پایان نامه ارشد ادبیات فارسی: تحلیل قیاسی مفهوم سفر در سیرالعباد إلی المعاد سنایی و هشت کتاب سهراب … |
2-4-2) سفر انفسی (باطنی) …………………………………………………………………………… 20
2-5) ضرورت دلیل و راهنما در سفرهای آفاقی و انفسی ………………………………. 22
2-6) سفر در مکتبهای ادبی معاصر ………………………………………………………………. 24
2-6-1) سفر به اسطوره …………………………………………………………………………………… 25
2-6-2) سفر به شرق ………………………………………………………………………………………….26
2-6-3) سفر به کودکی …………………………………………………………………………………….. 27
فصل سوم: زندگینامه سهراب سپهری و سنایی
3-1) زندگی سنایی …………………………………………………………………………………………. 29
3-2) زندگی سهراب سپهری ………………………………………………………………………….. 32
فصل چهارم: سفر در شعر سهراب سپهری و سنایی
4-1) بررسی مفهوم سفر در سیرالعباد …………………………………………………………….. 39
4-1-1) انگیزه سفر ………………………………………………………………………………………….. 39
4-1-1-1) احساس غربت روح در این جهان و اصل آسمانی آن ……………………….. 40
4-1-1-2) نیاز فطری انسان به تعالی و تکامل …………………………………………….. 41
4-1-2) مراحل و موانع سفر ………………………………………………………………………….. 42
4-1-2-1) مراحل صعودی سفر ……………………………………………………………………… 42
4-1-2-2) ضرورت پیر یا راهنما ……………………………………………………………………. 45
4-1-2-3) موانع صعودی سفر ………………………………………………………………………. 47
4-1-2-3-1)گذار از موانع عالم صغیر …………………………………………………………… 48
4-1-2-3-1-1) جوهر خاک و صفات آن …………………………………………………….. 48
4-1-2-3-1-2) جوهر آب و صفات آن ……………………………………………………….. 51
4-1-2-3-1-3) جوهر باد و صفات آن ……………………………………………………….. 52
4-1-2-3-1-4) جوهر آتش و صفات آن …………………………………………………… 54
4-1-2-3-2) گذار از موانع عالم کبیر ………………………………………………………… 55
4-1-3) نتیجهی سفر و مدینه فاضلهی سنایی …………………………………………… 59
4-1-4) پایان سفر و بازگشت از عروج ………………………………………………………… 61
4-2) بررسی مفهوم سفر در هشت کتاب ……………………………………………………. 62
4-2-1) مرگ رنگ ……………………………………………………………………………………… 63
4-2-2) زندگی خوابها ……………………………………………………………………………… 64
4-2-3) آوار آفتاب ……………………………………………………………………………………… 68
4-2-4) شرق اندوه …………………………………………………………………………………….. 72
4-2-5) صدای پای آب ……………………………………………………………………………….75
4-2-6) مسافر ……………………………………………………………………………………………. 84
4-2-6-1) تنهایی و عشق …………………………………………………………………………. 84
4-2-6-2) انتظار برای پایان سفر …………………………………………………………….. 87
4-2-6-3) سفر به تمدنهای کهن بشری ………………………………………………… 89
4-2-6-4) مرور سفرهای آفاقی ………………………………………………………………… 91
4-2-6-5) سفر به اسطوره طبیعت و کودکی ………………………………………….. 92
4-2-7) حجم سبز ……………………………………………………………………………………. 94
4-2-8) ما هیچ، ما نگاه ……………………………………………………………………………. 100
4-3) مقایسه مفهوم سفر در سیرالعباد و هشت کتاب ……………………………. 102
4-3-1) تفاوتهای مفهوم سفر در سیرالعباد و هشتکتاب …………………… 103
4-3-2) شباهتهای مفهوم سفر در سیرالعباد و هشتکتاب ………………… 106
فصل پنجم: نتیجهگیری
5-1) نتیجهگیری …………………………………………………………………………………….. 112
5-2) منابع و مآخذ ………………………………………………………………………………… 115
چکیده:
سفر از مفاهیم پرکاربرد در ادبیات است. این مفهوم در طول دورههای مختلف ادب فارسی و حتی جهان جلوههای متفاوتی به خود گرفته است. سفر درونی و بیرونی، سفر تخیلی و … . یکی از شاخههای مهم فرهنگ و ادبیات فارسی، عرفان است؛ این پدیده برای خود اصطلاحات خاصی را به ارمغان آورد. یکی از اصطلاحات عرفانی، مفهوم سفر است. سفر در این معنا علاوه بر شکل ظاهری آن که طی مسافت است و آن نیز با قصد خاصی در عرفان انجام میشود، یک معنای خاص و اصطلاحی نیز دارد که در مجموع به معنای بریدن از خود و دنیای فرودین به سوی عالم بالا و در نهایت فنای فیالحق است.
در این پایاننامه تلاش شده تا مفهوم سفر در یکی از آثار برجسته کلاسیک با نام سیرالعباد الیالمعاد که سفر در آن در معنای خاص و اصطلاحی عرفانی مطرح است و همچنین در یکی از آثار برجسته معاصر با نام هشت کتاب که سفر در آن به شکل ویژه و با زبان خاص عرفانی خود، ظهور و بروز پیدا کرده بررسی گردد: اینکه سنایی در سفری نمادین در سیرالعباد خود که پایههای آن بر تصوف و عرفان کهن است، به بیان راههای گشایش بندهایی که بر پای انسان دور شده از اصل خویش وجود دارد، میپردازد و سپهری نیر در سفرهایی واقعی و ذهنی، در واقع مسیر سفر روحانی و عرفانیای را طی میکند که طول آن با طول دورهی زندگانی وی هماهنگ است و در هشت کتاب به نمایش در میآید. بعد از این تحلیل، به مقایسه سفر در دو اثر یاد شده پرداخته میشود و برخی شباهتها و تفاوتهای آن نیز بیان میگردد.
فصل اول: کلیات
1-1- تعریف مسأله
سفر یکی از مهمترین ابزار شناخت فرهنگ و ادبیات ملل مختلف است. سفرهای تخیلی و واقعی، سفر به عالم درون و بیرون… که همه از بن مایههای اصلی ادبیات به حساب میآیند. سفر یکی از ابعاد ناب تجربهی بشری است، گویی که خاک انسان با سفر سرشته شده است. اولین مسافر حضرت آدم است و اولین سفر، هبوط حضرت آدم به عالم خاکی است.
سفر به عنوان یکی از پدیدههای پر بسامد در ادبیات فارسی وقتی وارد حوزهی ادبیات عرفانی میشود از معنا و مفهومی خاص برخوردار میگردد.
سنایی به عنوان یکی از شعرای بزرگ و عارف کلاسیک در اثری که آن را سیرالعباد الیالمعاد نامید، این مفهوم را در معنای خاص و عرفانی آن به کار گرفت. سهراب سپهری نیز به عنوان یکی از شاعران مطرح معاصر که دارای عرفان خاص خود است، این مفهوم را به شکل گسترده و محسوسی در شعرش به کار گرفت. همچنین با نگاهی گذرا به زندگی شخصی سپهری مشخص می گردد که وی بخش عمده ای از زندگیاش را در سیر و سفر گذراند. این سیر و سفرها که به انگیزهی نقاشی و کسب علم صورت میگرفت در شکلگیری سفر روحی و انفسی او تاثیر بسزایی داشت. به عبارت دیگر سپهری توانست پیوند معناداری میان سفر آفاقی و انفسی برقرار کند.
این سفرها در دو اثر مدنظر در اساس و بنیاد با هم مشترکاند و هدف آنها، برداشتن قیدهایی است که انسان را از مبدا و اصلش دور میکند، همچنین دو اثر یاد شده دارای تفاوتهایی نیز در روش و جزئیات مانند بیتوجهی سنایی به ماسوی الله و توجه سپهری به طبیعت و عالم بیرون، اعتقاد به همراهی عقل در سفر روحانی توسط سنایی و اعتقاد به عشق توسط سپهری میباشد که در این پایاننامه در تحلیلی قیاسی به بررسی و بیان آن در فصلهای مرتبط پرداخته شد.
2-1- سفر در سیرالعباد إلی المعاد سنایی
صوفیان سیر و سلوک روحانی انسان را در آثار خود در قالب قصه و تمثیل و با رمز و کنایه بیان کردهاند از جمله حکایات عرفانی ابن سینا و رسائل سهروردی .
سیرالعباد همانطور که از نامش بر میآید سفری است به مبدأ و معاد. سنایی در قالب سالکی مشتاق خاستگاه و منزلت سرآغاز خویش، پس از آگاهی از موقعیت و وضعیت انسان در هستی به راهنمایی پیر، سفری را آغاز میکند که سراسر سمبلیک و رمزی است. سفر سنایی معراج گونه است که در چهار مرحله شکل میگیرد. در مرحلهی اول، از مراتب شکلگیری انسان از روح نباتی، حیوانی و سپس پیوستن روح انسانی یا نفس ناطقه سخن میگوید که این مرحله پیمودن نیمه اول دایرهی حیات یا قوس نزولی است:
دانکه در ساحت سرای کَهُن
سوی پستی رسیدم از بالا
چون تهی شد ز من مشیمه کن
حلقه در گوش ز « اهبطوا منها»
(سنایی، 28-29)
مرحلهی دوم سفر که در سیرالعباد از کمک و یاری پیر آغاز میشود درواقع همان پیمودن سیر صعودی سفراست که با رنجها و مراحل دشواری همراه است؛ این بخش اصلیترین و مهمترین مرحلهی سفر در سیرالعباد میباشد که در آن سنایی پس از راهبری پیر، از طبایع و صفات پست انسانی میگذرد و با عبور از چهار عنصر خاک، آب، باد و آتش و طبایع مربوط به هریک به سیر در افلاک میرسد و هر فلک را نیز با صفاتی که مشخصه آن است پشت سر میگذارد… با رسیدن سنایی یا سالک به عقل کل پیر و سالک با هم متحد و یکی میشوند و از وجود سالک چیزی باقی نمیماند:
آن مکان بر دلم چو دشمن شد
چون از آن اصل و مایه فرد شدم
در زمان من نماندم او من شد
طفل بودم هنوز مرد شدم
(سنایی، 2-461)
سنایی در مرحلهی سوم سفر به مدینه فاضله خویش که همان رسیدن در جمع اهل فنا و توحید میباشد، دست مییابد اما در مرحلهی آخر به ناچار به دلیل قید صورت و ماده، وارد مرحلهی چهارم سفر یعنی بازگشت از عروج میشود.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 06:40:00 ق.ظ ]
|