2-2-5 انواع نقش……………………………….. 27

 

فصل دوم: بخش سوم

 

2-3-1 تعاریف قید……………………………… 33

 

2-3-2 جایگاه دستوری قید……………………………… 34

 

2-3-3 قید به اعتبار ساختار و لفظ………………………………. 36

 

2-3-4 قید از نظر وابستگی به عناصر جمله (کارکرد قید) ……………..39

 

2-3-5 قیود از نظر معنی و مفهوم……………………………… 41

 

2-3-5 نتیجه……………………………… 45

 

فصل دوم: بخش چهارم

 

2-4-1 مفعول مطلق……………………………..61

 

2-4-2 حال……………………………..63

 

2-4-3 مستثنی……………………………..64

 

2-4-4 مفعول‌له……………………………… 65

 

2-4-5 مفعول‌معه……………………………… 65

 

2-4-6 مفعول‌فیه……………………………… 66

 

2-4-7 حروف……………………………….. 68

 

2-4-8 افعال ناقصه……………………………… 77

 

فصل سوم

 

3-1 قید زمان……………………………… 79

 

3-2 قید مكان……………………………… 82

 

3-3 قید مقدار……………………………… 84

 

3-4 قید تعجب……………………………..84

 

3-5 قید نفی………………………………. 85

 

3-6 قید تأكید و تصدیق………………………………. 86

 

3-7 قید تشبیه……………………………… 87

 

3-8 قید حالت……………………………….. 87

 

3-9 قید شك و تردید……………………………… 88

 

3-10 قید شرط………………………………. 89

 

3-11 قید تكرار……………………………… 90

 

3-12 قید آرزو……………………………… 90

 

3-13 قید سبب و علت……………………………….. 91

 

چکیده:

 

در مورد ادبیات تطبیقی تعریف متداولی از گذشته وجود داشته؛ مبنی براین ­که صرفاً به بررسی وجوه اشتراک آثار برخاسته از دو فرهنگ متفاوت می­پردازد. حتی امروزه برخی از افراد ادبیات تطبیقی را تنها با این کارکرد می­شناسند. اما می­توان با نگاهی وسیع­تر، دامنه­ی این رشته علمی را به موضوعات مختلف گسترش داد و زمینه را برای تفاهم و همدلی بین ملت­ها بیشتر فراهم آورد. ارتباط یا عدم ارتباط دستور زبان با ادبیات تطبیقی به عنوان شاخه­ای از این علم تغییری در اهمیت تأثیر فن ترجمه در اعمال فعالیت­های تطبیقی ایجاد نمی­کند، چرا که از مقدمات مهم بررسی­های تطبیقی توانایی ترجمه­ی صحیح از متون است. لذا در این پایان نامه به مباحثی درباره­ی قید در دو زبان فارسی و عربی پرداخته می­شود. بدین منظور نخست تعاریف گوناگون درباره­ی قید از دستور نویسان گذشته تا به امروز آورده شده است. تعاریفی که بیشتر به قابل حذف بودن قید، تقسیم بندی آن به مختص و مشترک و انواع محتوایی اشاره شده است. استفاده از ملاک­های ذهنی و دور از قاعده در بین دستوریان موجب گردیده که مرزبندی مشخصی در بین صورت­های مختلف قید از لحاظ ساختار و لفظ وجود نداشته باشد، لذا پس از جمع بندی نظرات دستور نویسان و با استفاده از آراء زبان شناسان جایگاه ساختاری قید مشخص شده است. به این ترتیب که با تمایز قائل شدن بین مقوله­ی قید و نقش قید اختلافات موجود در مورد دسته بندی قید به مختص و مشترک از بین می­رود چرا که اصطلاح قید هم برای نمایاندن یک مقوله­ی واژگانی مانند به خوبی، باعجله و. . . به کار می­رود، و هم برای نشان دادن نقش نحوی استفاده می­شود. مورد دیگر قابل حذف بودن یا نبودن قید از جمله است که با استفاده از دیدگاه زبان شناسی مشخص می­شود که در موارد محدودی حذف قید علاوه بر تغییر معنا، شکل دستوری جمله را نیز تغییر می­دهد. با شناخت کامل قید در زبان فارسی، معادلات معنایی و دستوری آن در زبان عربی آورده شده است. نتیجه این که در نحو عربی مبحثی به نام قید وجود ندارد. اما مواردی مانند: مفعول مطلق، مفعول له، مفعول فیه، حال، مستثنی، حروف و افعال ناقصه هستند که می­توانند از قیدهای فارسی نیابت کنند.

 

پایان نامه و مقاله

 

فصل اول: طرح پژوهش

 

1-1- تعریف مساله و بیان ضرورت انجام پژوهش:

 

زبان مهم ترین وسیله جهت برقراری ارتباط میان انسان‌ها و قالبی برای بیان اندیشه هاست، لذا یادگیری درست زبان‌های بیگانه در طول زمان و از جهات مختلف منشأ رسیدن به موفقیت‌های گوناگون می‌شود. نکته‌ی مهم این است که بررسی و شناخت دستور زبان، به دلیل ماهیت تحول پذیری بالایی که دارد هیچ گاه از حرکت باز نمی‌ایستد و از طرف دیگر با توجه به این که دستور نویسی در زبان فارسی مدت زیادی نیست که به صورت علمی پا به عرصه‌ی وجود گذاشته است، ضرورت پژوهش در این عرصه مشخص می‌گردد. تعاملات فراوانی که پس از فتح ایران توسط مسلمانان، با اعراب صورت گرفت موجب کاربرد گسترده‌ی زبان عربی در زبان فارسی گردید. تا جایی که شناخت صحیح و دقیق متون به میزان شناخت ما از زبان عربی بستگی دارد. همچنین زبان عربی بزرگترین زبان از زبان­های سامی می‌باشد كه با زبان عبری و آرامی هم خانواده است. از ویژگی‌های مهم و مشترک زبان­های سامی سه حرفی بودن اصل کلمات است بر خلاف زبان فارسی که یک زبان ترکیبی است و با استفاده از ترکیب وندها و یك تك واژ مستقل، کلمات متعدد می سازد. در این رساله سعی بر آن است که به بررسی تطبیقی معنایی و ساختاری قید در دو زبان پرداخته شود. قید کلمه یا گروهی است که مفهوم فعل یا صفت و. . . را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و. . . مقید کند. ویژگی اصلی قید آن است که از ارکان اصلی جمله نباشد و بتوان آن را از جمله حذف کرد. قید از نظر نوع و ساختمان دو گروه است: 1- مختص (کلماتی که همیشه قید هستند و جزء نقش قیدی نقش دیگری نمی‌پذیرند) و2- مشترک (کلماتی که در غیر قید نیز به کار می‌روند). قید به اعتبار لفظ نیز سه دسته­ی 1- مفرد 2- مؤول 3- مرکب را تشکیل می‌دهد و از نظر معنا به شمار کثیری از مفاهیم زمانی، مکانی، تأکیدی، کیفیتی و…تقسیم بندی می­گردد. قید در دستور زبان عربی مشخصاً به عنوان یکی از حالات نحوی بدین معنا وجود ندارد. بلکه در نقش­هایی چون مفعول مطلق و مفعول فیه و حال و…به کار می‌رود که بیان گر مفهوم قید دستور زبان فارسی می­باشد. سوالات اصلی:

 

1) آیا ساختار معنایی قید در زبان فارسی و عربی از مطابقت رو ساخت دستوری واحد برخوردار است؟

 

2) از میان چهار مؤلفه­ی معنایی « اشیاء، روی دادها، ویژگی ها، روابط» قیود، در هر دو زبان به كدام یك از موارد مربوط می شود؟

 

3) آیا برای ترجمه مفاهیم قیدی، از زبان عربی به فارسی و بالعکس، نیازمند معادل سازی هستیم؟

 

سوالات فرعی: 1) آیا قید در زبان فارسی و عربی دارای برابر نهادهای ترجمه‌ای می‌باشد؟

 

2) موارد وجوه اشتراك و افتراق قید در زبان فارسی و عربی تا چه اندازه است؟

 

2-1- سابقه پژوهش

 

موارد زیر در رابطه با موضوع مورد پژوهش وجود دارد؛ مقالاتی تحت عنوان:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...