پایان نامه ارشد مدیریت اجرایی: شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماکارون |
9-2 موانع كارآفرینی سازمانی…………………………. 47
10-2 دیدگاهها و رویکردهای کارآفرینی………………………… 50
1-10-2 كارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان………………………… 50
2-10-2 كارآفرینی از دیدگاه محققین علوم رفتاری…………………………. 61
3-10-2 كارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت………………………….. 66
11-2 انواع مدلهای كارآفرینی…………………………. 76
12-2 مروری بر تحقیقات پیشین…………………………. 98
13-2 چارچوب نظری و مدل مفهومی تحقیق…………………………. 106
14-2 معرفی گروه صنعتی زرماكارون………………………… 112
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
1-3 مقدمه………………………… 116
2-3 روش تحقیق…………………………. 116
3-3 جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری…………………… 116
4-3 ابزار تحقیق و روش جمعآوری دادهها……………………….. 118
5-3 روایی…………………………. 118
6-3 پایایی…………………………. 119
7-3 روش تجزیه و تحلیل دادهها……………………….. 120
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها(یافته ها)
1-4 مقدمه………………………… 124
2-4 بخش اول: نتایج توصیفی…………………………. 125
3-4 بخش دوم: نتایج استنباطی…………………………. 133
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
1-5 مقدمه………………………… 168
2-5 مروری بر فصول پژوهش……………………….. 169
3-5 نتیجه گیری پژوهش………………………….. 170
4-5 محدودیتهای تحقیق…………………………. 170
5-5 پیشنهادها……………………….. 171
6-5 پیشنهاد به پژوهشگران آتی…………………………. 174
فهرست منابع………………………… 176
چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون است. به این منظور، تمامی كاركنان دارای حداقل مدرك لیسانس گروه صنعتی زرماكارون برابر با 1300 به عنوان جامعه آماری لحاظ و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. با استفاده از فرمول كوكران و جدول مورگان، تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. به لحاظ روششناسی، پژوهش از نوع پیمایشی- كاربردی بوده و مبتنی بر روشهای توصیفی- همبستگی و همچنین اکتشافی است. دادههای موردنیاز، از طریق پرسشنامه محققساخته و بر اساس شاخص ها و مدل مفهومی، جمعآوری گردید. در بومیسازی این مقیاسها، ادبیات مفهومی ملحوظ شده و سؤالات و عوامل استخراج، تنظیم، اعتباریابی، تثبیت و توزیع گردید. اعتبار محتوای عوامل احصاءشده با نظر خبرگان و اعتبار سازه نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و شاخص KMO تأیید گردید. پایایی سنجه نیز به روش آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید شد. یافتههای کمی پژوهش در نرمافزارهای آماری علوم اجتماعی و روابط ساختاری خطی، تأییدكننده فرضیهها و الگوی پیشنهادی پژوهش بودند، به این معنی كه رابطه تمامی ابعاد و اثربخشی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی مورد تأیید بوده، لذا عوامل احصاءشده تبیینکنندههای مناسبی از توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی بودهاند و در نتیجه روابط مفروض در مدل نیز به طور معنیداری مورد تأیید واقع شده اند. سایر نتایج، حاکی از رتبه ابعاد و شاخصهای مطرح شده و نیز برازش و درجه تقریب مناسب مدل در جامعه مورد مطالعه است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
در دنیای در حال تحول امروز، كامیابی از آن جوامع وسازمانهایی است كه بین منابع كمیاب و قابلیتهای مدیریتی و كارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معنیداری برقرار سازند. به عبارتی دیگر، جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حركت رو به جلو و با شتابی داشته باشد كه با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارتِ كارآفرینی مولد، تجهیز كند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت كنند. در حال حاضر سیر تحولات جهانی، کارآفرینان را در خط مقدم توسعه فنآوری و توسعه اقتصادی قرار داده است (احمدپور و مقیمی، 1385: 28).
امروزه كه كار و فعالیت، شكل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودكارفرمایی و خوداشتغالی در حركت است؛ كارآفرینی و كارآفرینان، نقش كلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میكنند. تجارب كشورهایی مانند ژاپن، كره جنوبی، مالزی و هند؛ آكنده از فعالیتهای چشمگیر كارآفرینانی بوده است كه امروز به توسعه یافتگی كشور خود می بالند. باید توجه داشت كه كارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم، دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانههای كهن، بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.
با توجه به نقش و اهمیت كارآفرینی و سابقه درخشان كارآفرینان در توسعه بسیاری از كشورها و با توجه به مشكلات اقتصادی زیادی كه كشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی میطلبد؛ ترویج و اشاعه مفهوم كارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی كارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (به ویژه تحصیلكردگان) كارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع در حال توسعهای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. تجربه موفقیتآمیز اغلب کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه در عبور از بحرانهای اقتصادی به واسطه توسعه کارآفرینی در آن کشورها، موجب گردیده تا سایر کشورها نیز برای کارآفرینی، کارآفرینان و شکلگیری کسب و کارهای نوآورانه، اهمیت خاصی قائل گردند(اسکندانی، 1379: 36).
1-2- بیان مسئله
كارآفرینی، مفهومی است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. كارآفرینی، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه كافی به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه كه از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توانافزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی كارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بكارگیری تكنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بكارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به كیفیت مطلوب كالا و خدمات آماده میسازند(مقیمی، 1383: 7).
كارآفرینی، فرآیندی اكتسابی است و خانواده در شكلگیری این فرآیند نقش اساسی را ایفاء میكند. زیرا، خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرك را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق كند به شكلی كه «فرد» و «جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شكل گیرد. در عین حال شرایط محیطی و نوع جامعه ای كه فرد در آن رشد و نمو می یابد، نیز در شكلگیری و ایجاد عادات و رفتارهای مختلف در فرد به میزان زیادی تأثیرگذار میباشد(جدی، 1380: 22).
در مجموع شناسایی ویژگیهای منحصر به فرد كارآفرینان و نیز عوامل و فاكتورهای موثر بر فرهنگ كارآفرینی در جامعه و حتی در سازمان شغلی یك فرد میتواند، در دنیای امروزین به عنوان كلید و عنصر رشد و توسعه از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ محسوب شود. به گونهای كه عنصر كارآفرینی به عنوان موتور حركت تولید و توسعه اقتصادی و از سویی پرورش دهنده و تقویت كننده روحیه سرمایهگذاری در نیروی انسانی تلقی گردد. با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و پیشرفته، كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمانهای كارآفرین میباشند. برای رسیدن به این مهم میبایستی نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند(Brockhaus,2002:36).
بر این اساس لازم است که بررسی شود عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون، کدامند و درجه اهمیت هر یك از آنها به چه میزان است؟ در نهایت اینکه میزان تأثیر هر یك از این عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی به چه میزان است؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
سازمانها امروزه دیگر نمیتوانند با تغییر روشها ساختار و شیوه مدیریتی سنتی تغیرات بنیادی به وجود آورند لذا مدیران و کارکنان باید بتوانند نگرش خود را در مدلهای ذهنی جدید دگرگون سازند. از سویی وجود مشکلاتی چون بیکاری که خود پدیدآورنده معضلات زیادی در جامعه است، موجب شده تا به مسئله کارآفرینی و مدیران کارآفرین توجه زیادی شود و عواملی که موجب توسعه کارآفرینی میشوند مورد توجه قرار گیرد. سازمانها امروزه نمیتوانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک چابک و نوآور خود فائق آیند؛ آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همهی کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی بطور گروهی یا فردی فعالیتهای کارآفرینانهی خود را اجرا کنند(Cornwall & Perlman,2000:42).
بنابراین با توجه به نقش كارآفرینی در توسعه همه جانبه در كشورهای صنعتی و كشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج گسترده و جدیدی از سازمانهای كارآفرین میباشند. كه برای رسیدن به این مهم می بایستی نقش و اهمیت فرهنگ كارآفرینی و عوامل رشد و توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند. به عبارتی دیگر كارآفرینی به عنوان یك الزام و رویكرد نوین و تدبیر جدید اقتصادی در پاسخ به واقعیتها و شرایط جدید محیطی، یكی از راهكارهای ارزشمند در رویارویی و تقابل با ناكارآمدی اقتصادی و جلوگیری از پدیدههای منفی اقتصادی مانند: بیكاری، محسوب میگردد(Cochran,2004:22).
پژوهش حاضر نیز با توجه به ضرورت ایجاد و بسط توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی در بین كاركنان شركت زرماكارون؛ سعی بر آن دارد تا به بررسی عوامل موثر بر كارآفرینی از دیدگاه كاركنان بپردازد و از این رهگذر، نقش كارآفرینی را در گسترش فرهنگ و روحیه كاری آنها تبیین و در قالب چارچوبی جامع، مشخص و تبیین نماید.
بنابراین، اهمیت ویژه مطالعه حاضر، كاربردی بودن موضوع آن در شركت زرماكارون، میباشد که به عنوان موضوعی قلمداد میگردد که از یک سو، دامنه شناخت ما را از فرهنگ كارآفرینی سازمانی و ادبیات مربوط به آن، گسترش داده و از سوی دیگر، موضوع از آنجا بدیع قلمداد گردیده است که مباحث دامنهدار و پیوستهای را با توجه به شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ كارآفرینی سازمانی، به دنبال خواهد داشت.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی
هدف کلی این پژوهش ” شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی زرماكارون” میباشد.
1-4-2- اهداف اختصاصی
با توجه به اهمیت نقش کارآفرینی سازمانی، این تحقیق بر آن است تا به اهداف فرعی یا اختصاصی ذیل دست یابد:
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 03:57:00 ب.ظ ]
|