انواع عوامل استرس‌زا……………………….. 21

 

عوامل استرس‌زای بازدارنده شغلی…………………………. 23

 

عوامل استرس‌زای چالشی شغلی…………………………. 25

 

خوداتکائی: ………………………..27

 

فاکتورهای موثر در گسترش خودکارآمدی:……………………….. 32

 

چگونگی تاثیر خودکارآمدی بر رفتار:……………………….. 34

 

تیپ شخصیتی:……………………….. 36

 

پیشینه تحقیق: ………………………..38

 

فصل سوم :……………………….. 42

 

روش اجرای تحقیق…………………………. 42

 

مقدمه………………………… 43

 

روش تحقیق…………………………. 43

 

جامعه آماری…………………………. 43

 

حجم نمونه و روش نمونه گیری…………………………. 44

 

روش و ابزارجمع آوری داده ها ………………………..45

 

روایی وپایایی پرسشنامه………………………… 46

 

روش تجزیه و تحلیل داده ها ………………………..48

 

فصل چهارم………………………… 49

 

تجزیه و تحلیل داده ها ………………………..49

 

مقدمه………………………… 50

 

توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی…………………………. 51

 

آزمون فرضیه ها ………………………..54

 

آزمون فرضیه اول………………………… 54

 

آزمون فرضیه دوم………………………… 55

 

آزمون فرضیه سوم………………………… 56

 

آزمون فرضیه چهارم………………………… 57

 

آزمون فرضیه پنجم………………………… 59

 

آزمون فرضیه ششم………………………… 60

 

آزمون فرضیه هفتم………………………… 60

 

آزمون فرضیه هشتم………………………… 62

 

فصل پنجم………………………… 64

 

نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات………………………….. 64

 

خلاصه تحقیق…………………………. 65

 

بحث و تفسیر………………………… 66

 

پیشنهادات تحقیق بر اساس آزمون فرضیه ها……………………….. 68

 

محدودیتهای تحقیق…………………………. 69

 

پیشنهادات برای تحقیقات آتی………………………… 70

 

پیوستها……………………….. 71

 

پیوست الف) پرسشنامه………………………… 72

 

پیوست ج) ضریب پایایی سوالات عوامل استرس زای چالشی……… 76

 

پیوست د) ضریب پایایی سوالات خوداتکائی…………………………. 76

 

پیوست ه) اهمیت نسبی عوامل استرس زای شغلی در تیپ A………………….

 

پیوست ی) اهمیت نسبی عوامل استرس زای شغلی در تیپ B…………………

 

منابع فارسی…………………………. 79

 

چکیده:

 

هدف اصلی تحقیق، شناخت اهمیت نسبی ابعاد عوامل استرس زای شغلی در تأثیر بر خوداتکایی اعضای هیات علمی با تأکید بر تیپ شخصیتی می باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی در دانشگاه آزاد استان اردبیل می باشد. مطابق فرمول حجم نمونه کوکران، 203 نفر از بین 429 نفر انتخاب گردید و پاسخ دهندگان با روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با گرفتن مشاوره از اعضای هیات علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی پرسشنامه عوامل استرس زای چالشی، خوداتکائی و تیپ شخصیتی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل ویژگیهای جمعیت شناختی از آمار توصیفی برای طبقه بندی، تهیه نمودارها وجداول فراوانی استفاده گردید. از آزمون معنی داری میانگین در دو نمونه مستقل ( آزمون T ) برای تبیین تفاوتها در دو تیپ شخصیتی A و B، از آزمون ضریب همبستگی برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی برای یافتن وزن نسبی ابعاد عوامل استرس زای چالشی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد افراد دارای تیپ شخصیتی A از فشارزمانی، پیچیدگی کار و مسئولیت پذیری بیشتر استقبال می کنند و خوداتکایی بیشتری نسبت به تیپ شخصیتی B دارند. بین ابعاد عوامل استرس زای چالشی و خوداتکایی در هر دو نوع تیپ شخصیتی رابطه معنی داری مشاهده گردید. همچنین یافته ها حاکی از آن است در افزایش خوداتکایی در تیپ شخصیتی A پیچیدگی کار دارای بیشترین اهمیت نسبی

پایان نامه و مقاله

 

و فشار زمانی دارای کمترین اهمیت نسبی می باشد. در افزایش خوداتکایی در تیپ شخصیتی B مسئولیت کاری دارای بیشترین اهمیت نسبی و فشار زمانی دارای کمترین اهمیت نسبی در تأثیر بر خوداتکایی می باشد. در نهایت با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.

 

فصل اول: طرح تحقیق

 

1-1.مقدمه:

 

در این فصل ابتدا به بیان مسأله اساسی تحقیق پرداخته شده و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق تشریح   می شود. سپس در ادامه با در نظر گرفتن یک نظم سیستماتیک، اهداف، سؤالات و فرضیه های تحقیق که کاملاً در راستای هم می باشند، ارائه می گردد. هر یک از اصطلاحات مطرح شده در اهداف و سوالات پژوهش به صورت مفهومی وعملیاتی تعریف می شود و سپس متغیرهای مورد بررسی در قالب یک مدل مفهومی نشان داده می شود.

 

1-2.بیان مسأله:

 

فشار روانی، جزیی از زندگی انسان بوده و هست. در بعضی موارد ممكن است فشارها نیروی زیادی بر تدابیر ما وارد كرده و اعمال سازمان یافته ی ما را مختل كنند. انسانها در طول زمان برای نظم بخشیدن به حالات روانی و رفتاری خود، راهبردهای زیادی را مورد استفاده قرار داده اند و آگاهانه، روشهایی را به منظور تنظیم وضعیت عاطفی و رفتاری خود به كار گرفته اند (بامیستر و كاتلین[1]، 2004 ). نظام باورها در ما از یك سو سبب بهبود رفتار، افزایش سلامتی، رضایت خاطر از زندگی و خشنودی و ارتقای كیفیت زندگی می شود و از سوی دیگر به نظر می رسد بسیاری از مشكلات و مسایلی كه افراد در زندگی با آن مواجه شده و تجربه می كنند منتج از این باورهاست. نظام باورهای افراد، تاثیر گسترد های در ایجاد تعادل بین ابعاد مختلف زندگی می گذارد و به عنوان یك الگوی رفتاری، آدمی را قادر می سازد تا برآیندهای دلخواه را گسترش دهد و از برآیندهای ناخواسته اجتناب كند(بندورا، 2001). باورهای خوداتکایی، از جمله ی این نظام باورهاست كه نقشی بنیادین و بی بدیل در كیفیت زندگی آدمی و ایجاد تعادل بین ابعاد مختلف آن بر عهده دارد. از نظر بندورا خوداتکایی، قابلیت و توانایی ادراك شده ی فرد در انجام یك عمل دلخواه یا كنار آمدن با یك موقعیت خاص محوری ترین مكانیزم از مكانیزمهای روانی آدمی است باورهای خودكارآمدی، كنش های آدمی را به وسیله ی فرآیندهای شناختی، انگیزشی، عاطفی و تصمیم گیری تنظیم می نماید. آنها بر اینكه افراد چگونه فكر می كنند، در رویارویی با مشكلات برانگیخته می شوند و پشتكار نشان می دهند، كیفیت سلامت هیجانی و آسیب پذیریشان در مقابل افسردگی و تنیدگی چگونه است و چطور در یك موقعیت حساس، بهترین تصمیم را اتخاذ می كنند، عمل می كنند(بندورا و لاك ، 2003). بندورا خوداتکایی را اساس عمل انسان می داند و اعتقاد دارد انسانهای خود كارآمد، مبتكر ژرف اندیش و خود سامان بخش هستند و برای به وجود آوردن پیامدهای مطلوب، از نیروی تاثیرگذاری بر اعمالشان برخوردارند(فسیت و فسیت، 2002).

 

استرس[2] یك نوع واكنش روانشناختی به تقاضاهای مخاطره‌آمیز و سازگاری با فشار تقاضاهایی است كه فراتر از ظرفیت و توانایی فرد می‌باشد. تقاضاهای ویژه‌ای كه باعث بروز استرس‌ در افراد می‌شوند، عوامل استرس‌زا[3] نامیده می‌شوند. افزایش مسئولیت‌ها و حجم كار باعث شكوفایی استعدادها و توانایی‌های فرد شده و می‌تواند در بلندمدت برای وی سودمند باشد. این نوع از عوامل استرس‌زا، عوامل استرس‌زای چالشی نام دارند. عوامل استرس‌زای چالشی فرصت‌های مطلوبی به وجود می آورد كه باعث یادگیری، رشد و پیشرفت فرد می‌شوند. این گونه عوامل با وجود خسته كننده بودن، باعث بروز احساسات مثبت از جمله غرور و اشتیاق و هیجان می‌شوند فشار زمانی (کمبود وقت)، پیچیدگی کار و مسئولیت کاری ابعاد عوامل استرس‌زای چالشی می باشند (کول کویت و همکاران به نقل از فیضی و همکاران1390،صص103-106).

 

افراد واكنش‌های متفاوتی در مقابله با عوامل استرس‌زا از خود نشان می‌دهند. یكی از شیوه‌های بررسی تفاوت رفتاری افراد هنگام قرار گرفتن در محیط‌های استرس‌زا، مطالعه الگوی رفتاری تیپ A می‌باشد. افراد تیپ A معمولاً عجول، كم حوصله، سختگیر، رقابت‌جو، برتری‌طلب، آتشی مزاج، پرخاشگر و كینه‌جو هستند. تیپ B افرادی صبور، باحوصله و آرام می باشند.

 

عوامل استرس زای چالشی کارکنان چه نقشی در خوداتکائی کارکنان ایفا می کند؟ در این تحقیق به تبیین نقش عوامل استرس زای چالشی شغلی در بروز خوداتکایی پرداخته می شود. و این کار به طور مجزا در دو نوع تیپ شخصیتی مورد استفاده قرار می گیرد.

 

1-3.اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

استرس در مدیریت رفتارسازمانی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و از آن جایی كه شرایط كار دائماًً در حال تغییر است، استرس همواره با درجات مشخصی در رابطه با مسائل مرتبط با كار در سازمان ها وجود دارد. در چند دهه اخیر استرس به صورت جدی تری خودنمایی نموده و با توجه به این تحولات، فشارعصبی از مسائل عادی و معمولی شده و اغلب كاركنان آن را به گونه ای و با شدت و ضعف تجربه كرده اند.   استرس امروزه تقریباً واژه ای متداول شده و همگان با مفهوم آن آشنا بوده و یا آن را تجربه كرده اند و دلایل غیر قابل انكار بیانگر این واقعیت است كه آن بر سلامت جسمی، روانی، رفتار و نحوه انجام كار اثرات منفی و غیر قابل جبرانی می گذارد كه برای فرد و یا سازمان بسیار پر هزینه می باشد. چنانچه استرس، مدیریت شود و مهارتهای مقابله ای موثر فراهم شود، فرد قادر خواهد بود تا با نیازها و چالش های زندگی خود به شیوه ی بهتری كنار آید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...