پایان نامه ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی: طبیعت در شعر قیصر امین پور |
3 – 2 – اندیشه ………………………………………………………………………………. 23
3- 3 – قیصر و سبک رمانتیک ……………………………………………………………. 28
فصل چهارم:
4 – طبیعت در شعر قیصر امینپور ……………………………………………………. 32
4- 1 – طبیعتگرایی توصیفی ……………………………………………………………. 32
4 – 1 – 1- توصیف گزارش گونه و روایی …………………………………………. 32
4 – 1 – 2 – توصیفات ساده نمادین …………………………………………………35
4 – 1 – 3 – توصیف براساس شخصیتبخشی به عناصر طبیعت (تشخیص) ….. 37
4– 2 – طبیعت گرایی با کارکرد عناصر حماسی…………………………………… 38
4- 2 – 1 – پیوند حماسه و تغزل ………………………………………………………. 39
4- 2- 2 – بازتاب روح حماسی در عناصر زبانی و بلاغی ……………………. 39
4-2 – 2- 1 – واژگان …………………………………………………………………….. 41
4- 2 – 2- 2 – ایماژها و تصاویر حسّی……………………………………………….. 42
4 – 2 –3 – لحن و آهنگ حماسی ………………………………………………….. 55
4 – 2 – 3 – 1 – لحن غمگینانه و سوگوارانه ……………………………………55
4 – 2 – 3 – 2 – گله و شکایت ………………………………………………….. 56
4 – 2 – 3 – 3 – صفا و صمیمیت …………………………………………………… 56
4 – 2 – 4 – تلفیق حماسه و عرفان ………………………………………………. 57
4 – 3 – طبیعت گرایی تألیفی وتأویلی ………………………………………….. 61
4 – 3 – 1 – تصویر رمانتیک ………………………………………………………… 63
4 – 3 – 2 – فردیّت در تصویر و کارکرد ایماژها و تصاویر ………………… 69
4 – 3 – 3 – تنوّع ایماژها و تصاویر خیالی در طبیعتگرایی تألیفی و تأویلی….. 73
4 – 3 – 4 – بیان دردهای نگفتنی از راه تأویل نمادین عناصر طبیعی ………78
4 – 4 – طبیعتگرایی شهودی ……………………………………………………… 82
4 – 4 – 1 – تقابل عقل وعشق ……………………………………………………… 83
4 – 4 – 2 – وحدت عارفانه با هستی …………………………………………… 85
4 – 4 – 3 – تلفیق نگاه شهودی و اجتماعی …………………………………….. 89
4 – 4 – 4 – تمایزهای زبانی و بلاغی در دورهی شهودی …………………. 91
4 – 4 – 4 – 1 – تمایز زبانی …………………………………………………… 92
4 – 4 – 4 – 2 – ایماژها و صناعات بلاغی ……………………………………. 96
4 – 5 – طبیعت و جنبههای سمبلیک آن …………………………………… 102
4 – 6 – عینیّت و ذهنیّت …………………………………………………………. 105
4 – 7 – رابطهی عشق، انسان و طبیعت …………………………………… 107
فصل پنجم
5 – نتیجه گیری ……………………………………………………………………… 115
5 -1 – نتیجه گیری …………………………………………………………………. 116
5 – 2 – تحلیل نموداری …………………………………………………………. 127
5 – 3 – منابع و مآخذ ………………………………………………………….. 128
چکیده:
قیصر امینپور یکی از برجستهترین شاعران پس از انقلاب اسلامی است که توانسته است سبک و طرزتازهای در شعر بیافریند که هم ساختار کلی کلام خود را منسجم سازد و هم در سایه ی ساختار کلام و الگوهای ادبی، الگوی جهان نگری خود را براساس تجربیّات شخصی به مخاطبان خویش انتقال دهد. عناصر طبیعی نقش مهمّی در بیان اندیشه و احساس وی دارند ؛ و تصاویر شعری او غالباً با عناصر طبیعی شکل گرفتهاند . شاعردرپدیده ها و جلوه های زیبای الهی به دقّت می نگرد وباخیال دورپرواز خود، زیبایی های شگفت انگیز پنهان در طبیعت را کشف وآن را در آیینهی نهان خود باز میسازد و آن رادر لباس الفاظ وکلمات در میآورد و در اعماق روح وجان مخاطب تاثیر شگفت برجا میگذارد. در این رساله، دلایل رویکرد شاعر به طبیعت، چگونگی کاربرد واژگان و تصاویر شعری امینپور ، در دورههای مختلف حیات شعری وی، با عناوین ذیل مورد بررسی قرار میگیرد: الف) طبیعتگرایی توصیفی که شاعر در آن، با به کار گرفتن وصفهای روشن، تک معناودقیق و خود، تصاویری میسازد که مقبول عقل و ادراک حسّی است. ب) طبیعتگرایی با کارکرد عناصر حماسی که در آن، شاعر به دلیل اعتقاد خود و فضایی که در آن قرار گرفته است، واژگان و تصاویری را می سازد که بیانگر خشم و اقتدار و ستیهندگی باشد و گاه به تناسب فضای حاکم، حماسه را با تغزّل و عرفان در هم میآمیزد و تصاویر، بار حماسی غزل را در کنار بار تغزّلی آن به خوبی به دوش میکشند. پ) طبیعتگرایی تألیفی و تأویلی که در آن، شاعر به کمک عناصر طبیعی تصاویری را ارائه میدهد که در زیرساخت آن، میتوان به دغدغههای درونی شاعر و آرمانهای او پی برد. ت) طبیعتگرایی شهودی که در دوره سوّم شعری او نمود پیدا میکند، ایماژها از درونگرایی او حکایت میکند و دلمشغولی وی به زبان ویژه که زبان گفتاری و امکانات معنایی و صوتی زبان است، سبک وی را به سوی طبیعی شدن سوق می دهد. ث) طبیعت و جنبههای سمبلیک آن که در آن شاعر با رشتهای از ارتباطات تأویلی، مصداقهای عینی و ذهنی نمادها را به هم پیوند میدهد و از این رهگذر، احوال درونی خود را بیان میکند.
در دو بخش پایانی نیز به عینیّت ، ذهنیّت و رابطه عشق، انسان و طبیعت و نقش آن در اشعار قیصرامین پور پرداخته شده است.
فصل اول: مقدمه
1-1- بیان مسأله
«چهارعنصر: خاک، آب، باد، آتش، در اصطلاح فلاسفه قوّهی مدبّرهی همهی چیزهاست ودرعالم که عبارت است از: زیرفلک قمر تا مرکز زمین و ما آنچه راعینیّت داشته باشد و در خارج از ذهن آدمی محقق گردد، را طبیعت می نامیم.» (دهخدا،1335 )
طبیعت، قسمتی از هستی است و وابسته به لحظات تفکّرانسان وجدایی ازطبیعت، یعنی جدایی از هستی، واژهیطبیعت درحرکت وجودی انسان ، مثل یک جویبار روان وزلال است و مظاهر و تجلیّاتآن هم تداعیکننده ی یک هستی پاک و بیآلایش. بنابراین شاعربا اندیشیدن درباره ی طبیعت وزیستن باآن درواقع به خود می اندیشد و درخود زیست می کند و تلاش میکند تا با هستی رابطهای عاطفی برقرارکند وروحش را به بیکرانگی وگستردگی طبیعت وعشق ، متصل کند. درمشاهدهی مناظرطبیعی نخست ذهن شاعرازجمال وزیبایی های طبیعت متاثرمیشود، نیروی تخیّل وتداعیمعانی و اندیشههای مختلف، او را به عالمی دیگرمیبرد وشاعردرصدد برمیآید تا آن حالت نفسانی را به دیگران القا کند وآنچه را دیده به زبان شعر، وصف کند و پیش چشم ما مجسّم نماید. بنابراین دوعامل بسیارمهم است . یکی احوال وشخصیت گوینده ودیگرطبیعت. بادرنظرگرفتن نکات فوق که بیانگرتاثیراحساسات، اندیشه ها وتخیّلات شاعر و توجّه به مناظرطبیعت و وصف آن هاست این نکته مفهوم میشود که، وصف طبیعت می تواند در ردیف
موضوعات شعری قرارگیرد. تجسّم مناظرطبیعت به گونهایکه شاعرآنها را می بیند، نمودار آن است که انفعالات نفسانی آدمی پس ازدیدن مناظرطبیعت به لباسکلمات درمیآید وباتوجه به نوع نگرش شاعر، جلوه ها وکاربردها آن در شعر نمایان می شود. به هرحال طبیعت، صحنه ی زندگی وکارگاه سرگذشت واندیشهی همهی انسان هاست. ازحماسه وجنگ، تنهایی وخاموشی، خستگی و فراق، عشق وعرفان و احساس وزیبایی« طبیعت بدون آدمی، افسرده ، بی ثمر و بیروح است هیچ قوّت و اقتداری درطبیعت وجودندارد ، مگر اینکه بواسطهی سرعتخیال ووسعت نظر توجودپیداکند.(نیما،220:1375) در این دریافت همهچیز ازطبیعت زندهاست وطبیعت ازبرکت وجودانسان، «خیالتیز و دورپرواز شاعر، زیبایی شگفت پنهان دراعماق طبیعت را کشف میکند و درآیینهی نهان بین خود باز می سازد. انسان و طبیعت چون روح در یکدیگر حلول می کنند.» (مسکوب،51:1373) نقش تمثیلی ونمادین طبیعت،درنگاه شاعران گذشته و امروز متفاوت است«درشعررسمی وکلاسیک، طبیعت حقیقتی برون ذهنی و عینی و خارجی است. زیبایی این طبیعت نیز حسی و عاطفگی است نه اندیشگی، طبیعت بستر و گذرگاه حیات است نه سرچشمه و خاستگاه اندیشه» (همان:64) دراین نوع توصیف، طبیعت خود، بیان زیبایی است که احساسآن درحد چشم سرمیماندوجان اندیشیده را دگرگون نمیکند.» (همان:62) امّا در شعر امروزی، دریافت شاعر از شعر، اینگونه نیست بلکه حسی، عاطفی، اندیشیده، پیچیده وچند رویه است« نوع حضور طبیعت را در شعر، فقط شعرتعیین میکند.شعریکه ازهستیشناسیو نوع نگاه هنرمند مایه میگیرد درعبارتی این شعر است که عناصر متشکله خود،چه طبیعی و چه مصنوعی را انتخاب نموده ودر جای خودمینشاند(شاه حسینی،1380:245)
قیصرامینپور یکی ازبزرگترین شاعران دو، سه دههی اخیر است که در زندگی هنری و بلکه اجتماعی، درگیر واقعیت بوده است. او از لحاظ بیان حساسیتهایش در مواجهه با جهان و جامعه، شاعری صادق است و روح زمان به روشنی در شعرش بازتاب یافته است. شعر اوگزارش راستین مناسبات شاعر با هستی، جامعه و طبیعت است(فتوحی،1387: 9) و طبیعت به عنوان شاخصترین عنصر در فضای شعری او حضور دارد وکمتر شعری را از او می توان یافت که درآن عناصرطبیعت به کار نرفته باشد به طوری که تصاویر شعری او غالبا با عناصرطبیعی شکل گرفتهاند. در این پژوهش دلایل رویکرد شاعر به طبیعت و چگونگی استفاده از عناصر زنده و پویای آن مورد بررسی قرار میگیرد تا بتوان به شناخت ذهن و اندیشهی شاعر و فضایی که در شعر ایجاد کرده است، دست یافت. شاعر با بهرهگیری از عناصر طبیعی، در پی ترسیم این فضا است به طوری که این فضا در اندیشهی شاعر، ازپیدایی تا کمال، نمود پیدا میکند وموجب می شود،تا صدای ایدئولوژیک وتحولّات اجتماعی از عمق اشعارش احساس شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش و تاثیرعناصر طبیعی در این فضاست و ازآنجاییکه می توان از عوامل طبیعی برای بیان بسیاری از مسائل ازجمله: موضوعات عرفانی، اجتماعی، حماسی و احساسی، استفاده کرد وی برای محسوس و ملموسترجلوه دادن اندیشهی خود از عناصر طبیعی که نقش مهمّی در بیان اندیشه و احساس، در شعر امروزی دارند ، سود می جوید.
در این رساله حیات شعری شاعر، به سه دوره تقسیم می شود کهشاعر با توجه به فضایی که در هر دوره حاکم است از ایماژهای متفاوتی چون: پویا، منفعل و طبیعی بهره می گیرد، تا به بیان اندیشه و القای انفعالات نفسانی خویش بپردازد. وی برای ابراز عواطف و احساسات شورانگیز خود، مواد خام را از طبیعت گرفته و به کمک اعجاز تخیّل آن را در لباس کلمات در میآورد تا اندیشهی خود را به صورت عینی به مخاطب القا کند.
در شعر قیصر امین پور از جنبه هایگوناگون به طبیعت نگریسته شده است که در دورههای مختلف شعری شاعر، نمود یافته است. هدف این رساله بررسی عوامل و اهداف رویکرد شاعر به طبیعت است، که در قالب موضوعات زیر مورد بررسی قرار گرفته است:
الف) ذ کرعوامل طبیعی برای بیان وصف(طبیعت گرایی توصیفی)؛
ب) ذکر عوامل طبیعی برای بیان مضامین حماسی
پ) طبیعت گرایی تألیفی و تأویلی
ت) طبیعت گرایی شهودی
ث) طبیعت و جنبه های سمبلیک آن
ج) عینیّت و ذهنیّت
چ)رابطه ی عشق، انسان و طبیعت
2-1- سوالات اصلی
1- نگاه شاعر به طبیعت در دوره های مختلف شعری او چگونه بوده است؟
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-10] [ 06:32:00 ق.ظ ]
|