فصل چهارم(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها)

 

مقدمه فصل چهارم

 

فصل پنجم(بحث و نتیجه گیری)

 

محدودیت ها

 

پیشنهادات

 

منابع و مؤاخذ

 

 

 

فصل اول

 

كلیات تحقیق

 

 

 

مقدمه

 

هیجان ما بسیار پیچیده تر از آن هستند كه ابتدا به چشم می خوردند . در هنگام اول همگی هیجان ما را به عنوان احساس می شناسیم ما شادی وترس را می شناسیم زیرا جنبه ی احساسی آنها طبق تجربه ی ما خیلی با ند هستند وقتی با تهدیدیمواجه می شویمترس یا به سمت هدفی پیشرفت می كنیم (شادی )تقزیباًغیر ممكن است كه متوجه جنبه ی احساسی هیجان نشویم . اما به همان صورتی كه بینی بخشی از صورت است ،احساس نیز فقط جزئی از هیجان است ،هیجان ما چند بُعدی هستند . آنها به صورت پدیده های ذهنی ،زیستی ،هدفمند واجتماعی وجود دارند ،هیجان ها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند به این صورت كه باعث می شوند به شیوه خاصی ،مثل عصبانی یا خوشحال ،احساس كنیم امّا هیجان ها واكنش های زیستی هستند زندگی پر از چالش ها ،استرس ها ومشكلاتی است كه باید حل شوند وهوش هیجانی به عنوان راه حلهایی برای این چالش ها ،استرس ها ومشكلات وجود دارند ،هیجان ما با هماهنگ كردن احساسات ،بر انگیختگی ،هدف وبیانگری فر‌آیندهای هیجان وضعیت ما در ارتباط با محیط امان تثبیت می كنند دلیونیسون (1999 ) وما را به پاسخهای اختصاصی وكار آمدی مجهز می كند كه با مسایل بقای جسمانی واجتماعی متناسب هستند بر خی اعتقاد دارند كه هوش هیجانی هیچ هدف مفیدی ندارد به نظر آنها هیجانها فعالیت جاری را مختل می كند ،رفتا را آشفته می كنند وعقل ومنطق را از ما می گیرند هَپ (1948).مندله  (1984)این پژوهشگران هیجان وهوش هیجانی معتقدند كه هیجانها هزاران سال قبل وظایف تكاملی سهمی داشتند اما در دنیای مدرن امروزه دیگر این وظیفه را ندارند این موضوع با این اظهار نظر كه هیجان قبل از رفتار واقع می شوند تا به سازگاری با شرایطی كه مواجه می شویم كلك كنند در تضادهای آشكار قرار دارند . وهمه قبول دارند كه هیجانها به نحوی كه فكر ،احساس ورفتار می كنیم تأثیر دارند ،بنابراین مسئله این است كه آیا هیجانها سازگارند وكار كردی هستند یا ناسازگارند وغیركاركردی علت اینكه مرد وجناح مسئله (كاركردی در برابر غیر كاركردی )معنی دارند این است كه هر درست هستند ،هیجانها هم شاهكار طرح تكاملی هستند به هوش هیجانی انسان در غالب طرح دو سیستمی عمل می كند ،جنبه ی زیستی سیستم هیجان جنبه ای است كه انسانها با سایر حیوانات در آن سهیم اند وآن بخشی از سیستم هیجان است كه برای حل كردن تكالیف اساسی زندگی تكامل یافته است چون تعداد كمی از تكالیف را تعاءاساسی هستند وسیستم هیجان وهوش هیجانی به صورت قالبی پاسخ می دهد كه پاسخها محدود ،اما بسیار مناسبی را بیدج وهماهنگ می كند واین شیوههای قالبی پاسخ دهی به تكالیف اساسی زندگی همانهایی هستند كه در اول مطالب بیان كردیم .

 

(جان مارشال ریو به تألیف یحیی سید محمدی .ص338.سال 1385)

 

بیان مسئله

 

همان گونه كه ارزیابی به آگاهی شناختی از هیجان كمك می كند ،تعادل اجتماعی به آگاهی اجتماعی از هوش هیجانی كمك می نماید ،علاوه بر این موقعیت اجتماعی –فرهنگی ای كه فرد در آن زندگی می كند به آگاهی فرهنگی از هیجان كمك می نماید وروانشناسان اجتماعی ،جامعه شناسان و…دیگران معتقدند كه هیجان لزوماًپدیده ای خصوصی زیستی ودرون روانی نیست .در عوض آنها باور دارند كه بسیاری از هیجانها واستفاده از هوش هیجانی از تعامل اجتماعی وبستر فرهنگی سرچشمه می گیرد وكسانی كه ساختار فرهنگی هیجانی را بررسی می كنند خاطر نشان می سازند كه اگر فرهنگی را كه در آن زندگی می كنند تغییر دهید ،خزانه ی هیجانی شما نیز تغییر خواهد كرد برای مثال هوش هیجانی افرادی كه در مناطق مختلف زندگی می كنند ممكن است با هم فرق كند وتأثیر بسزا در تحصیل وپیشرفت آنها در تحصیلشان هم داشته باشد معمولاً مهمترین منبع هیجان روزمره ما افراد دیگر هستند وحل وفصل مشكلات خودمان ودیگران وقتی با دیگران تعامل می كنیم در مقایسه با زمانی كه تنها هستیم یعنی از هوش هیجانی بیشتر استفاده می كنیم اگر رویدادها وتجربیاتی را دنبال كنیم كه باعث شوند واكنش هیجانی داشته باشیم باعث می شود كه به فكر بیفتیم كه هوش هیجانی به هیجان ما به كار افتاده است . ما در مقابل دیگران به این نتیجه می رسیم كه دیگران نه تنها باعث می شوند كه هیجانها را درما ایجاد شوند بلكه به طور غیر مستقیم از طریق اشاعه ی هیجان نیز بر ما تأثیر می گذارد وباعث می شود ما از طریق هوشی وارد عمل می شویم (بهادری .

پایان نامه و مقاله

 

1384.ص98).

 

اهمیت وضرورت تحقیق

 

اهمیت مسأله

 

هنگامی كه تعامل اجتماعی نه تنها خود را در معرض تأثیر هوش هیجانی قرار می دهیم بلكه در موقت گفتگویی قرار می گیریم كه فرصتی را برای تجربه كردن در باره ی تجربیات هیجانی گذشته فراهم می آورد فرآیندی كه به آن سهیم شدن اجتماعی در هیجان می گویند ،سهیم شدن اجتماعی در گفتگوهای هیجانی معمولاًزمانی كه همراه افراد صمیمی هستیم صورت می گیرد وقتی افراد در هیجان هم سهیم می شوند معمولاًاین كار را با گزارش كامل آنچه در طول رویداد هیجانی اتفاق افتاده است معنی آن واحساسی كه فرد در حین ان داشته باشد را انجام می دهند شنونده همدل ،هنگام سهیم شدن اجتماعی در هیجانها می تواند حمایت با كمك فراهم كند پاسخ ها به كنار آمدن را تقویت نماید به تجربه ی هیجان مهنی دهد وخود پنداره را تأیید كند ما از طریق همین سهم شدن هیجانات ،روابطی را برای زندگیمان حیاطی هستند ،مثل پیشرفت تحصیلی ویا هرچه چیز دیگر بر قرار می كنیم وآن را نگه می داریم وتأثیر هوش هیجانی وهیجانهایی ایجاد شده در آدمی می تواند در رسیدن به موفقیت تأثیری داشته باشد وبا استفاده از آزمون وبررسی آن بر روی كارمندان زن ومرد شهر قزوین پرداخته ایم .(مهدوی رادمندی .سال 1387.ص96)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...