پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسی: جرم سیاسی |
گفتار دوم: شباهت جرم سیاسی و جرم مطبوعاتی………………………………………………………… 47
فصل سوم: بررسی قوانین مربوط به جرایم سیاسی……………………………………………………….. 49
گفتار اول: قوانین و مجازات جرایم سیاسی در ایران قبل از انقلاب اسلامی……………………………… 49
گفتار دوم: قوانین و مجازات جرایم سیاسی در ایران بعد از انقلاب………………………………………… 51
بخش سوم: آثار جرم سیاسی در اجتماع و حقوق………………………………………………………….. 55
فصل اول: بررسی تفکرات اجتماعی در مورد مجرم سیاسی………………………………………………. 56
گفتار نخست: تاریخچهی پدیده روشنفکری………………………………………………………………….. 57
گفتار دوم: مفهوم روشنفکری………………………………………………………………………………….. 59
گفتار سوم: نظر اجتماع در خصوص روشنفکر یا مجرم شناسی…………………………………………… 62
فصل دوم: آئین دادرسی مجرمین سیاسی………………………………………………………………….. 66
گفتار نخست: حضور هیأت منصفه در جلسه دادرسی……………………………………………………… 66
گفتار دوم: عدم استرداد مجرمین سیاسی………………………………………………………………….. 69
گفتار سوم: رسیدگی در محاکم اختصاصی………………………………………………………………….. 72
گفتار چهارم: دادرسی علنی…………………………………………………………………………………… 74
فصل سوم: امتیازات و حقوق خاص مجرمین سیاسی و مجازات آنها…………………………………….. 76
گفتار اول: امتیازات مجرمین……………………………………………………………………………………. 76
گفتار دوم: مجازات مجرم سیاسی……………………………………………………………………………. 80
بخش دوم: اجرای مجازات جرم سیاسی…………………………………………………………………….. 82
فصل چهارم: راههای جلوگیری از وقوع جرم سیاسی……………………………………………………… 88
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………… 92
فهرست منابع…………………………………………………………………………………………………… 94
چکیده:
انسان سالها بدون خانه روزها بدون آب ساعتها بدون غذا و چند ثانیهای بدون اینکه نفس بکشد میتواند زنده بماند ولی لحظهای بدون فکر و اندیشه و احساس نمیتواند حتی دم برآورد. هیچ کسی مجرم به دنیا نیامده بلکه این جامعه و شرایط زندگی و تا حدودی نفس اماره آدمیاست که او را به زمان تبدیل به مجرم میکند. پس میتوان گفت هر گناهکاری مجرم است ولی هر مجرمیگناهکار نیست که یکی از این مجرمین، مجرمین سیاسی میباشد که با کمیدقت در مورد انها به این موضوع پی میبریم.
افرادی که به خاطر هوا و هوس و قدرت طلبی خود دست به اعمالی زده و با تشکلهای مختلف در پی رسیدن به خواستههای شخصی و گروهی خود هستندهیچ موقعی نمیتوان انها را مجرم سیاسی نامید. ولی افرادی را که به خاطر آرمان خواهی و اصلاحطلبی زمان خویش به پا میخیزند و حتی جان و مال خود را در راه ارمان ملی خود و اصلاح طلبانه خود فدا میکنند را میتوان مجرم سیاسی نامید هرچند که این نام شایسته انان نیست. مجرمین سیاسی همیشه در تقابل با نظام حکومتی هستند نه مردم و اجتماعات مردم و پیوسته با اشاعه فرهنگ و تفکر نواندیش خود در پی مقابله برمیآیند و همیشه ارمان خواه و اصلاح طلب میباشند نه برانداز و آشوبگر. حال با این تفاسیر تعابیر عقل سلیم شماست که باید قضاوت کند.
مقدمه:
مجرمین سیاسی از قدیمالایام مورد تاخت و تاز دولتها قرار میگرفتند. بدین جهت سیر تاریخی آن را به سه دوره تقسیم میکنیم. دورهی اول از قدیمالایام تا قرن نوزدهم است که در این دوره چون حکومتها پایه نظامی داشتند مجرمین سیاسی را با عنوان نیروهای شیطانی در اذهان مردم معرفی کرده و به اشد مجازات میرساندند و هیچگونه امتیازی برای آنان قائل نبودند. دوره دوم از قرن نوزدهم تا وقوع جنگهای جهانی بود که از کشور فرانسه سر منشأ میگرفت و این به علت وجود دانشمندانی چون منتسکیو با نوشتن کتاب روح القوانین و ژان سو با کتاب قراردادهای اجتماعی به گسترش فرهنگ سیاسی مردم پرداختند. برای اولین بار کلمه جرم سیاسی توسط نویسندگان آزادیخواه در مطبوعات فرانسه وارد افکار عمومی جامعه شد به طوری که فاصله سالهای 1852-1914 را دوران تحکیم و تثبیت امتیازات جرم سیاسی نامیدهاند. دوره سوم بعد از جنگهای جهانی را دوران افول جرم سیاسی گویند چرا که بعد از وقوع جنگهای فراوان و تغییر مرزها و بوجود آمدن حکومتها و احزاب مختلف درگیریهای داخلی حکومتها باعث شد مجرمین سیاسی افزایش یابند و حتّی اصول اساسی این مجرم مانند استرداد و هیأت منصفه را نیز لغو کنند که بعدها طی کنوانسیونهای مخلف دوباره احیاء شدند.
در قسمت ماهیت و مفهوم جرم سیاسی با انگیزهی جرم روبرو هستیم. آیا مجرم انگیزهی خیرخواهانه و اصلاح طلبانه دارد یا انگیزهی جاه طلبانه و شخصی؟ در اینجاست که انگیزهی مجرم نوع جرم را مشخص میکند. در این بحث باید مجرم و جرم سیاسی هر دو ریشه در سیاست داشته باشند. در بررسی ارکان عمومی جرم سیاسی ابتداء باید به این نکته اشاره کرد که برای تجزیه ارکان جرم باید تعریفی از جرم صورت گیرد تا بعد ارکان تشکیل دهنده آن معلوم شود ولی متأسفانه تا به امروز بجز اصل 168 ق. ا که اشاره ضمنی و اجمالی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی دارد قانون مصوب و مدون با ضمانت اجرایی صحیح وجود ندارد. بنابراین رکن مادی در اینجا محلی از اعراب پیدا نمیکند و متعاقب آن ارکان معنوی و مادی نیز در حالهای از ابهام باقی میمانند و باید همواره جرم سیاسی را در قالب سایر جرایم مورد بررسی قرار دهیم که این به ضرر مجرم سیاسی و به نفع هیأت حاکمه است. امّا در این مقاله به دفاع از تفاوتهای اصولی جرایم سیاسی با جرایم عمومی میپردازیم:
الف) از نظر انگیزه جرم
ب) از نظر نحوه برخورد با مجرمین
ج) از نظر صلاحیت دادگاهها و آئین دادرسی
د) از لحاظ استرداد مجرمین
و) از نظر آثار محکومیت
و در کنار این تفاوتها جرایم سیاسی همیشه ضمیمه جرایم مطبوعاتی بودهاند و این نشان دهنده آن است که مجرم سیاسی یک مجرم عادی نیست بلکه اکثریت قریب به اتفاق از قشر فرهیخته جامعه هستند امّا بررسی قوانین مربوط به جرایم سیاسی به دو بخش تقسیم میشوند. یکی قبل از انقلاب که از مشروطه شروع میشود و دومی بعد از انقلاب را شامل میشود که نکتهی مشترک در هر دو این است که مورد خطاب نظام حاکم است نه منافع مالی و مردم و این نشان دهندهی آن است که مجرم سیاسی همیشه از بطن مردم و جامعه خارج میشود پس مجال است که بر علیه مردم اقدام کند بلکه تظلم خواه مردم است نه ظلم کننده به مردم. با این طرز تفکر است که مجرم سیاسی مترادف با روشنفکر قرار میگیرد و در مطالعات انجام گرفته به طور ضمنی و صریح این اصل نمایان میشود که پیوسته روشنفکران و مجرمان سیاسی در تلافی با یکدیگرند که نمونههای بارز آن دکتر مصدق، دکتر فاطمی، دکتر شریعتی و… هستند. در آخر سخن به آئین دادرسی مجرمان سیاسی میپردازیم که در چهار قسمت قابل بررسی است:
- حضور هیئت منصفه
- عدم استرداد مجرمین سیاسی
- دادرسی علنی
- رسیدگی در محکمه اختصاصی
که هر کدام میتواند سر فصلی برای بحث ما باشد.
فصل اول: سیر تاریخی جرم سیاسی
در این بخش به طور اجمالی به سیر تاریخی جرم سیاسی در اعصار مختلف میپردازیم. جرم سیاسی در قرون گذشته، معاصر و امروزه با دیدگاه های مختلفی روبرو بود. چرا که با رشد فکری مردم و تغییرات فرهنگی جوامع بینش افراد به این پدیده در حال تغییر و تحول بود، بدین جهت تاریخچهی این پدیده را به سه دوره تقسیم میکنیم.
گفتار اول: دوره اول از قدیمالایام تا اوایل قرن نوزدهم
در این دوره بین جرایم عمومی و سیاسی هیچ فرقی وجود نداشته و مجرمین سیاسی از امتیازات ویژهای بهره مند نبودند و علّتش این بود که زمامداران و حاکمان جوامع انسانی که سلطه خود را از طریق زور و قدر نظامی بدست آورده و تثبیت کرده بودند هیچ اقدامی علیه خود و دستگاه حاکم را تحمل نکرده و با هر گونه مخالفتی به شدت برخورد میکردند و اعمال هر نوع مجازات را نسبت به مجرمین سیاسی به عنوان نیروهای شیطانی و دشمن روا میدانستند، لذا در این دوره نه تنها امتیازی برای مجرمین سیاسی در نظر گرفته نشده بود، بلکه مجازات آن شدیدتر نیز بود.
در این دوره به علت قدرت نظامی حکام و عدم درک صحیح مردم از مسائل اجتماعی و روز جامعه همواره مجرمین سیاسی پایگاه و مدافع مردمی در جامعه نداشته و یا اگر داشتند بسیار اندک بود و حتّی در برخی جوامع حاکمان بخاطر خطری که از سوی اینگونه افراد احساس میکردند جرایمی شدید مانند سوزاندن و اعدام با چهار میخ و … را برای آنان در نظر میگرفتند. همچنین با استفاده از عوامیت مردم با نامهایی همچون نیروهای اهریمنی، روح شیطان و دیگر اسامی که جایگاه بدی در تفکرات افراد داشت مجرمان سیاسی را از جامعه ترد و به انزوا میکشاندند.
گفتار دوم: دوره دوم دوره رشد و شکوفایی جرم سیاسی از قرن 19 تا زمان وقوع جنگ های جهانی
در دوره دوم که همزمان با رشد فکری جوامع بشری و اختراعات گوناگون همراه بود و همچنین گسترش وسایل و ابزاری مانند مطبوعات، کتاب، مقالات و سخنرانی اندیشمندان جامعه در مجالس مختلف باعث شد تا تغییرات عمدهای در نگرش به پدیدهی جرم سیاسی بوجود آید. در آن دوره اندیشمندانی چون منتسکیو (1989-1755) با نوشتن «روح القوانین»، ولتر (1778-1694) با نوشتههای انتقادی و معروف خود به نام «زادیک» و ژان ژاک روسو (1778-1712) با کتاب «قرارداد اجتماعی» خود در افکار جامعه تأثیرات بسزایی به جای گذاشته و تمایل عمومی را برای رهایی از قید و موانع آزادی و ایجاد جنبشهای حقیقی و تغییر سیستم حکومتی آماده ساختند. در این دوره بیشترین توجه فکری و فعالیتهای اجتماعی در کشور فرانسه صورت میگرفت و کثرت نویسندگان و اندیشمندان در جامعه فرانسه باعث شده بود که این کشور متمدن اروپایی در مسائل اجتماعی و فرهنگی در اروپا و غرب پیشگام باشد و پیوسته در دورههای مختلف جزء پرچمداران حکومتهای قانون مدار و مدافع حقوق بشر شناخته شود.
افکار نویسندگان و متفکران بزرگ فرانسوی که سبب انقلاب شده بودند با خود انقلاب پایان نمییافت و در زمان حاکمیت ناپلئون مجدداً افکار آزادیخواهانه در میان ملّت فرانسه دیده میشد که منجر به تفکیک جرایم سیاسی عادی در قانون جزای سال 1880 م شد. برای اولین بار کلمهی جرم سیاسی توسط نویسندگان آزادیخواه در مطبوعات فرانسه وارد افکار عمومی جامعه ش. چنانچه از دوره لویی هجدهم به بعد مجرمین سیاسی به عنوان منتقدان حکومتها شناخته شدند و کم کم پایگاههای اجتماعی در جامعه برای خود محیا کردند. پس از هر دوره حکومتی در جوامع و گذراندن سختیها و فشارها و نقض آشکار حقوق اساسی افراد جامعه و مبارزه سرکوب شدید مجرمین سیاسی توسط دولتهای حاکم با تأثیرگذاری تألیفات دانشمندان و رشد جوامع انسانی و وضعیت اجتماعی آنان و بهبود و برتری حاصل میشود که نتیجه و حاصل دوران استبداد است. با سپری کردن این دوره پرتلاطم و عبور از فراز و نشیبهای فراوان عنوان جرم سیاسی یک موضوع حقوقی شد و در سراسر جهان انتشار یافت. به طوری که فاصله سالهای 1914-1852 را دوران تحکیم و تثبیت جرم سیاسی نامیده اند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-10-11] [ 12:59:00 ق.ظ ]
|