دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – سبک دلبستگی مضطرب دوسو گرا – 2 |
اندوه جدایی[۸۳]: اضطراب ناشی از فقدان و نبودن فردی که کودک به او دلبستگی دارد (فرهنگی، ۱۳۸۸؛ به نقل از عظیمی معنوی، ۱۳۸۹).
انواع دلبستگی
طبقه بندی مری اینثورث
مری اینثورت از همکاران بالبی، طبقه بندی را بر اساس الگوهای دلبستگی ارائه داده است. وی (۱۹۸۹)، در طی آزمایشی، با قرار دادن کودکان در موقعیت های نا آشنا، واکنش های آن ها را ثبت می کرد. این کودکان سه جزء استرس زا، که عبارت بودند از: محیط ناآشنا، تعامل با یک فرد نا آشنا، و جدایی کوتاه مدت از والد یا مراقب خود را تجربه میکردند (ماسن و همکاران، ۱۹۹۵، ترجمه یاسایی، ۱۳۸۴). بر این اساس، وی سه نوع سبک دلبستگی را شرح میدهد که عبارتند از:
۱-کودکان با دلبستگی ایمن
این کودکان بعد از ورود مادرانشان به اتاق بازی، خیلی زود مادر را به عنوان پایگاهی امن برای کاوش مورد استفاده قرار میدادند، اما هنگامی که مادر اتاق را ترک می کرد، بازی اکتشافی آنان کاهش می یافت وگاهی آشکارا آشفته می شدند. هنگامی که مادر برمیگشت نیز فعالانه از او استقبال میکردند و یکی دو دقیقه نزدیک او باقی می ماندند و هنگامی که از بودن او مطمئن می شدند، بار دیگر مشتاقانه به کشف محیط میپرداختند. اینثورث مشاهده کرد، مادران این کودکان که معمولا به عنوان افرادی حساس و پاسخ دهنده به گریه کودکان و سایر علائم آنان درجه بندی شده بودند، هر زمان که این کودکان به آرامش بخشی مادرانشان نیاز داشتند، با آن ها، با محبت و عشق پاسخ میدادند و به آنان رسیدگی میکردند. کودکان نیز در خانه خیلی کمتر گریه میکردند، و برای کاوش محیط اطراف خود، مادر را به عنوان پایگاه امن مورد استفاده قرار میدادند (کرین، ۱۹۹۷، ترجمه فدایی، ۱۳۷۹).
۲-کودکان ناایمن اجتنابی[۸۴]
این کودکان، درموقعیت نا آشنا، کاملاً مستقل به نظر میرسیدند. آنان به محض ورود به اتاق، به سمت اسباب بازی ها می رفتند. گرچه به کشف محیط می پرداختند، اما مادر را به عنوان پایگاهی امن (به این معنا که به تناوب از حضور او مطمئن شوند) مورد استفاده قرار نمی دادند، بلکه خیلی راحت، مادر را فراموش میکردند. هنگامی که مادر اتاق را ترک می کرد، پریشان نمی شدند و وقتی بر می گشت، درصدد نزدیک شدن به او بر نمی آمدند. اگر مادر سعی می کرد آنان را در آغوش بگیرد، با پس کشیدن خود، از او اجتناب میکردند. این الگوی اجتنابی در تقریبا ۲۰ درصد از نمونه ها دیده می شد (کرین، ۱۹۹۷، ترجمه فدایی، ۱۳۷۹).
۳-کودکان ناایمن دوسو گرا[۸۵]
در موقعیت نا آشنا، این کودکان چنان نگران حضور مادر بودند و به او چسبیده بودند، که اصلا به کاوش در محیط اطراف خود نمیپرداختند. هنگامی که مادر اتاق را ترک می کرد بسیار آشفته میشدند و موقع برگشت مادر، آشکارا رفتاری دوسویه با او در پیش میگرفتند، لحظاتی به او نزدیک میشدند و لحظاتی بعد، او را با خشم از خود میراندند (برک، ۲۰۰۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳). این کودکان، هنگامی که مادر، اتاق بازی را ترک میکرد، بسیار ناراحت میشدند و هنگام بازگشت مادر، تلاش میکردند به سرعت به او نزدیک شوند، اگرچه خشم خود را نیز به او بروز میدادند و گاهی در مقابل نزدیکی مقاومت میکردند (کرین، ۱۹۹۷، ترجمه فدایی، ۱۳۷۹).
اینثورث یادآور می شود که دلبستگی ایمن، محصول حساسیت مادرانه به علائم و نیاز های کودک است. اهمیت این نکته بدین خاطر است که کردار شناسان عقیده دارند که شکوفایی کودکان، مستلزم توجه به آنان است (کرین، ترجمه خویی نژاد و رجایی، ۱۳۸۴). البته، قابل ذکر است که پس از طبقه بندی اینثورث، روانشناسان، نوع دیگری از واکنش نوزاد را شناسایی کردهاند که بدان دلبستگی سازمان نا یافته[۸۶] میگویند. این کودکان، رفتارهای سازمان نایافته، که دارای نوعی بی ثباتی است را از خود نشان می دهند. این کودکان ترکیبی از گروه دوم و سوم را در واکنش های خود دارند و وقتی مادر، یا مراقب به خانه برمیگردد، رفتارهای متناقضی از خود نشان می دهند، زمانی با مادر رابطه برقرار کرده و زمانی از او اجتناب میکنند (سیگلمن و رایدر، ۲۰۱۲).
طبقه بندی بارتلمو
بارتلمو (۱۹۹۱)، نیز دلبستگی را به چهار طبقه تقسیم کردهاست، که این چهار دسته بر اساس دو بعد از الگوی ذهنی مبتنی بر خود و الگوی ذهنی بر اساس دیگران تقسیم بندی می شود:
۱-ایمن[۸۷]: فردی با چنین الگوی دلبستگی، الگوی مثبت از خود و دیگران دارد.
۲- ترسو[۸۸]: چنین فردی الگوی منفی از خود و الگوی مثبت از دیگران دارد.
۳-مطرود یا انکار کننده[۸۹]: چنین فردی دارای الگوی مثبت از خود و الگوی منفی از دیگران است.
۴-آشفته، نگران یا دل مشغول[۹۰]: این افراد هم از خود و هم از دیگران، الگوی منفی دارند (بارتلمو[۹۱] و هورویتز[۹۲]، ۱۹۹۱؛ به نقل از عظیمی معنوی، ۱۳۸۹).
بارتلمو عنوان میکند که سبک های دلبستگی ثابت هستند، چون حالت خود تقویتی دارند. بر اساس این دیدگاه، رفتارها بر اساس الگوی ذهنی[۹۳] فرد، از خود و دیگران تثبیت میشوند (بارتلمو و هورویتز، ۱۹۹۱؛ به نقل از عظیمی معنوی، ۱۳۸۹).
طبقه بندی هازن و شیور
هازن و شیور (۱۹۸۷)، نیز بر اساس نظریه دلبستگی بالبی، سبک هایی را مطرح کردهاند که این طبقه بندی از سبک های دلبستگی، مناسب بزرگسالان است (بشارت، شریفی و ایروانی، ۱۳۸۰). این محققان سبک های دلبستگی را برای بزرگسالان به دو صورت تعریف کردهاند: یکی بازنمایی های درونی یا الگوهایی که رفتار میان فردی یا پردازش اطلاعات[۹۴] را هدایت میکنند. و دیگری، راهبردها و شیوه های اختصاصی که افراد برای حفظ امنیت خود استفاده میکنند و بر اساس این دو تعریف، سه سبک دلبستگی را برای افراد بزرگسال پیشنهاد کردهاند:
- سبک دلبستگی ایمن
افراد ایمن به راحتی میتوانند با دیگران رابطه برقرار کنند و در جهت دریافت حمایت دیگران، از خود تمایل نشان دهند. کسانی که سبک دلبستگی ایمن دارند، تصور مثبتی از خود داشته و از دیگران نیز توقعات و انتظارات معقول و مثبتی دارند (هازن و شیور، ۱۹۸۷).
- سبک دلبستگی مضطرب دوسو گرا
این افراد تمایل زیادی به برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران دارند، اما در عین حال نگران این هستند که مورد پذیرش قرار نگیرند (سیگلمن و رایدر، ۲۰۱۲). آنان در صورتی احساس خوب نسبت به خود دارند که دیگران آنان را بپذیرند. این افراد تصور منفی از خود و تصور مثبت از دیگران دارند (هازن و شیور، ۱۹۸۷).
دلبستگی اجتنابی
برای این افراد مسئله مهم اتکا به خویشتن است، و زمانی که احتمال طرد شدن از سوی دیگران می رود، این افراد، می کوشند نیاز به دلبستگی را انکار کرده و تصویر مثبت خود را حفظ کنند. اشخاص دارای سبک دلبستگی اجتنابی، تصویر منفی از دیگران دارند (هازن و شیور، ۱۹۸۷).
رابطه سبک دلبستگی با بروز رفتارهای پر خطر
“
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-19] [ 01:12:00 ب.ظ ]
|