دانلود مقاله رایگان درباره مهارت اجتماعی – رشته روانشناسی – قسمت 3 |
11) تغییر سریع موضوع و یا خندیدن در هنگامی که موضوع بسیار جدی است .
همیشه گوش دادن به صورت فعالانه آسان و ساده نیست . تمرکز ما تنها 20-15 دقیقه طول خواهد کشید و ادامه خواهد یافت . همه ما ممکن است بعد از این مدت حواسمان به جای دیگری پرت شود . اما یک شنونده خوب بحث را دنبال می کند و اگر مطلبی برایش مبهم و یا گنگ بود سوالاتی در مورد آن می پرسد . در کنار تمامی مواردی که به عنوان موانع گوش دادن به آن اشاره شد تعصب ، عقاید بسته ، دفاع و ترس را نیز بایاد برشماریم . علاوه براین ما باید آنچه را که می شنویم با توجه به موقعیت و ماهیت افراد تطبیق دهیم . باید بپرسیم : احساس سخنگو و نظرش در مورد خودش چیست ؟ او جهان را چگونه می بیند ؟ بالاخره باید به حرکات صورت و بدن وی نیز درکنار کلمات گوش دهیم و توجه داشته باشیم .
سرعت گوش دادن دو برابر سرعت صحبت کردن است . پس یک وقت اضافی را برای آنچه گفته شده و نگفته شده اختصاص دهید .
اگر قرار بود بیشتر از آنچه که می شنویم صحبت کنیم ، پس باید دو دهان و یک گوش داشتیم .
یک شنونده خوب به چشمان سخنگو نگاه می کند سرش را تکان می دهد و در کنار وی می نشیند و سخنگو را با لبخند هایش تشویق به سخن گفتن می کند و با دقت مراقب موانع و حواس پرتی هایی که ممکن است اتفاق بیافتد است . تا پایان سخن طرف مقابل مشتاقانه به سخنان او گوش می دهد و هنگامیکه نوبت سخن گفتن وی شد آزادانه عقاید و تجارب خود را در اختیار وی می گذارد .
گام دوم:آنچه را که در پاسخ همدردی وجود دارد به خوبی درک کند.
یک شنونده خوب باید پاسخ دهد و با سخنگو بداند که شنونده حرفهای او را فهمیده است . این پاسخ همدردی نام دارد . این مرحله حتی از گوش دادن هم مهمتر است . هیچ کس کامل نیست . هیچ لزومی هم ندارد که شما کامل باشید . اما هر اندازه که یک همدرد مناسب تر باشید عملکرد بهتری خواهید داشت . اغلب هنگامی که ناراحتیم درصدد تقسیم ناراحتی و احساسات خود با دیگران هستیم . پس یک همدرد خوب بر احساسات سخنگو توجه دارد نه به رفتار و شرایط محیطی وی . به عنوان مثال : هنگامیکه با فردی که از طرف معشوقش ترد شده است صحبت می کنیم نباید بپرسیم او چه گفته است . یا چه موقع به او ظنین شدی ؟ بلکه به جای این حرفها باید به حرف های او گوش دهیم و توجه داشته باشیم و احساسات او را منعکس کنیم . واقعاً اذیت شدی یا احساس طرد و ناامیدی می کنی ؟ توجه به این گونه احساسات سخنگو را تشویق می کند که اصل مشکل خود را بیان کند . هنگامیکه ناراحت هستیم نیاز داریم که قبل از حل مشکل خود آنرا بیان کنیم و احساسات خود را در مورد آن بازگو کنیم.
درک این موضوع که تا چه اندازه موانع سر راه خوب گوش دادن می تواند ما را از یک همدردی خوب دور کند واضح و روشن است . مقیاس های زیر پاسخ های همدردی ضعیف و خوب را نشان خواهند داد (پاسخ خوب شامل عکس العمل صحیح و مناسب نسبت به آنچه که سخنگو گفته و ارائه پیشنهاداتی که ممکن است به سخنگو کمک کند است ) . قبل از اینکه ازهمدردی استفاده کنید و یک همدرد خوب باشید باید درک صحیح و واضحی از این واژه داشته باشید پس این مقیاس را به خوبی مورد مطالعه قرار دهید .
عکس العمل ناصحیح یا پیشنهادات منحرف کننده
- پاسخ تغییر موضوع : دوست شما در مورد تکلیف مدرسه شکایت می کند و شما می گویید دیشب کانال 2فیلم قشنگی پخش کرد .
- پاسخ من بهتر از شما می دانم : گفتن اینگونه نظرات و ادعاها کار ما نیست . مثلاً ما نمی توانیم بگوییم که هیچ اتفاقی نیافتاده ، فردا بهتر خواهید شد یا اصلی ترین مشکل این است که مادرت تو رالوس کرده است یا تو خیلی عاشق هستی و نمی دانی او چقدر آدم احمقی است .
- پاسخ قضاوت گونه : فردی به شما می گوید که شب قبل مقدار زیادی آبجو و مشروب خورده است . و شما به او می گویید : امیدوارم که رانندگی نکرده باشی …. می توانستی در این حالت یک نفر را به کشتن دهی . این عکس العمل ممکن است که یک عکس العمل منطقی باشد اما همدردی به حساب نمی آید.
- پاسخ نصیحت گونه : یک فرد 35 ساله به شما می گوید که تعدادی از رفتن به کلاس درس وحشت دارند و فوراً شما به او می گویید که این افراد چه واحدهایی را باید بگیرند .به چه دانشکده ای باید بروند و چه نوع دفتری را خریداری کنند .
- کم اهمیت جلوه دادن و یا اطمینان بخشی بی جا : همکار شما به شما می گوید که دیشب شوهرش به خانه نیامده است و شما به اوپاسخ می دهید که هر کس ممکن است اشتباه کند . امشب حتماً به خانه خواهد آمد . نگران نباش . این یک مسئله پیش پا افتاده است . هیچ وقت در مورد چنین موضوعی با من صحبت نکن .
- تحلیل های روانشناسانه : دوست شما (مرد است ) به شما می گوید که از ازدواج کردن وحشت دارد و شما به او توضیح می دهید که این امر بدین علت است که مادرش در کارهایش بسیار دخالت می کند و او می ترسد که همسرش نیز همانند مادرش در کارهای او دخالت کند . ممکن است این قضاوت درست باشد . اما اجازه دهید که او خودش به این نتیجه برسد.
- پرسش وسوال کردن : یکی از دوستان به مشکلاتی که در زمینه ازدواج دارد اشاره می کند شما شروع به بازجویی و استنطاق می کنید . آیا با هم صحبت کردید ؟ آیا با هم بیرون رفتید ؟ روابط جنسی چطوری است ؟ سوالات کنترل کننده می پرسید و گفتگو را هدایت می کنید (خیلی بد است ) اجازه دهید که فردی که سخن می گوید داستانش را آنطور که خود می خواهد بیان کند . (ازطرف دیگر سوالاتی که به دنبال روشن کردن موضوع هستند سخنگو را از ادامه صحبت ها و بیان درد دل خویش باز می دارد .
- گفتن داستان خود : ممکن است مشکلات دوستتان شما را به یاد تجربه مشابهی که قبلاً خود داشته اید بیاندازد . ما مسئول برخی از رفتارهایی هستیم که همدردی به حساب نمی آیند .
یک پاسخ همدردی صحیح باعث تسخیر روح و ماهیت اصلی احساسات سخنگو می شود .
خودتان را به جای آنها بگذارید . توصیه های شما دقیقاً انعکاس دهنده آنچه که سخنگو به شما گفته است ، می باشد . مختصر و مفید باشد . از کلمات ساده ای که متعلق به خود شما است و تشریح و توصیف نامیده می شود استفاده کنید . در غیر اینصورت اینطوربه نظرمی رسد که شما طوطی وار سخن می گویید و با این روش کسی که با شما صحبت می کند می فهمد ک شما به اوتوجه دارید و برای او نگران هستید . این نکته بسیار مهم است که هیچ کس نمی تواند یک همدرد مناسب درهر زمان ممکنه باشد وپاسخ صحیح همدردی را به طرف مقابل ارائه کند . مرتباً امتحان وآزمایش کنید چرا که جملات بیان همدردی به صورت سوال هستند . به عنوان مثال وقتی شما می گویید حال شما خوب نیست درواقع شما می پرسید ناراحت هستی درست می گویم ؟ وقتی که در پاسخ دادن سریع نیستید. هیچ اشکالی ندارد ، چرا که به سخنگو و کسی که با شما صحبت می کند این فرصت را می دهد که فوراً صحبت های خود را جمع بندی کند و در مسیر صحیح هدایت کند تا شما این امکان را پیدا کنید تا با او هم قدم باشید . پس ارائه یک سری پیشنهاداتی که انعکاس دهنده درک شما از آنچه که گفته شده است باشد بسیار مهم و ضروری است . اگر دو یا سه دقیقه سخنگو هیچ پیشنهاد و توصیه ای را از طرف شما دریافت نکند نخواهد فهمید که شما در چه فکری هستید و ممکن است علاقه خود را برای بیان و ابرازاحساساتش از دست بدهد و ممکن است به این نتیجه برسد که شما آنچه که او گفته اصلاً نفهمیده اید .
یک دوست خوب کسی است که شما بتوانید آنچه که در دل دارید را به او بگویید . بتوانید غم و خوشحالی را با یکدیگر تقسیم کنید . دست یکدیگر را بگیرید و اندوه ها را کناربزنید . آنگاه اصل سخنانی را که به یکدیگر می گویید را متوجه شوید .
مدت زمان لازم
احتمالاً چند ساعت نقش بازی کردن با دوستانتان برای ارائه یک پاسخ همدردی و آگاهی از احساسات با استفاده از پرسش ها و قضاوت در مورد خوبی و بدی سخنگو ، توجه به آنچه که بعداً خواهد گفت و فکر کردن به مباحثی که ذکر شده کافی خواهد بود . اما ترک کردن عادات اجتماعی و روش های قدیمی مشکل است . به همین علت است که تمرین در شرایط واقعی زندگی بسیار لازم و ضروری است . در حقیقت ، تخمین لازم برای یک همدرد خوب بودن ناممکن است چرا که تقویت این مهارت هیچوقت پایان نمی پذیرد . اما اگر هر روز تمرین کنید، تغییرات مهم و عمده ای را در تعاملات صمیمانه خود ظرف یک یا دو هفته مشاهده خواهید کرد. هیچوقت به سطح تکمیل این مهارت ها نمی رسیم . چون رفتارهای بشری بسیار پیچیده اند . افراد بسیار متفاوت هستند ، روابط آنها بسیار پیچیده و بغرنج است ، و دانش روانشناسی بسیار وسیع و گسترده است . هرچه که بیشتر بدانید بهتر عمل خواهید کرد .
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-10-11] [ 02:41:00 ق.ظ ]
|