2-2-6- 1- مدل SCOR.. 13

 

2-2-6- 2- مدل میلتنبرگ… 14

 

2-2-7- مفهوم مدیریت زنجیره تأمین.. 15

 

2-2-8-  مؤلفههای مدیریت زنجیره تأمین.. 15

 

مدیریت لجستیک در زنجیره تأمین.. 15

 

2-2-9- عناصر مدیریت زنجیره تأمین.. 17

 

2-2-10- ساختار زنجیره تأمین در صنعت لوازم خانگی.. 18

 

2-3- ریسک… 19

 

2-3-1- تعریف ریسک… 19

 

2-4- ریسک در زنجیره تامین.. 21

 

2-4- 1- تعریف ریسک در مدیریت زنجیرۀ تأمین.. 21

 

2-4-2- انواع کلی ریسک در زنجیره تأمین.. 22

 

1-ریسک‌های خارجی.. 23

 

2- ریسک‌های داخلی.. 23

 

2-4-3- مدیریت ریسک زنجیره تامین.. 24

 

2-5- مدلهای تصمیمگیری چند معیاره 25

 

2-5-1- مدلهای تصمیمگیری چند هدفه. 25

 

2-4-2- مدل های تصمیم گیری چند شاخصه. 26

 

2-4-3- بیمقیاس سازی.. 28

 

2-4-3-1- بیمقیاس سازی با استفاده از اقلیدسی.. 28

 

2-4-3-2- بیمقیاس سازی خطی.. 28

 

2-4-3-3- بیمقیاس سازی فازی.. 29

 

2-4-4- دستهبندی متدهای MADM… 29

 

2-4-4-1-مدلهای جبرانی.. 30

 

2-4-4-2- مدلهای غیرجبرانی.. 30

 

2-5- پیشینه پژوهش…. 30

 

2-5-1- پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین.. 30

 

2-5-1-1- پیشینه داخلی.. 30

 

2-5-1-2- پیشینه خارجی.. 31

 

2-6- جمع بندی پیشینه و چهارچوب نظری پژوهش: 41

 

2-7- خلاصه فصل.. 43

 

فصل سوم: روش شناسی پژوهش…. 44

 

3-1-  مقدمه. 45

 

3-2- روش تحقیق.. 45

 

3-3- جامعه آماری.. 45

 

3-4- روش و طرح نمونه برداری.. 46

 

3-5- حجم نمونه و روش محاسبه. 46

 

3-5-1- حجم نمونه برای گروه دلفی (تعداد خبرگان) و تعیین درجه اهمیت شاخصها: 46

 

3-5-2- حجم نمونه برای کارخانه های لوازم خانگی: 47

 

3-6- مراحل و فرایند اجرای پژوهش…. 48

 

3-7- ابزار گردآوری داده ها 48

 

3-8- روش های تجزیه و تحلیل داده ها 49

 

3-8-1- روش دلفی.. 49

 

3-8-1-1- شیوه به کارگیری دلفی.. 50

 

3-8-2- DEMATEL. 51

 

3-9- نرم افزار های مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهش…. 61

 

3-10- بررسی وضعیت صنعت لوازم خانگی در ایران.. 61

 

3-11- خلاصه فصل.. 61

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 62

 

4-1- مقدمه. 63

 

4-2- مرحله اول : شناسایی ریسک‌های موجود در زنجیره تأمین لوازم‌خانگی.. 63

 

4-2-1- مراحل دلفی.. 65

 

4-2-1-1- دور نخست دلفی.. 65

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 

4-2-1-2- دور دوم دلفی.. 67

 

4-2-1-3- دور سوم دلفی.. 68

 

4-3- مرحله دوم: بررسی درجه اهمیت و وزن ریسک‌های زنجیره تأمین لوازم‌خانگی.. 69

 

4-3-1- بررسی درجه اهمیت ابعاد. 71

 

4-3-2 –  بررسی زیر مؤلفه‌ها- بعد ریسک طرف عرضه. 73

 

4-3-3- بررسی زیر مؤلفه‌ها- بعد ریسک طرف تولید. 75

 

4-3-4- بررسی زیر مؤلفه‌ها- بعد ریسک طرف تقاضا 76

 

4-3-5- بررسی زیر مؤلفه‌ها- بعد ریسک طرف تهیه و توزیع. 78

 

4-3-6- بررسی زیر مؤلفه‌ها- بعد ریسک طرف اطلاعات.. 79

 

4-3-7- بررسی زیر مولفه ها- بعد ریسک طرف محیط.. 81

 

4-3-8- جدول تلفیقی درجه اهمیت مولفه ها به تفکیک ابعاد و وزن کلی مولفه ها به همراه رتبه بندی مولفه ها 82

 

4-4- مرحله سوم. 85

 

خلاصه. 94

 

فصل پنجم: نتیجه گیری.. 95

 

5-1- مقدمه. 96

 

5-2- بحث و بررسی: 96

 

5-2-1- شناسایی ریسک های زنجیره تامین در صنعت لوازم خانگی.. 96

 

5-2-2- بررسی درجه اهمیت (اولویت) و وزن ابعاد و زیر مولفه های ریسک زنجیره تامین در صنعت لوازم خانگی و بحث در زمینه نتایج: 97

 

5-2-3- رتبه بندی شرکت های تولید کننده لوازم خانگی منتخب استان تهران.. 98

 

5-3- نتیجه گیری: 98

 

5-4- پیشنهادات و راهکارهای پژوهش…. 100

 

5-4-1- پیشنهادات کاربردی.. 100

 

5-4-2- پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی.. 102

 

پیوست ها 110

 

مقدمه

 

به دلیل افزایش عدم قطعیت در زنجیره تأمین و بروز عواملی نظیر مسائل سیاسی، نوسانات تقاضا، تغییرات تکنولوژی، ناپایداری­های مالی و حوادث طبیعی ، سازمان­ها برای کاهش آسیب‌پذیری و افزایش قابلیت تحمل زنجیره تأمین خود مجبور به‌صرف منابع برای پیش‌بینی تقاضا، تأمین و عدم قطعیت­های داخلی سازمان شدند. توجه به این عدم قطعیت­ها و عوامل ایجادکننده ریسک­ها موجب شد تا مسئله مدیریت ریسک در زنجیره تأمین مطرح شود (وانانی[1] و همکاران، 2009: 16).

 

در این فصل در ابتدا به بحث و بررسی در خصوص بیان مسئله پژوهش پرداخته‌شده و در ادامه کار اهمیت و ضرورت پژوهش بحث شده و همچنین اهداف و فرضیات پژوهش به‌عنوان شاکله‌های فصل اول پژوهش بیان گردیده و در پایان نیز با تعریف متغیرهای پژوهش و بیان محدودیت ها و موانع ، این فصل خاتمه می‌یابد .

 

1-2- بیان مسئله

 

اخیراً سازمان‌ها سعی دارند تا با ایجاد جریان‌های فراوان و موازی اطلاعاتی و فیزیکی به سمت زنجیره تأمین پیشرفته و کارا حرکت کنند، تا بتوانند محصولات باکیفیت بالا تولید کرده و در زمان مناسب و روش‌های مقرون‌ به‌ صرفه به مشتریان تحویل دهند(جاتنر ‌، 2005: 120).

 

آیتکن زنجیره تأمین را به‌عنوان شبکه‌ای از سازمان‌های مستقل و مرتبط با یکدیگر تعریف کرد که با همکاری یکدیگر سعی دارند، مدیریت و بهبود جریان مواد و اطلاعات از تأمین‌کنندگان تا مصرف‌کنندگان نهایی را کنترل کنند (آیتکن، 1998). مدیریت زنجیره تأمین به کنترل و بهبود جریان اطلاعات، مواد و پول در سراسر این زنجیره می‌پردازد (هلو و زکلی، 2005: 5 ) و هدف آن، ایجاد ارزش‌افزوده، تولید محصولات باکیفیت بالا، کم‌هزینه و به‌موقع بودن و درنهایت ایجاد ارزش برای مشتریان می‌باشد(فاوست و مگنان، 2004: 67 ).

 

 با توجه به این‌که؛ سازمان‌ها همواره در معرض عدم موفقیت عرضه‌کنندگانشان در تأمین منابع لازم در موعد مقرر و یا باکیفیت و یا قیمت موردتوافق قرار دارند، با بزرگ شدن زنجیره تأمین، نرخ تأمین منابع لازم، نرخ تقاضای کالای تولیدی با نرخ فزاینده‌ای به سمت عدم قطعیت حرکت خواهد کرد و موضع مدیریت و تقسیم ریسک در سراسر زنجیره تأمین از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد(نرمن و جانسون، 2004: 438 ). به‌طورکلی ریسک‌های زنجیره تأمین بر خروجی‌های زنجیره تأمین اثر می‌گذارند؛ به‌عبارت‌دیگر، هر اختلال یا ریسکی در زنجیره تأمین، اثر مستقیمی بر ادامه عملیات شرکت و تحویل محصولات و یا خدمت به بازار خواهد گذاشت و تأثیر نهایی بر مشتری وارد خواهد شد(جاتنر، 2005: 122). در این شرایط مدیریت ریسک‌های موجود در زنجیره تأمین برای ایجاد تعادل صحیح در سرتاسر زنجیره تأمین، تهیه به‌موقع منابع لازم و درنهایت تحویل به‌موقع محصولات به مشتریان، لازم به نظر می‌رسد و می‌توان آن را یکی از ملزومات مدیریت موفق در این عرصه دانست. فرایند مدیریت ریسک بر شناسایی ریسک‌های موجود و کاهش اثر نامطلوب آن‌ها در زنجیره تأمین تمرکز دارد و از 4 فاز شناسایی، ارزیابی، کنترل یا مدیریت و ردیابی رخدادهای ریسکی تشکیل می‌شود(ریچه و بریندلی، 2007: 303).

 

یکی از مهم‌ترین مراحل مدیریت ریسک، ارزیابی و رتبه‌بندی عوامل ریسک است؛ زیرا با انجام رتبه‌بندی ریسک‌ها، ارجحیت هر ریسک بر اساس شاخص‌های تعیین‌شده؛ در مقابل سایر ریسک‌ها مشخص و درنتیجه تصمیم‌گیرنده می‌تواند در مورد میزان تخصیص منابع موجود برای مقابله با هر ریسک برنامه‌ریزی نماید. به‌عبارتی‌دیگر با رتبه‌بندی این عوامل، مدیران این بنگاه‌ها از طریق تخصیص بودجه‌ی کافی و زمان لازم، آمادگی موردنیاز برای مقابله با هر یک از این عوامل برحسب اولویت و توان سازمان برای پاسخ‌گویی به هر یک را کسب خواهند کرد. ازاین‌رو هدف از فاز ارزیابی ریسک، اندازه‌گیری ریسک‌ها بر اساس شاخص‌های مختلف از قبیل میزان تأثیر و احتمال وقوع می­باشد. رتبه‌بندی ریسک‌های زنجیره تأمین را می‌توان به روش‌های مختلف کمی و کیفی انجام داد. در ساده‌ترین و درعین‌حال متداول‌ترین حالت، رتبه ریسک را بر اساس حاصل‌ضرب مقادیر احتمال و تأثیر به دست می‌آورند. یکی از مهم‌ترین رویکردهای مدیریت ریسک، استفاده از فنون تصمیم‌گیری چند شاخصه می‌باشد (خلیلی، 1384: 194). لذا در این پژوهش هدف، پاسخ به این سوال است که  ریسک‌های موجود در زنجیره تأمین صنعت لوازم‌خانگی استان تهران به چه صورت می باشد؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

رقابتِ رو به رشد، از صنعت این را می‌طلبد که تمرکز بر شایستگی‌های محوری و کاهش دامنه‌ی عمودی تولیدکننده را توسعه دهد (افزایش دهد) که به بُعدی جدید از همکاری چندین شرکت در قالب زنجیره‌های ارزش‌افزوده می‌انجامد.‌ زنجیره‌های تأمین امروزی (کنونی) به دلیل کثرت مشتریان، ارائه‌دهندگان خدمت و تأمین‌کنندگان مشترک (نسبتاً جهانی) دارای ساختار بسیار پیچیده و به هم وابسته هستند.‌ درک و مدیریت ریسک تغییر در زنجیره‌ی تأمین مسئله‌ای پیچیده و موضوعی مهم در فضای کسب‌وکار (تجارت) می‌باشد(فول و همکاران، 2011: 839).‌ در فرایند مدیریت ریسک نخستین گام شناسایی ریسک‌های زنجیره‌ی تأمین است. ولی وضوح و مشخص بودن ریسکِ نهفته در زنجیره تأمین تنها پیش‌نیاز مدیریت ریسک موفق (به عبارتی مؤثر) نیست. انتخاب سنجه‌های (پیش‌گیری یا تخفیف) مناسب، ارزیابی ساختاری و «ناحیه تأثیر» انواع مختلف ریسک را تشکیل می‌دهد ( چوپرا و شودهی، 2004: 59).‌ هرچند که جریانی غنی از ادبیاتِ (تجربی) مربوط به ریسک‌های زنجیره‌ی تأمین و مدیریت آن‌ها و ادبیات مفهومی در ارتباط با مفهوم جدید مدیریت ریسک زنجیره تأمین وجود دارد، اما ارزیابی این عوامل در صنعت لوازم‌خانگی صورت نگرفته است.

 

در سال‌های اخیر هیچ‌گرایشی از مدیریت به‌اندازه‌ی مدیریت ریسک زنجیره تأمین (SCRM) چه از دید کارورزان و چه به‌عنوان یک حوزه‌ی (زمینه‌ی) تحقیقی اهمیت پیدا نکرده است.‌ پیش‌بینی‌ناپذیری محیط کسب‌وکار، (خواسته‌های) متغیر مشتری، کنش‌های رقبا، در کنار پویایی بازار و ابتکارات پیشرفتیِ پیوسته درون سازمان بدین معنی است که زنجیره تأمین هرگز به‌طور واقعی به وضعیت ثابت و پایداری نمی‌رسد (هیوود و پک، 2004: 72؛ کریستوفر، 1998).‌ این پارامترهای عدم قطعیت می‌تواند از طریق شبکه زنجیره تأمین پراکنده و تکثیر یابد (ون در وورست و بیولنز، 2002: 412) .‌ هم در نظر و هم در عمل اتفاق‌نظر گسترده‌ای وجود دارد که برای رقابت در محیطِ پیش‌بینی‌ناپذیر تجارتِ کنونی که دارای آشفتگی رو به افزون می‌باشد، مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یک قابلیت ضروری است.‌

 

صنعت لوازم‌خانگی ایران با قدمتی فراتر از شش دهه در آستانه ورود به عصر جدید و درک حقیقتی نو می‌باشد. این صنعت همانند اغلب صنایع داخلی از کشورهای پیشرفته اقتباس‌شده است ولی به دلیل نبود آمادگی پذیرش آن، عدم وجود فرهنگ صحیح صنعتی در کشور و به وجود نیامدن ساختارهای مناسب، متأسفانه متناسب با شأن و جایگاه تاریخی و تمدن ایران پیشرفت ننموده است. با بر این صنعت مشاهده می‌شود که علی‌رغم پیشرفت‌های جهانی، ایران در وضعیت دهه پنجاه متوقف مانده و ازنظر فناوری، دانش فنی و نیروهای انسانی آموزش‌دیده در سطح پایینی قرار دارد (آل ابراهیم و نصیری، 1380: 690).

 

 در صنعت لوازم‌خانگی همان‌طور که در فصل 2 اشاره خواهد شد، بخش‌هایی که در این زنجیره وجود دارند با ریسک‌هایی مواجه می‌شوند که می‌تواند سودآوری شرکت­ها، وضعیت تولید (کیفیت و زمان) ، مشتریان محصول و زمان توزیع را تحت تأثیر (جهت دار)  قرار دهد. با توجه با توضیحات اشاره‌شده در بالا ، پرداختن به موضوع ریسک در بخش زنجیره تأمین از اهمیت بالایی برخوردار است . با توجه به اینکه ایران در صنعت لوازم‌خانگی جزء تولیدکنندگان و مونتاژ گران محسوب می‌شود ارزیابی این مهم در صنعت لوازم‌خانگی ایران ضروری و حیاتی می‌باشد.

 

1-4-  اهداف تحقیق

 

 

    1. شناسایی عوامل ریسک زنجیره تأمین در بخش صنعت لوازم‌خانگی استان تهران

 

    1. رتبه‌بندی عوامل ریسک در صنعت لوازم‌خانگی استان تهران

 

  1. رتبه‌بندی شرکت­های تولیدکننده لوازم‌خانگی استان تهران

 

1-5-  سؤالات پژوهش

 

 

    1. ریسک­های موجود در صنعت لوازم‌خانگی استان تهران ناشی از چیست ؟

 

    1. ترتیب این عوامل در صنعت لوازم‌خانگی استان تهران به چه شکل است؟

 

  1. وضعیت شرکت­های منتخب با توجه به ریسک­های شناسایی‌شده ( در هر ریسک) به چه ترتیبی می‌باشد؟

 

1-6- متغیرهای پژوهش

 

  زنجیره تأمین: شبکه‌ای از سازمان‌های مستقل و مرتبط است كه با تشریک‌مساعی در راستای كنترل، مدیریت و بهبود جریان مواد و اطلاعات، از تأمین‌کنندگان تا مصرف‌کنندگان نهایی با یكدیگر همكاری می‌کنند تا رضایت مشتری را برآورده سازند(میرفخرالدینی و همکاران، 1390: 107).

 

مدیریت زنجیره تأمین: مدیریت زنجیره تأمین مجموعه اقداماتی است که طی آن سعی می‌شود عرضه‌کنندگان خدمات و کالا، تولیدکنندگان، انبارها و فروشندگان به‌طوری ادغام شوند که کالا به مقدار بهینه تولید شود و مقادیر بهینه به مکان­های مناسب و در زمان مناسب ارسال گردد و با انجام این مجموعه عملیات درحالی‌که رضایت مشتری حاصل می‌شود حداقل هزینه‌ها نیز حاصل می‌شود( حیدری، 1387: 44).

 

ریسک: انحراف در پیشامدهای ممکن،  می‌باشد(مارس و شاپرا،1987، 1404).

 

مدیریت ریسك:  عبارت است از فرآیند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذشده و شناسایی و به‌کارگیری معیارهایی كه می‌توان از آن‌ها جهت رساندن ریسك تا سطحی قابل‌قبول استفاده نمود(میرفخرالدینی و همکاران، 1390: 110).

 

ریسک زنجیره تأمین: ریسک تأمین احتمال شکست در یک حادثه در ارتباط با یک منبع منحصربه‌فرد و یا عرضه در بازار اتفاق می‌افتد و نتایج آن ناتوانی در خرید شرکت برای پاسخگویی به تقاضای مشتری یا باعث تهدید در ایمنی وزندگی مشتری می‌گردد(لاواستره و همکاران، 2012: 829).

 

مدیریت ریسک زنجیره تأمین: به‌عنوان یک فعالیت مدیریتی می‌تواند به‌منظور شناسایی و مدیریت ریسک‌ها برای زنجیره تأمین از طریق رویکرد همکارانه در میان اعضاء زنجیره تأمین برای کاهش آسیب‌پذیری زنجیره تأمین تعریف می‌شود (جاتنر، 2005).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...