۲-۴-۸- فرایند درمان :

 

گلاسر(۱۹۶۵) درمان را به عنوان نوعی اصلاح اعمالی که والدین انجام داده‌اند، می‌داند. درمانگر آنچه را که والدین قبلاً می بایست انجام می‌دادند، حالا انجام می‌دهد. اصول واقعیت درمانی به عنوان نوعی راهنما برای فرایند مشاوره و فهرستی از شیوه هاست .

 

درگیری :

 

برای مؤثر بودن واقعیت درمانی، مشاور باید با مراجعان درگیر شود . او باید ارتباط خود را ‌بر اساس همدلی، علاقه و توجه به مراجع برقرار نماید .

 

رفتار جاری و متداول :

 

هیچکس نمی تواند بدون آگاهی از رفتار جاری و متداول خود هویت موفق را به دست آورد . مشاور با کوشش های مداوم برای درگیری، مراجعان را کمک می‌کند تا هوشیارانه از رفتار خود در زمان حال آگاهی یابند .

 

قضاوت ارزشی :

 

مراجعان به رفتار خود توجه می‌کنند و در پرتو اهداف و ضرورت‌های دنیای واقعی آن را مورد قضاوت ارزشی قرار می‌دهند .

 

طرح یا نقشه برای رفتار مسئولانه :

 

زمانی که مراجعان ‌در مورد رفتارشان قضاوت ارزشی نمودند مشاور به آن ها کمک می‌کند تا یک طرح یا نقشه برای اجرای آن قضاوت تدوین نمایند .

 

تعهد :

 

داشتن یک طرح خوب به معنی این است که مراجع مطمئناً آن را خوب انجام می‌دهد .

 

بدون عذر و بهانه :

 

زمانی که مراجعان به تعهدهای خود عمل نمی کنند ، قضاوت ارزشی آن ها می بایست دوباره بررسی شود .

 

بدون تنبیه :

 

تنبیه هر نوع رفتار با فردی دیگر است که درد جسمانی یا روانی را موجب می‌گردد . هدف تنبیه تغییر رفتار فرد تنبیه شده است.

 

کاربرد :

 

مشکلاتی از جمله اضطراب ، ناسازگاری ، تضادهای زناشویی ، انحراف ، روان پریشی ها و بزهکاری همگی از طریق واقعیت درمانی با موفقیت معالجه شده اند . از طرف دیگر از آنجا که رویکرد واقعیت درمانی بسیار عقلانی و کلامی است لذا این روش برای اشخاص در خود فرو مانده یا کسانی که به شدت عقب مانده هستند مؤثر نیست .

 

اصول واقعیت درمانی جدای از درمان می‌تواند به طور مؤثری توسط والدین با فرزندانشان ، معلمان با دانش آموزانشان ، کشیشان با مردم و کارفرمایان با کارکنانشان به کار رود . به هر حال مستقیم ترین و احتمالاً موفقیت آمیزترین کاربرد آن در برنامه مدارس بدون شکست است .

 

۲-۴-۹-نتایج مثبت به کارگیری روش واقعیت درمانی :

 

۱- بالا بردن احساس مسئولیت

 

۲- تأکید بر جنبه‌های درمان کلامی است و فنون غیرکلامی و عملی زیاد استفاده نمی شود .

 

۳- توجه به زمان حال

 

۴- تشویق مراجع به خلق شیوه های نوین برای کسب موفیقت

 

۵- توجه به تأثیر ‌سوگیری‌های نژادی ، جنسیت و مذهب نه به عنوان ارزش‌های مثبت و منفی بلکه به عنوان یک واقعیت در دستیابی افراد به اهدافشان در زندگی .

 

۶- پرداختن به قضاوت های ارزشی مرتبط با آرزوهای افراد .

 

۷- کاهش مشکلات انضباطی

 

۸- افزایش کارایی در مدرسه

 

۹- واقعیت درمانی عمل محور است یعنی مراجع امکان برنامه ریزی و عمل را در ایجاد یک ایفای نقش برای خود در مرحله درمان انجام می‌دهد .

 

نقاط ضعف نظریه واقعیت درمانی :

 

۱- توضیح ناکافی ‌در مورد ارتباط فنون درمانی

 

۲- عدم پژوهش های کمی و کیفی

 

۳- تأکید بیش از حد به درمان کلامی

 

۴- نادیده گرفتن مشکلات عاطفی افراد

 

۵- نادیده گرفتن عوامل محیطی

 

۲-۴-۱۰-فرایند درمان

 

مشاوره­ی واقعیت درمانی، یک فرایند یادگیری است. مشاور پیرو واقعیت درمانی اساسا” یک معلم است.مشاور کاملا” آموزشی عمل می‌کند ‌و تاکید بر زندگی کنونی مراجع دارد.تأکید سؤال ها بیشتر بر هدایت مراجع به سوی آگاهی بیشتر از رفتار ‌و قضاوت ارزشی ‌در مورد آن رفتاروسپس طرح ریزی برای داشتن رفتار مسئولانه است تا ازاین طریق هویت موفق کسب شود.

 

اولین مرحله درفرایند درمان، شناسایی رفتاری است که درمانگر درصدد اصلاح آن است.در فرایند درمان،به گذشته ی فرد توجه نمی شود.هیچ گونه عذر وبهانه ای را برای رد مسئولیت نمی پذیرند و از پذیرش هر گونه انتقال برحذر می‌باشند.تشخیص همان رفتار غیرمسئولانه است.درواقعیت درمانی تلاش می شود که فرد اهداف کوتاه مدت ودرازمدت خود را بشناسد و با صراحت آن ها را تعریف وتوصیف کند.درجریان واقعیت درمانی،مراجع کلیه ی راه های احتمالی را بدون هیچ گونه اظهارنظر و قضاوت، فقط روی کاغذ می نویسند وسپس مراجع ودرمانگر،نتایج را تجزیه و تحلیل ومورد قضاوت قرار می‌دهند.در جریان درمان روی این اصل تأکید می شود که یادگیری در تمام فعالیت های زندگی رخ می‌دهد.وانسان چیزی جز ماحصل یادگیری هایش نیست.یادگیری مهم است ودرفرایند درمان،درمانگر نقش معلم ودرمانجو نقش شاگرد را دارد.

 

ارتباط ودرگیری عاطفی از اجزای اساسی واقعیت درمانی است.اگر فرد نتواند به طور موفقیت آمیزی درگیر شود،شکست خواهد خورد.این برای درمانگر هم صدق می‌کند.اولین وظیفه ی درمانگران برقرار کردن رابطه با درمانجویان است.وظیفه ی دیگر آن ها این است که به درمانجویان آموزش دهند چگونه خود را ارزیابی کنند.درمانگران وظیفه دارند این عقیده را انتقال دهند که صرف نظر از اینکه اوضاع چقدر ناگوار باشد باید امیدوار بود.در واقعیت درمانی زمان اهمیت دارد.از درمانجویان می توان انتظار داشت که مقداری اضطرار را در درمان تجربه کنند.واقعیت درمانی بر رابطه ی همدل و حمایت کننده تأکید دارد وباید بین درمانگر و درمانجو چنین رابطه­ای وجود داشته باشد. درمانگر باید آموزش دیده، فردی خونگرم، لایق، و با اعتماد به نفس باشد و نیز فردی مسئول، محکم، علاقمند، انسان و حساس باشد و از همه مهمتر قادر به درگیری عاطفی با هر مراجعی باشند(گلاسر،۱۹۶۵؛کرسینی،۱۹۷۳؛ نقل از شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

 

۲-۴-۱۱-اصول واقعیت درمانی

 

اصول واقعیت درمانی شامل هشت اصل است.این اصول عبارتند از:

 

اصل اول- ارتباط ودرگیری عاطفی:معمولا” مشکل ترین مرحله ی درمان،مرحله ی ارتباط و درگیری عاطفی است که مراجع شدیداً” بدان نیاز دارد.تا زمانی که چنین ارتباطی بین درمانگر مسئول ومراجع غیرمسئول برقرار نشود،درمانی هم حاصل نخواهد شد.برای مؤثر بودن واقعیت درمانی،مشاور باید با مراجعان درگیر شود.ارتباط خود را ‌بر اساس همدلی،علاقه وتوجه به مراجع برقرار نماید (گلاسر،۱۹۶۵و۱۹۷۵؛ نقل از شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).مهمترین مهارت برای به کارگیری شیوه ی واقعیت درمانی،توانایی خود درمانگر برای درگیری است(گلاسر و زونین،۱۹۷۳؛نقل از لوئیس شیلینگ؛ترجمه ی سیده خدیجه آرین،۱۳۷۵).ایجاد ارتباط ودرگیری عاطفی بین درمانگر و مراجع به عنوان اولین اولین شرط واقعیت درمانی ،لازمه ی تغییر هویت شکست مراجع به حساب می‌آید.از طریق چنین ارتباطی مراجع درمی یابد که اولا”،کسی بدو علاقمند است وثانیا”،فرد دیگری می‌خواهد او را در تغییر هویت ناموفقش یاری دهد.تغییردررفتار منجر می شود به تغییر در احساس.ایجاد رابطه ای حسنه،انسانی،واقع بینانه ‌و خالص بین دو طرف مهمترین اصل واقعیت درمانی است(گلاسر،۱۹۶۵و۱۹۷۵؛ نقل از شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).مشاور باید صمیمیت،محبت وعلاقمندی خود را نسبت به مراجع نشان دهد به عنوان یک آدم بی ریا درجریان مشاوره فعالانه شرکت کند(شفیع آبادی،تهیه کننده:مختاری،۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...