در حقوق جزا، قانون حرف اول و آخر را می‌زند، همه‌چیز باید مستند به قانون باشد و اگر حتی در زمینه خاصی قانون مبهم باشد باید تفسیر مضیق بوده و به نفع متهم باشد و باید از تفسیرهای موسع دوری کرد. لذا باید به دنبال مستندقانونی چنین نهادی در قوانین جزایی موجود باشیم. تنها مستند قانونی موجود مواد 40 تا 45 قانون مجازات اسلامی می‌باشد. مطابق ماده 40 قانون مجازات اسلامی «در جرائم موجب تعزیر درجه 6 تا 8 دادگاه می‌تواند پس از احراز مجرمیت متهم با ملاحظه وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی و سوابق و اوضاع و احوالی که موجب ارتکاب جرم گردیده است درصورت وجود شرایط زیر صدور حکم را به مدت 6 ماه تا 2 سال به تعویق اندازد. الف) وجود جهات تخفیف.  ب) پیش‌بینی اصلاح مرتکب. پ) جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیبات جبران. ت) فقدان سابقه کیفری مؤثر. تبصره: محکومیت‌مؤثر، محکومیتی‌است که محکوم  ‌را به تبع اجرای حکم براساس ماده (25) این قانون از حقوق اجتماعی محروم می‌کند». تعویق صدور حکم نهاد جدیدی است که پیش از این سابقه تقنین در نظام کیفری ایران را نداشته است تعویق به معنی به تاخیر انداختن کاری است. تعویق صدور حکم در راستای فردی کردن مجازات‌هاست مطابق ماده 40 قانون مجازات اسلامی تعویق صدور حکم صرفاً در جرائم تعزیری درجه 6 تا 8 امکان‌پذیر است. در این صورت دادگاه‌ها می‌توانند پس از احراز مجرمیت متهم با ملاحظه وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی و سوابق و … صدور حکم را معوق نمایند، در اجرای تعویق مجازات قانونگذار به نقش بزه‌دیده توجه خاصی داشته تا جایی که در بند الف ماده 40 به وجود جهات تخفیف که گذشت بزه‌دیده جزوء شرایط آن می‌باشد اشاره کرده و در بند پ جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیبات جبران را شرط دیگری در جهت رعایت حقوق بزه‌دیده پیش بینی کرده است. لذا تأسیس تعویق صدور حکم تأسیسی بزه‌دیده مدار است که اجرای آن منوط به رضایت بزه‌دیده است. به این ترتیب نویسندگان قانون مجازات اسلامی با شناسایی حق بزه‌دیده بر تاثیر در امتیازات حقوقی  نقشی بنیادین برای وی در خصوص تعویق صدور حکم قائل شده‌اند.

پایان نامه رشته حقوق

1-1-1-1- تفاوت با نهاد عفو

عفو به معنای گذشتن از گناه و ترک کیفر آن است و اصل و ریشه آن به معنی محو و نابودی است. ولی راغب در مفردات این معنی را ریشه اصلی نمی‌داند و معتقد است که عفو به معنای قصد گرفتن چیزی است و به همین مناسبت به وزش بادهایی که منجر به ویرانی و گرفتن چیزی می‌شود، این واژه اطلاق شده است و اگر به محو کردن، عفو اطلاق می‌گردد به خاطر این است که آن هم نوعی قصد برگرفتن چیزی است.

عفو در لغت به معانی گوناگونی آمده است از جمله گذشت، مغفرت، آمرزیدن، عذاب، معروف و احسان خواستن و بخشایش اما در اصطلاح حقوق کیفری عفو به معنای اقدامی است که با تصویب نهادهای حکومتی اعم از نهاد ربوی، مجلس قانونگذاری به منظور موقوف ماندن تعقیب متهمان و یا بخشودن تمام یا قسمتی از مجازات محکومان صورت می‌گیرد.

اقسام بخشودگی؛

الف، عفو عام (عمومی)

ب، عفو خاص (خصوصی)

-ب، عفو خاص یا بخشودگی خصوصی

1- مبانی عفو خصوصی

حق اعطای عفو امتیازی است که قوای حاکم هر کشور در اختیار دارد تا بتوانند در اعمال حاکمیت خود مصالح و منافع گوناگونی را تأمین کند. این امتیاز خصوصاً در جرایم سیاسی به رئیس مملکت اجازه می‌دهد تا با عفو سران و رهبران سیاسی بار دیگر آرامش و نظم را در جامعه مستقر سازد. عفو خصوصی تدبیری است برای کاهش مجازاتها از جمله مجازات اعدام در وضعی که ما بعد دیگر تحمل چنین مجازاتهایی را ندارد. علاوه بر آن، اعطای عفو در ترمیم خطاها و اشتباهات قضایی بسیار مؤثر است. لذا دارای فوائد اجتماعی زیادی است در حقیقت این روش، نوعی تطبیق کیفر با خواسته‌های جامعه به شمار می‌آید، تعریف عفو خاص؛ تصمیمی است با پیشنهاد قوه قضائیه و موافقت رهبری شکل می‌گیرد و به موجب آن تمام یا قسمتی از مجازات محکومان بخشوده و یا به مجازات خفیف‌تری تبدیل می‌گردد که در بند 11 اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 24 قانون مجازات اسلامی آورده شده است که از اختیارات مقام رهبری می‌باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

- بابایی، محمد علی، »مهمترین جلوه های کیفر زدایی در قانون جدید»، پزوهش نامه اندیشه های حقوقی، 1391، سال اول، شماره 3، ص 69

- اصفهانی، راغب،  المفردات فی الفاظ القرآن، دمشق،  دارالقرآن، 1412ق، ص 339.

- اردبیلی محمد علی حقوق جزای عمومی جلد دوم تهران، میزان چاپ ششم 1382، صفحات 261

- گلدوزیان ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومی تهران، میزان یازدهم 1384، صفحات 370

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...