نتایج بدست آمده نشان می دهد كه مدیریت سود می تواند سبب افزایش قیمت­های سهام شود. تحقیقات انجام شده مدارك مناسبی در مورد مدیریت (دستكاری) سود در شرایط مختلف اقتصادی نشان می دهد. مدیران به صورت فرصت طلبانه برسود خالص مدیریت می­كنند. مثلا در دوره­هایی كه قیمت سهام رشد بالایی دارد به دلیل ورود سرمایه گذاران غیرحرفه ای و عدم توجه حرفه ای­ها به اطلاعات مندرج در صورت­های مالی، مدیران اقدام به مدیریت سود می كنند. البته در دوره­هایی كه قیمت سهام رشد كمی داشته باشد، بدلیل آگاهی سرمایه گذاران از كاهش قیمت­ها، اثر مدیریت سود خنثی شده و این امر باعث كاهش بازده غیرعادی سهام می شود. در دوره ای كه قیمت­ها از رشد متوسطی برخوردار هستند، سرمایه گذاران حرفه­ای نسبت به اطلاعات مندرج در صورت­های مالی توجه بیشتری دارند و سودهای تعدیل شده و غیر تعدیل شده(به دلیل مدیریت سود) را از یكدیگر تفكیك می كنند(همان منبع،ص51)3

1-1-مقدمه :
صورت­های مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیری­های اقتصادی بشمار می روند که مدیران، سرمایه­گذارن، اعتبار دهندگان و سایر استفاده­کنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده می کنند. صورت­های مالی اساسی به عنوان شالوده سیستم­های اطلاعاتی حسابداری باید اطلاعات مربوط و قابل اعتماد را در اختیار استفاده­كنندگان گزارش­های مالی قرار دهند تا در مدل­های تصمیم گیری آنها مورد استفاده واقع شوند، این سیستم­ها بایستی مبنائی را برای استفاده­كنندگان ازگزارش­های مالی فراهم آورند تا آنها بتوانند عملكرد شركت را مورد ارزیابی قرار دهند. از آنجایی که تنها و     مهم­ترین ابزار اطلاعاتی استفاده­کنندگان از اطلاعات مالی، همانا صورت­های مالی هر شرکت       می باشد تا آنها بتوانند تصمیم­هایی را اتخاذ کنند؛ اگر این اطلاعات صحیح نباشند، کلیه افراد متضرر خواهند شد. با توجه به اینکه اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمی گیرد، بین مدیران و سرمایه­گذاران، عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می شود. عدم تقارن اطلاعاتی، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه گذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده می­باشند. همین امر سبب می شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند. تحت چنین شرایطی مدیران ممکن است به واسطه اقلام تعهدی، بصورت موقتی سود شرکت را بیش از واقع نشان داده و بدین طریق سهام شرکت را به قیمت بیش از ارزش واقعی معامله کنند. که نهایتاً منجر به افزایش بازده سهام آن شرکت خواهد شد. با توجه به این موضوع که مدیران مجبورند اقلام تعهدی را در دوره­های بعد برگردانند، احتمال کاهش سود شرکت­های با عملکرد ضعیف در دوره­های بعد افزایش می یابد. زیرا برای شرکت­های با عملکرد ضعیف که به مدیریت سود می پردازند، احتمالاً جریان­های نقدی جهت مخفی­سازی تأثیر اقلام تعهدی برگردانده شده کافی نباشد(ابراهیمی کردلر و داریانی، 1385،ص4)1.
یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکاء بر صورت­های مالی تصمیم­های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به­صورتی مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همان­طور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده­ای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزاش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند که بر مطلوبیت صورت­های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالی­که استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت­های مالی می­شود، در حالیکه    صورت­های مالی از نظر قرارگرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صور

پایان نامه و مقاله

 


ت­های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهم ترین عوامل در تصمیم گیری­ها می­باشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیم­های بهتر یاری دهد(مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1.
بررسی پژوهش­هایی که در زمینه مدیرت سود انجام گرفته، بیانگر تلاش پژوهش­گران در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت می کنند و عواقب اینگونه رفتار چیست؟ پاسخ به این سؤال­ها، بخش اعظمی از پژوهش­های تجربی را در حوزه حسابداری و گزارش گری مالی به خود اختصاص داده است(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)2.
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره­های زمانی متفاوت اعطاء می­کند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینه­های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه­های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو هستند، ازجمله تشخیص سریع تر درآمد از طریق انجام فروش­های نسیه. اینگونه عملکرد از سوی مدیران به عبارت ساده به عنوان مدیریت سود یاد می شود(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)3.
از آنجایی­که در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سود شرکت­های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته، سعی شده است که به استفاده کنندگان از صورت­های مالی شرکت­های گروه این آگاهی داده شود که گاهی اوقات سود، مدیریت   می شود و از این رو سود گزارش شده شرکت­های گروه(سود تلفیقی)از سود واقعی متفاوت خواهد بود؛ که این موضوع ممکن است باعث افزایش قیمت سهام و در نتیجه بازده سهام شرکت اصلی شود. تحت چنین شرایطی سرمایه گذاران بایستی در تصمیم گیری­های خود دقت بیشتری به عمل آورده و محافظه کارانه تر عمل نمایند.
قیمت : شش هزار تومان

 

ents" class="comments-area">
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...