شد نتیجه میشود که ضریب پایایی در حد مطلوب و قابل قبول بود. همچنین روایی آزمون نیز اثبات شد. بین گروه زنان و مردان در این پرسشنامه تفاوت معناداری مشاهده نشد.همچنین بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید که وضعیت مسلط بین گروه نمونه پژوهش عامل افکار است.
1-1-مقدمه
در طول تاریخ بشر شناخت انسان همواره یکی از بحث برانگیزترین مسایل بوده است. هر نظریهای شخصیت انسان را به دلیل پیچیده بودنش به گونهای خاص بررسی کرده است.
“شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علاقهها، استعدادها، تواناییها، گرایشها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، میتوان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است” (مان[1]، 1961، ترجمه ساعتچی، 1356 به نقل از کریمی، 1388).
در این میان دیدگاه روانکاوی نه تنها به نظریه پردازی درباره انسان و جامعه پرداخت بلکه در عمق آن فلسفهای نیز برای زندگی نهفته است. این دیدگاه تلاش بسیاری نموده تا کلیت انسان را مورد بررسی قرار دهد. مبدع نظریه روانکاوی “زیگموند فروید[2]“ میباشد.
فروید کسی بود که توانست افکار متقدمان خود را که به صورت پراکندهای اظهار داشته بودند در نظمی هماهنگ و جامع ارایه دهد و از آن استفادههای نظری و عملی ببرد. ریشه افکار فروید را میتوان در برخی از عقاید کلی که درطی چندین هزار سال مبنای همه افکار غربی بوده است یافت و هم میتوان آن را در برخی از اکتشافات خاص قرن نوزدهم جستجو کرد (شفیعآبادی، 1388).
این نظریه به منظور شناخت انگیزههای درونی و عمیق رفتار و اختلالهای روانی است که پس از تجزیه و تحلیل، انسان را برای غلبه بر این اختلالها یاری میدهد و یا این که رفتار انسان را به نحو شایستهای تبیین میکند (شفیلد[3]، 1964، به نقل از شفیعآبادی، 1388).
نظریه ساختاری[4] فروید شخصیت را به سه قسمت نهاد[5]، من[6] و فرامن[7] تقسیم بندی میکند. او معتقد بود اگر سه بخش شخصیت به گونهای هماهنگ با یکدیگر عمل ننمایند و در صورتی که میان آنها تعارض و کشمکش پدید آید، نتیجهای جز اختلال شخصیت و ناراحتی روانی نخواهد داشت (برنر[8]، 2006).
پس از فروید برخی از روانشناسان بر روی اصطلاحات فروید کار کرده و آنها را شرح و بسط دادند. اولین حاصل این شرح و بسط پدیدآیی نظریهای به نام “روانشناسی من” شد.
روانشناسی خود از دل قسمتی از روانتحلیلگری که علاقه به جمعآوری سختگیرانه اختلالهای شخصیت و دیگر اشکال مقاومتهای درمانی در آسیبشناسی روانی بود، بیرون آمد (گلدبرگ[9]، 1990؛ کوهات[10]، 1971 به نقل از میلون[11]، لرنر[12] و وینر[13]، 2003). اولین فردی که وسیعترین چارچوب شناخته شده از روانشناسی خود را توصیف کرد هینز کوهات (1971، 1977) بود (میلون، لرنر و وینر، 2003).
پس از فروید (1933)، کوهات به افراد با عنوان موضوعهای مجزا اشاره میکرد، اگر چه او تا حد زیادی نظریه فروید را تغییر داد از جمله عدم تاکید بر تمایزهای جنسیتی و سلطهجویانه (بانای[14] و همکاران و 2005).
براساس گفته کوهات (1971، 1977، 1984)، “خود[15] (که با عنوان یک فرایند[16] یا مجموعه[17] در نظر گرفته میشود که تجربه ذهنی را سازماندهی میکند) ماهیت اصلی وجود روانشناسی خود را تشکیل میدهد و شامل حسها[18]، احساسات[19]، افکار[20] و نگرشهای[21] فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامونش میشود”. در حالیکه فروید ضمیر فرد را به عنوان قسمتی از وجود افراد در نظر میگیرد (تا حدی همانند دیدگاه ویلیام جونز در مورد “من”) اما کوهات مفهوم فرد را به عنوان محور اصلی شخصیت (ایگل[22]، 1984) مانند نظریه جیمز[23] در مورد “من” در نظر میگیرد. به عبارت دیگر کوهات “خود” را به عنوان یک نیروی روانشناسی در نظر میگرفت که به توصیف پیشرفت شخصیت بالغ و سالم و همچنین شکلگیری بیماریهای شخصیتی میپردازد. کوهات (1966 و b1978) به ارایه یک خط پیشبردی سالم عشق و علاقه به خود پرداخت که به سمت ایجاد ساختار منسجم فردی، ایجاد حس هویت، ارزش، معنا و عملکرد اجرایی حرکت میکند و به ترویج ایجاد شخصیت واقعی افراد میپردازد (استعدادهای اصلی و مهارتهای اکتسابی). این فرضیه تاکید بیش از اندازهای بر انسجام و پیوستگی فردی و خلاقیت و ایجاد شخصیت واقعی فرد دارد. بر اساس گفته کوهات (1971)، عشق و علاقه به خود از اول زندگی فعال میباشد و شرط لازم برای عملکرد مناسب شخصیت میباشد (بانای و همکاران، 2005).
ویژگیهای زیر مجموعه “خود” در افراد متفاوت فرق میکند و بنابراین افراد به لحاظ شخصیتی دارای تفاوتهای فردی هستند. این تفاوتها میتوانند نه تنها مسیر تحصیلی، شغلی، عاطفی و دیگر زمینههای زندگی انسانها را تحتالشعاع قرار دهند بلکه میتوانند سبب انتخاب زمینهای خاص در هر کدام از این مسیرها شوند. به عنوان مثال در زمینه انتخاب شغل یکی از نظریهپردازانی که به اهمیت تیپهای شخصیتی در انتخاب شغل اشاره میکند، هالند است (شفیعآبادی، 1387).
هالند نظریهی خود را بر مبنای دو اصل مهم استوار نموده است؛ 1)انتخاب شغل و حرفه به نوع شخصیت فرد بستگی دارد و راهی برای ابراز وجو فرد به حساب می آید، 2)انتخاب شغل و حرفه رابطهی مستقیمی با طرز تلقی و گرایش فرد دارد. هالند به این نكته نیز معتقد است كه افرادی كه خودشناسی بیشتری دارند در مقایسه با كسانی كه خودشناسی كمتری دارند انتخابهای بهتری را انجام میدهند. وی خودشناسی را، توانایی فرد برای شناسایی استعدادهای بالقوه در محیط اجتماعی، میداند. او تاثیر تجربیات دوران كودكی، نحوهی تربیت كودك و فشارهای اجتماعی را نیز در تعیین ترجیحهای شغلی، نوع شخصیت و خودشناسی مهم ارزیابی مینماید (شفیعآبادی، 1387).
با شناخت این مطلب میتوانیم بگوییم که هر فردی در هر شغلی که قرار دارد، دارای ویژگیهای شخصیتی خاصی میباشد. به عبارت دیگر به زبانی سادهتر “خود” اشخاص در هر زمینه شغلی و حتی در همان زمینه نیز با یکدیگر متفاوت است.
به عنوان مثال تمرینهای رواندرمانی مدل خاصی از شیوه زندگی را بنا میکند که در شخصیت و نقش حرفهای فرد به صورت مکمل ایفای نقش میکنند. تعداد کمی از حرفهها هستند که بین شغل و نقش فرد یا به عبارتی بین زندگی شخصی و زندگی حرفهای حد و مرزی قایل نیستند. تمامی تواناییها در مشاهده، درک، حس و تشخیص به طور همزمان میتوانند در ارتباط با مراجعین، خانواده و دوستان مفید باشند (کاتلر[24]، 2010).
از طرفی ویژگیهای فرهنگ جهانی و اثرات آن بر هویتیابی پیامدهایی ویژه به همراه دارد که عبارتند از: هویت دو فرهنگی و آشفتگی هویت، فرهنگهای خودگزیده، تاخیر در پذیرش نقشهای بزرگسالی، هویت مجازی، و هویت مصرفی، سپس چالشهایی که مواجهه با فرهنگ جهانی پیش روی مشاوران و روانشناسان قرار داده است. بنابراین در این زمان بیشتر از گذشته، لزوم ارتقای انعطافپذیری و اتخاذ دیدگاهی گستردهتر به مسال رشدی بهویژه هویتیابی، برخورد منطقی با پیچیدگی مشکلات پدید آمده و لزوم بکارگیری رویکردها و راهبردهای متفاوت، احساس میشود (محسنزاده، شهرآرای، 1387).
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 07:01:00 ب.ظ ]
|